بابک احمدپور از تجربه بازیگریاش در فیلم «خانه دوست کجاست؟» کیارستمی گفت
رضا زوزنی| همان سالهایی که «خانه دوست کجاست» در جشنوارههای متعدد بینالمللی دیده میشد و جهانیان را متاثر میکرد، شاید حوالی سالهای ۱۳۶۸، درست بعد از اینکه مرحوم عباس کیارستمی، یوزپلنگ برنزی را از جشنواره لوکارنوی سوئیس در دستانش گرفت، خانه فیلم مشهد هم آن فیلم را برای علاقهمندان به سینما و سینمای کیارستمی به نمایش گذاشت.
یاد و خاطره آن نمایش بهیادماندنی ۲۰ سال بعد با نمایش یک مستند درباره «خانه دوست کجاست»، با عنوان «درخت زندگی» دوباره برای سینمادوستان مشهدی زنده شد. «درخت زندگی»، ساخته هومن بابانوروزی، به تاثیر سینما بر زندگی برادران احمدپور، دو بازیگر اصلی «خانه دوست کجاست»، میپردازد و درباره سرنوشتی که در این دوسه دهه بر آنها گذشته است، سخن میگوید. در ادامه نمایش فیلم مستند در گروه هنروتجربه در پردیس سینمایی هویزه، کارگردان فیلم، بابانوروزی، بههمراه بابک احمدپور، بازیگر نقش اول «خانه دوست کجاست»، در نشست و نقد و بررسی فیلمشان حضور یافتند و به سوال علاقهمندان به سینما پاسخ گفتند.
مدیون سوژه
«درخت زندگی» با وجود پراکندگی و نداشتن انسجام، موفق میشود بهمدد صحبتهای احمد احمدپور، برادر بابک و مادرشان، حرفش را بزند؛ حرفهایی که همه، پاسخ به سوال ذهن کارگردان است؛ سوالی بر این اساس که چرا کودکانی همچون بابک و احمد احمدپور نتوانستند راهشان را در سینما بیابند و آن را ادامه دهند. صحبتهای احمد و مادرش حکایت از آن دارد که بابک بعد از پایان بازی در فیلم کیارستمی، دیگر نمیتواند دل از این کارگردان شهیر سینمای ایران بکند و دچار سرگشتگی میشود. این دوگانگی او را چنان درگیر خود میکند که حتی نمیتواند درس و مشقش را درست ادامه دهد و بعدها سر کار برود و شغلی برای ادامه زندگیاش دستوپا کند. بابک بههمراه فیلمساز، تمام آن کوچه و خیابانها و تپه و کوههای اطراف روستای «کوکر» را میچرخد و لحظهلحظه اتفاقاتی را که با کیارستمی از سر گذرانده است، برایش تعریف میکند.
بابک به مخاطبان خود در «درخت زندگی» میگوید که سینما چنان بلایی بر سر او آورده که حتی به دام اعتیاد افتاده است و زن و فرزندش هم او را ترک کردهاند.
ساخته بابانوروزی که خود را شاگرد عباس کیارستمی میخواند، به یاری سوژهاش سرپاست و بهدور از آن چیزی برای عرضه ندارد. فیلمساز آنقدر مقهور شخصیت بابک و فضای زندگی او شده است که مجالی برای خودنمایی ندارد، حتی تدوین هم نتوانسته است به کمک این فیلم مستند بیاید و به آن سروشکلی فرمی بدهد. صداقت و شجاعت سوژههای فیلم، بابک، احمد و مادر، و ناشنیدههایی درباره عباس کیارستمی، مخاطبان را مجذوب فیلم میکند. واضح است که بابک احمدیپور هرچه را دوست دارد، به فیلمساز میگوید و حرفهای نگفته بسیاری را پیش خودش نگه میدارد، با این حال درخت زندگی، یک فیلم درونی است و بعد از سالها به عمق وجود بازیگران فیلم مرحوم کیارستمی نفوذ میکند.
تماشای این فیلم برای همه خانوادههایی که علاقهمندند فرزندانشان از خردسالی پا به دنیای فیلم و سینما بگذارند و بازیگر شوند، خالی از لطف نیست.
رابطه پدر و پسری
بابک، سوژه اصلی «درخت زندگی» و نقش اول «خانه دوست کجاست»، لابهلای حرفهای خود در نشست نقد و بررسی فیلم در مشهد، از لحن صادقانه خود و دلایل همکاریاش با بابانوروزی گفت. او اعتراف کرد هرکه اثری ملی انجام داده است، روزی باید این موضوع را بپذیرد که زندگی شخصیاش جلوی دوربین برود. در ادامه، بابک احمدپور گفت که آقای کیارستمی بارها به ما گوشزد کرد که این اتفاق (بازیگری) یکبار در زندگیمان رخ خواهد داد و دیگر تکرار نمیشود.
احمدپور به رابطه خود و مرحوم کیارستمی اشاره کرد و آن را رابطهای پدرپسری خواند: «با اینکه به هر علتی هرگز در فیلم دیگری حاضر نشدم، همواره یکی از دغدغههای استاد کیارستمی، من و برادرم بودیم. کسی که یک دقیقه با کیارستمی کار کرده باشد، حاضر نیست در فیلم دیگری بازی کند و درکنار او بودن برای من با هیچ چیزی برابری نمیکند. کاری که کیارستمی برای من کرد، پدر و مادرم برایم انجام ندادند و مطمئنم هیچکسی به اندازه من و برادرم احمد، از مرگ او آسیب ندید. او همیشه میگفت که من دو گونه فرزند دارم؛ بهمن و احمد که فرزندان زندگی من هستند و بابک و احمد که فرزندان فیلم من هستند.»
کیارستمی جامعهشناس بود
بابانوروزی درباره آنچه در فیلمش آورده است، گفت تمام صحبتهایی که در فیلم آمده است، واقعی و با سند است: «استاد کیارستمی در مدت ارتباط چنددهسالهاش با خانواده احمدپور، بارها به آنها گفته بود که شاید هرگز موقعیتی برای بازی در فیلم دیگری پیش نیاید، حتی خانم گیتی خامنه که منشی صحنه «زیر درخت زیتون» بود، هم چندجایی درباره نگرانی مرحوم کیارستمی از آینده بابک و احمد سخن گفته است. او دربرابر همه بازیگرانش احساس مسئولیت میکرد. با جامعهشناسیای که داشت، میدانست که آنها آسیب خواهند دید.» او همچنین درباره حمایتهای مالی که مرحوم کیارستمی از نابازیگرانش میکرد، گفت: کیارستمی آدم بهاندازهای بود. هرگز کاری را بیعلت انجام نمیداد. او حواسش بود که به اندازهای به بازیگران (نابازیگران) فیلمهایش دستمزد بدهد که زندگی آنها را دچار تحول و دگرگونی نکند و آنها را متوهم نسازد.