مهتاب علینژاد | شهرآرانیوز؛ درباره هویت زنان در میان نوجوانان گفتگو کردیم. آیا تاکنون با دختران درباره تعریفی که از خود دارند صحبت کردهاید؟ در هویت، صحبت از «کیستی» است. شما به عنوان یک زن، خود را چگونه تعریف میکنید؟ اگر پاسخی برای سؤال اولیه داشته باشید، در گام بعدی چگونه به این کیستی اکنون رسیدهاید؟ برای تعریف کیستیتان از چه معیارهایی استفاده میکنید؟ میگویید یک زن هستید. یک انسان هستید. دختر آقا یا خانم فلانی هستید، یا به نقاش و خانهدار بودن یعنی شغلی که دارید اشاره میکنید؟
در گفتوگوی ما دختری پرسید: وقتی میخواهم بگویم من کیستم، چه نکاتی را درباره خودم مطرح کنم؟ این نکتهسنجی مرا به گستردگی معیارهای چه کسی بودن توجه داد. اینکه یک انسان برای تعریف کیستی خود سرگردان میان مشخصههایش باشد و نداند از کدام مشخصه در جمله اول باید شروع کند نکته جالب توجهی بود. شما چگونهاید؟ قویترین کلمه و عبارتی را که در تعریف کیستی خود خواهید گفت میشناسید؟ لابهلای گفتگو با دختران که به روایت کیستیشان میپرداختند سؤال دیگری برایشان ایجاد شد که آیا میدانند میخواهند که باشند؟ چه کسی بودن را چگونه انتخاب کنند؟
یکی از مباحث رایجی که در میان نسلهای گذشته و پیش از تغییرات اجتماعی در سبک زندگی و جامعهپذیرشدن اثرگذار و رایج بود مسئله لزوم داشتن یک الگو برای جهتیابی در مسیر زندگی بود. اگر سن والدین شما بیش از ۴۰ سال باشد، احتمالا بسیار از آنها شنیدهاید که مثلا فلان و بهمان فرد موفق را الگوی خودت قرار ده تا در زندگی موفق شوی. اما آیا میشود فرد دیگری را که تجارب زندگیاش با شما متفاوت است، امکانات و شرایط یا حتی جنسیتی متفاوت از شما دارد به صرف موفق بودن الگو قرار دارد؟
این پرسش در دورههای پیشین یعنی در نسل مادربزرگها و مادران ما پاسخی مثبت داشت، اما در دوره فعلی که بزرگان نیز سفارش بسیار داشتهاند که فرزندان خود را برای زمان خودشان تربیت کنید، پاسخ «بله» گفتن دشوار است، زیرا باید شرایط تغییرات نسل و زمانه را نیز در نظر داشت. امروزه آیا الگوپذیری امری شدنی است؟ به این نکته توجه داشته باشید که هنگام پاسخ به این سؤال یک نکته اساسی را مدنظر قرار دهید و آن این است که پاسخ شما واقعیتگرایانه و قابل اجرا باشد.
عموما ذهنیت کلی این است که داشتن یک الگو از انسانی موفق یا پذیرفته شده به صورت آرمانی میتواند امری شخصیتساز باشد به این شکل که به برنامهریزیهای شما درزندگی جهت مناسبی ببخشد و از بیراهه رفتن پیشگیری کند. این امری آرمانی و خوشایند است که اگر قابلیت اجرایی شدن هم داشته باشد بسیار ثمربخش است. با این حال، زندگی در دورهای که تغییرات اجتماعی با شتابی بیشتر از گذشته در جریان است، توجه به تصمیمسازی بر اساس واقعیت و امکان عملی کردن تصمیم در زندگی واقعی امری حیاتی است. نکته حائز اهمیت در نگرش دختران امروز عملکرد با رویکرد واقعیتگرایانه است.
اگر حداقل شناختی از نسل نوجوان امروز داشته باشید، بهخوبی میدانید که برای ارتباطگیری مؤثر با آنان باید بین فضای ایدهآلگرایی که بیشتر مادران ایرانی با آن درگیر هستند و فضای واقعیتگرایی در اندیشیدن و تصمیمگیریهایتان ارتباط ایجاد کنید. این توانایی حرکت به سوی تفکر واقعگرایانه یک توانمندی ضرور برای زندگی موفق در دنیای امروز است. زندگی امروز بیش از آنکه به الگوهای ایدهآل یا متغیر نیاز داشته باشد نیازمند مهارتهای اجتماعی برای زیستن در جامعه است. این ضرورت را بیان کردم تا شما را متوجه این نکته کنم که اگرچه الگو داشتن البته از نوع واقعگرایانه امری پیشگیرانه از بیراهه رفتن است، مستلزم داشتن یک پیش نیاز است.
حتی اگر الگویی برای زندگی برگزینید یا به فرزندتان داشتن الگو را پیشنهاد دهید، باید توانایی حرکت در مسیر را داشته باشید. حتی اگر بخواهید یک تقلیدکننده باشید، لازم است تقلیدکننده «نسبتا» موفقی باشید. چرا نسبتا؟ به این دلیل که شرایط و امکانات شما چه از نظر فردی و چه اجتماعی با هر الگویی که انتخاب کنید کاملا منطبق نیست. هنگامی که شرایط یکسان نیست، میزان موفقیت نیز یکسان نخواهد بود. اما نکته شایان توجه این است که باید پیشنیاز را داشته باشید تا وارد مرحله الگوسازی شوید. و، اما پیش نیاز چیست؟
توانایی اقدام و انجام عمل و گام نهادن در مسیر. برای کسب این توانایی لازم است آموزش دیده باشید، شرایط اجتماعی برایتان فراهم شده باشد و از امکانات نسبتا متناسبی برخوردار باشید. منظور از امکانات متناسب داشتن امکانهای اجتماعی برای فعالیتهای جمعی و حضور شما در جامعه است. چه خانهدار باشید چه شاغل، چه نوجوان شما انتخاب کند در آینده خانهدار باشد چه شاغل، توانایی برقراری ارتباط در زندگی اجتماعی امری ضرور است. برای توانمند شدن، داشتن امکانات و کسب آموزش به طور همزمان یک ضرورت است.
آنچه در گفتگوهای هویتسازی، پاسخ به کیستی، الگوسازی برای عملکرد مثبت و کاهش آسیبها در زندگی اجتماعی نیاز به توجه دارد، نه این موارد بلکه گامی پیش از آنهاست. هویت یا همان کیستی و الگوسازیها دیواره یک بنا هستند شما پیش از ساختن بنا باید پی محکم و صافی برای آن طراحی کنید اگر میخواهید دیوار تا ثریا صاف بالا برود. باید عزت نفس قابل قبولی داشته باشید و به خودباوری مناسبی رسیده باشید.
باید شرایط اجتماعی برای بالندگی و شکوفایی شما فراهم باشد و زمانی که در محیط اجتماعی قرار میگیرید احساس دیده نشدن، در معرض تبعیض بودن و دسترسی نداشتن به امکانات اجتماعی را تجربه نکنید. سرخوردگی ناشی از تجارب اجتماعی منفی درباره مواردی که ذکر شد در مسیر توانمند شدن تولید مانع میکنند. احتمالا متوجه شدهاید تا توانمند نشدهاید یا دخترانتان را توانمند نساختهاید، الگو ساختن به طور ایدهآلگرایانه برای آنان بیش از آنکه سازنده باشد آسیب زاست.