صفحه نخست

سیاست

اقتصاد

جامعه

فرهنگ‌وهنر

ورزش

شهرآرامحله

علم و فناوری

دین و فرهنگ رضوی

مشهد

چندرسانه‌ای

شهربانو

افغانستان

عکس

کودک

صفحات داخلی

که صفای خط از صفای دل است...

  • کد خبر: ۱۰۷۵۳
  • ۱۳ آذر ۱۳۹۸ - ۰۷:۴۹
چند روایت کوتاه درباره پُرآوازه‌ترین خوش‌نویس مشهدی که در شهر خودش هم غریب است
استادی - آن‌هایی که در مصر و هرات و کشور‌های آسیای میانه زندگی می‌کنند احتمالاً او را از ما مشهدی‌ها که همشهری‌اش هستیم بهتر و بیشتر می‌شناسند. تنها سهم او از شهر آبا و اجدادی‌اش این است که نامش را روی دو مکان گذاشته‌اند که از این دو یک مرکز تقریبا بزرگ آموزش و پرورش در دلِ قاسم‌آباد است. پُرآوازه‌ترین هنرمند نستعلیق‌نویس ایرانی در شهر خودش هم غریب است، چون نام سلطانعلی مشهدی به گوش خیلی از ما نخورده است. حتی شاید بعضی از آن‌ها که از مقابل مجتمع فرهنگی‌ای که در بولوار فلاحی به نام اوست رد می‌شوند، فکر کنند خیری بوده که این مرکز را وقف کار‌های هنری کرده است؛ نه هنرمندی مشهور که ۵۰۰ و اندی سال پیش سلاطین برای اینکه او را به خدمت بگیرند و برایشان کتابت کند سرودست می‌شکستند. نوشتار پیش‌رو چند روایت کوتاه است از زندگی بزرگ‌ترین خطاط و نستعلیق‌نویس ایرانی، سلطانعلی مشهدی.

از همان کودکی عاشق خط و خطاطی و هنر بود. وقتی هم سن و سال‌هایش سرگرم بازی بودند سلطانعلی بی‌معلم و مربی و سرمشق، مشق خوش‌نویسی می‌کرد. به قدری در خط نوشتن استعداد داشت و استاد شده بود که در بیست سالگی آوازه و شهرتش در همه خراسان پیچیده بود. از گوشه و کنار ایران می‌آمدند مشهد تا زیرنظر سلطانعلیِ جوانِ معلم ندیده خط یاد بگیرند. او هم که قوانین خوش‌نویسی را نمی‌دانست به سلیقه خودش شاگردانش را آموزش می‌داد. سلطانعلی مشهدی، اما خودش را در قامت یک استاد خوش‌نویسی نمی‌دید. خیلی زود کُرسی درسش را تعطیل کرد و شاگرد ملا اظهر تبریزی شد تا مشق خوش‌نویسی کند. ملااظهر کسی بود که سال‌ها زیرنظر میرعلی تبریزی، مبدع خط نستعلیق، خوش‌نویسی یادگرفته بود و حالا می‌خواست نستعلیق را با اسلوب و قوانینش به سلطانعلی یاد بدهد.

سلطان حسین بایقرا، از سلاطین تیموری، که در هرات به تخت نشست، همه هنرمندان و ادیبان را از اطراف و اکناف ایران به دربار خودش فراخواند. تاریخ‌نگاران می‌گویند دوران پادشاهی او، اوج شکوفایی هنری و فرهنگی ایران عصر اسلامی است و به واسطه و به دست او آثاری، از کتاب و معماری، خلق شده است که نظیر ندارد. آوازه خط خوش سلطانعلی مشهدی خیلی زود به هرات و گوش سلطان حسین و وزیرش امیر علیشیر نوایی رسید. او را از مشهد به هرات دعوت کرد و کتابخانه سلطنتی را در اختیارش گذاشت تا هرچه می‌تواند، از کتاب و رساله، با خط خوش کتابت کند. در تاریخ نوشته‌اند که سلطان حسین، خط سلطانعلی را به دیگر خطاطان ترجیح می‌داد و خواندمیر در تاریخ حبیب‌السیر می‌نویسد سلطانعلی مشهدی به خواست و التماس سلطان حسین بایقرا و امیرعلیشیر نوایی به کتابت نسخ شریف در کتابخانه سلطنتی و امیر علیشیر می‌پرداخت و شعر می‌سرود. نقل است هر روز ۳۰ بیت برای امیرعلیشیر و ۲۰ بیت برای سلطان حسین بایقرا کتابت می‌کرد و در بیست سالی که در دربار مشغول به این کار بود، حدود ۳۶۰ هزار بیت برای آن دو نفر کتابت کرده است. جدای از کتابت نسخ ارزشمند، سلطان حسین هرچه بنا در مصر و هرات و دیگر شهر‌ها ساخت، کتابت کتیبه‌هایش را به سلطانعلی مشهدی سپرد. همین کار‌ها باعث شد که تا سلطان حسین به او لقب سلطان الخطاطین بدهد. آوازه سلطانعلی مشهدی خیلی زود به هند و دربار ابوسعید گورکانی، سلطان پارسی زبان آنجا، برسد تا سلطانعلی چند صباحی هم در دربار ابوسعید به کار کتابت و آموزش مشغول شود.

در هرات یارِغارِ عبدالرحمن جامی بود. جامی هم هرچه از نظم و نثر داشت تحویل سلطانعلی مشهدی داد تا برایش به خط خوش کتابت کند. در کتابخانه سلطنتی هم هم‌نشین نگارگر معروف، کمال‌الدین بهزاد، بود. دکتر مهدی بیانی در جایی می‌نویسد که فاصله سنی این دو نفر زیاد بود، اما باهم عَیاق بودند. این‌قدر که سلطانعلی برای کمال‌الدین رباعی می‌سرود و او را فرزندم خطاب می‌کرد. این دو در کتابخانه سلطان حسین بایقرا شاهکار‌هایی خلق کردند که هنوز لنگه‌اش در دنیا پیدا نشده است.

ثمره هشتاد و چند سال عمرش در خطاطی کتابی شد بی‌نام و نشان که بعد‌ها میرعلی هروی نامش را صراط‌الخط گذاشت. کتابی که سلطانعلی مشهدی در آن همه اصول و فنون خط و خوش‌نویسی را با زبان شعر آموزش می‌دهد. آن کتابی که سلطانعلی با خط خودش و نسخه‌ای که میرعمادِ شهیر از روی آن کتابت کرده است، هردو در موزه لنینگراد روسیه نگهداری می‌شود.

سلطان حسین بایقرا که مُرد، سلطانعلی مشهدی هم هرات را ترک کرد و راهی مشهد شد تا چند صباح آخر عمرش را در شهر خودش و کنار حرم امام رضا (ع) باشد. در احوالات او نوشته‌اند که زاهد و پرهیزگار و دانشمند بود. روز‌ها روزه داشت و همین که دست از کار خوش‌نویسی برمی‌داشت به زیارت حرم امام هشتم می‌رفت. سلطانعلی مشهدی پس از اینکه به بیماری آبله دچار شد، در سن ۸۵ سالگی از دنیا رفت و او را در کنار دوست و یار دیرینش امیر علیشیر نوایی در مقابل پایِ مزار حضرت رضا (ع) به خاک سپردند.
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.