صفحه نخست

سیاست

اقتصاد

جامعه

فرهنگ‌وهنر

ورزش

شهرآرامحله

علم و فناوری

دین و فرهنگ رضوی

مشهد

چندرسانه‌ای

شهربانو

افغانستان

عکس

کودک

صفحات داخلی

شیر خدا و رستم دستانم آرزوست

  • کد خبر: ۱۰۸۲۸۶
  • ۲۲ ارديبهشت ۱۴۰۱ - ۲۱:۰۴
عبدالجواد موسوی - روزنامه‌نگار

سلطان با خواجه گفت: چه جواب داده باشد؟ خواجه این بیت فردوسی بخواند:

اگر جز به کام من آید جواب
من و گرز و میدان و افراسیاب

محمو د گفت: این بیت کراست که مردی از او همی زاید؟ (چهارمقاله عر وضی: مقاله دوم، حکایت۹). اگر قرار باشد ایران و ایرانی پیش از آنکه بانگ «کل من علی‌ها فان» در جهان طنین افکند، باقی بماند، چاره‌ای ندارد جز آنکه به شناسنامه خود که همانا شاهنامه حکیم ابوالقاسم فردوسی است، رجوع کند تا بداند ریشه در کدام خاک دارد و با چه توشه‌ای باید گام در راه سیر و سلوک نهاد و غایت او کجاست. ما چه بخواهیم و چه نخواهیم جانمان با اسلام و ایران در هم آمیخته است و اگر عارف بزرگ این سرزمین می‌گوید «شیر خدا و رستم دستانم آرز وست»، درحقیقت تمنای درونی قوم ایرانی را فریاد می‌زند. اگر شیر خدا و رستم دستان دست در دست یکدیگر نهند، کاری می‌توان کرد کارستان، که فرمود «آری به اتفاق جهان می‌توان گرفت». ایرانی‌ها اگر می‌خواهند در جهان بی‌رحم کنونی و فردای بی‌رحم‌تر زنده بمانند و جایی در این خاک بلاخیز داشته باشند و حرفی برای گفتن، باید به حکیمی پناه آورند که به تعبیر سلطان محمود از سخنش مردی همی زاید. خواهش می‌کنم مردی را در این بیت با گوش اردشیر رستمی نشنوید. هیچ قومی بی پشتوانه حکمت و حماسه نمی‌تواند صاحب شأن و منزلت شود و شاهنامه متعالی‌ترین نقشه راهی است که می‌تواند ما را به مقصد برساند. البته دشوارترین بخش ماجرا نیز همین جاست. راه یافتن به بارگاه مجلل حکیم توس بدین سادگی‌ها هم نیست که فکر می‌کنیم. دیر زمانی است که نسبت ما با شاهنامه قطع شده است. دیگر نه از نقال‌ها و پرده‌خوان‌ها خبری است و نه از پیرمردانی که شب‌های بلند زمستان با نقل داستان‌های شاهنامه تحمل شب و سرما را برای ما آسان‌تر می‌کردند. نسل امروز هم که با خواندن و شنیدن کمتر سر و کار دارد و مدام با اینترنت و ماهواره و موبایل شب و روزش را می‌گذراند، با شاهنامه بیگانه است. پس چه باید کرد؟ جهان امروز همان‌قدر که جهان موشک و دیپلماسی است، جهان رسانه هم هست. کدام قدرتی را در جهان سراغ دارید که بی‌پشتوانه رسانه بتواند کار خود را از پیش ببرد؟ ایرانیان نیز اگر بخواهند حرفی برای گفتن داشته باشند و در جهان فردا محلی از اعراب، چاره‌ای ندارند جز آنکه رسانه را نیز به اندازه موشک و دیپلماسی جدی بگیرند و بدانند مادامی که برترین هنرشان تقلید و کپی‌کاری دست چندم از برنامه‌های دم‌دستی آن‌ورآبی است، راه به جایی نخواهند برد و سقف پروازشان از «دورهمی» بالاتر نخواهد رفت. باید اسب چموش تکنیک را رام کرد و آن را در خدمت اسطوره‌ها و مفاهیم بلند شاهنامه درآورد. اگر چنین کردیم، می‌توانیم شاهنامه را از گزند بلایای طبیعی و غیرطبیعی دور نگاه داریم و نسل فردای ایران را در دامان حکمت و حماسه پرورش دهیم. اگر چنین کنیم، در صحنه تاریخ فردا ما نیز بازیگر مهمی خواهیم بود و اگرنه باید همچنان نقش «ما هیچ، ما نگاه» را ایفا کنیم.

ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.