صفحه نخست

سیاست

اقتصاد

جامعه

فرهنگ‌وهنر

ورزش

شهرآرامحله

علم و فناوری

دین و فرهنگ رضوی

مشهد

چندرسانه‌ای

شهربانو

افغانستان

عکس

کودک

صفحات داخلی

چه چیزی راه پیش بینی فاجعه متروپل را سد کرد؟

  • کد خبر: ۱۱۰۲۹۹
  • ۰۷ خرداد ۱۴۰۱ - ۱۲:۱۷
داغ متروپل و جسم‌های بی جان زیرآوارمانده اش به راحتی از حافظه تاریخی مردم پاک نمی‌شود. سقوط آن بر سر مردم بی گناه آبادان مثل خنجری بود که درست در قلبمان فرو رفته باشد. در میان همه خرده روایت‌های متروپل، بعضی هایشان عجیب تکان دهنده بود.

مریم شیعه زاده | شهرآرانیوز؛ از داستان عاشقانه زندگی مریم و رامین که سقف آرزوهایشان برای کافه جمع وجوری که به تازگی افتتاح کردند، روی سرشان خراب شد، بگیرید تا چشم‌های خشک شده زنی که آن قدر در فراغ همسر و سه فرزندش باریده بودند که نه توانی برایش باقی مانده بود و نه صدایی. فیلم ها، عکس‌ها و روایت‌های متروپل به معنای واقعی کلمه جان سوزند. خانه محقر پیرمردی که در همسایگی متروپل بود و برای نجات زیرآوارماندگان و حفر تونل، رضایت داد تا فوری خرابش کنند، جان سوز، اما در عین حال شکوهمند است. گزارش‌های خبرنگاران مستقلی که این روز‌ها در خرابه‌های متروپل مستقر شده اند و لحظه به لحظه از حال وروز مردم گزارش می‌دهند، مرثیه مفصلی است که انگار پایانی ندارد.

چند روز پیش یک نفر نوشته بود درست چند لحظه پیش از فروریختن ساختمان آنجا را ترک کرده است، اما هنوز تصویر زن بارداری که به سختی از پله‌ها پایین می‌رفت، بچه‌ای که از آزمایشگاه می‌ترسید، زوج جوان کافه دار و کارگر‌هایی که مشغول کار بودند، او را ترک نکرده است. تلفیق عکس‌های منتشرشده و خرده روایت‌هایی که می‌شنویم، ترکیب بهت آوری است. خانواده‌های چشم انتظار هنوز محل را ترک نکرده اند و شب هایشان را دربرابر آجر‌های تلنبارشده و آهن‌های مچاله شده روز می‌کنند. نیرو‌های مردمی هلال احمر از سراسر کشور گردآمده اند و از نخستین لحظات فروریختن ساختمان تا همین حالا پای کارند و با دست‌های خالی یک به یک آوار را کنار می‌زنند تا شاید خانواده‌ای را از آشفتگی و درد دوری رها کنند.

در این بین، اما جسم بی جانی هم از میان آوار بیرون کشیده شد که اگرچه خودش رفت، اما حاشیه هایش هنوز به قوت خود باقی مانده است. کسی که هلدینگ «عبدالباقی» را تأسیس کرد؛ هلدینگی که بیشتر زمین‌های مرغوب آبادان را ساخت. حسین عبدالباقی مدیر آن بود و سال پیش به عنوان یکی از مدیران منتخب استان انتخاب شد و چند سال پیش‌تر هم چهره ماندگار صنعت ساختمان لقب گرفت. می‌گفتند ظاهر آرامی داشت. سریع حرف می‌زد و سریع راه می‌رفت، اما در ظاهر آرام بود.

وقتی متروپل فروریخت و دادستانی دستور جلب او را صادر کرد، برخی به اشتباه خبر از دستگیری او دادند و همین باعث شد تا وقتی که پیکر بی جان او از زیر آوار بیرون کشیده شد، کمتر کسی باور کند که عبدالباقی رفته است. چند روز بعد، اما پزشکی قانونی تأیید کرد که جسد متعلق به عبدالباقی است. جان سپردن عبدالباقی در مخروبه‌ای که روزی خودش علم کرده بود، آن هم درحالی که چند اسکناس دلار در جیبش پیدا شد، تراژدی طعنه آمیزی بود.

در ماه‌هایی که متروپل قد علم می‌کرد تا سایه مرگ بر سر شهر بیفتد، گزارش‌های متعدد رسانه‌ها و اخطاریه سازمان نظام مهندسی کارساز نبود و شهرداری دست دردست عبدالباقی تا جایی پیش رفت که به چنین رخدادی منجر شد؛ تقدیر‌ها و تشویق‌های پیوسته و واگذاری پروژه‌های کلان به او و هلدینگش، باعث شد تا پله پله بالا برود و بعد سقوط کند. در این سیستم مبتنی بر ثروت و قدرت، آنان که برخوردارند، ارج نهاده می‌شوند و بقیه از گود کنار گذاشته می‌شوند. ثروت و قدرت دو فاکتوری هستند که برای بالارفتن آد م‌ها معجزه‌ می‌کنند و سال هاست که کار به همین منوال پیش می‌رود. انگار که این کارخانه موفق سازی آدم ها، عمدی به سراغ آن‌هایی می‌رود که دورزدن را خوب می‌دانند و به جز کسب سرمایه به چیزی نمی‌اندیشند.

ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.