لیلا جانقربان
خبرنگار شهرآرامحله منطقه
این روزها همه جای شهر حرف از نمایشگاهی است که در دانشگاه فردوسی برگزار شده است. نمایشگاهی که بوی خوش غذاهای بینالمللی از آن میآید و رنگ و لعابی خاص از لباس اقوام مختلف جهان دارد. میگویند نمایشگاه سمت در شمالی دانشگاه واقع شده است، همان در اصلی دانشگاه که از بولوار وکیلآباد است. پنجمین جشنواره یا به عبارتی پنجمین نمایشگاه فرهنگ و ملل، مصادف با هفتادمین سالگرد دانشگاه فردوسی ۱۴ آذر ماه با حضور ملیتهای مختلف برای نشاندادن فرهنگشان در اینجا برگزار شده است. جشنواره با حضور وزیر علوم افتتاح و ۳۰ غرفه برای ۳۰ ملیت در آن چیده شده است تا دستاورهای علمی و پژوهشی و غذاهای سنتی خود را در این ۳ روز با شعار «دیپلماسی علمی، توسعه پایدار روابط بینالملل است» به نمایش بگذارند.
«پوجوآلاکاسترلا»ی مکزیکی
داخل نمایشگاه میروم. اولین غرفه را بچههای عراقی در دست گرفتهاند. قهوه و چای میدهند و حسابی سرشان شلوغ است. دشداشههای سفید و بلند پوشیدهاند و سربندهای عربی بستهاند. آنقدر این غرفه شلوغ است که تا دو ردیف ایستادهاند. رد میشوم و چشمم به بچههای مکزیک میخورد. دختری جوان با لباسی سفید و بلند داخل غرفه ایستاده است. فارسی بلد نیست، ولی انگلیسی
میداند. میگوید نامش «ایرائیس فوتلس» و رشتهاش جغرافیاست. او که برای بررسی مناطق جغرافیایی به ایران آمده و بورسیه دانشگاه است درباره مردم ما میگوید: «ایرانیها بهشدت مهماننواز هستند و خوبی زیادی از آنها دیدهام.» او که غذای مکزیکی «پوجوآلاکاسترلا» را پخته و به این نمایشگاه آورده است، میگوید: «برای این نمایشگاه ۳ مدل غذا آوردهام که همه را خودم پختهام. مثلا همین غذا پوجوآلاکاسترلا؛ غذایی است که ترکیبی از شکلات تلخ با فلفل، تخمه کدو، موز و کنجد است.» او غذایش را تعارفم میکند؛ واقعا تند است. ایرائیس از چهره درهم کشیدهام خندهاش میگیرد و من با تشکری از غرفهاش دور میشوم تا آبی برای آتش برافرختهام پیدا کنم.
«سیوماین» از اندونزی
به غرفه بچههای اندونزی میروم. غذایی تعارفم میکنند. قبل از اینکه امتحان کنم محتویاتش را میپرسم! «حسین کپدی» دانشجوی شیمی دانشگاه فردوسی که ۲ سال است برای تحصیل به ایران آمده است میگوید: این غذای سنتی اندونزی است و «سیوماین» نام دارد و مثل پیراشکی ایرانیهاست.
«سندی» پاکستانی
غرفههای سوریه، فلسطین، نیجریه، روسیه، تاجیکستان، کرهجنوبی و فرانسه را نگاه میکنم و رد میشوم. پرچم تمام کشورهای شرکتکننده را وسط سالن چیدهاند. غرفه پاکستان نگاهم را به خودش جذب میکند. غرفهای از صنایع دستی و بومی مردمان پاکستان. «کمیل حیدر» دانشجوی علوم سیاسی دانشگاه میگوید: «تمام این کارها را با دست بافتهاند.» کلاه «سندی» و شال کشمیری از جمله اینکارهاست و کفش، کیف و لباسهای مخصوص هم دارد که ما برای نمایش آوردهایم. هرکس رد میشود مثل شما اینکارها برایش جذاب است و جذب رنگ و نقوش آنها میشود.
«یوکاتا» و «کیمونو» ژاپنی
میانه نمایشگاه هستم که صدای چند دختر توجهم را جلب میکند. از دانشجویان ایرانی دانشگاه فردوسی هستند. آنها هم از این همه تنوع به ذوق آمدهاند. زهرا میرزایی که تجربه سفر به چین را داشته است میگوید: «کاش این نمایشگاه دائم باشد و تبدیل به بازارچه ملل شود. ما که از این همه تنوع سرذوق آمدهایم و دوست داریم غذای تمام کشورها را بیشتر از امتحانکردن به عنوان یک وعده غذایی بخوریم.» او و دوستانش شروع میکنند به سلفیگرفتن با دختری ژاپنی که لباس رسمی «یوکاتا» پوشیده است. یوکاتا همان لباس رسمی ژاپنی است که به زنانه آن همین یوکاتا و به مردانه آن «کیمونو» گفته میشود. این اطلاعات را از «فویا» پسر جوان ژاپنی به دست میآورم که ۲ ماه است به ایران آمده و زبان فارسی را خیلی دوست دارد.
شمشیر بریتانیا و مجسمه آناهیتا
بعضی غرفهها کتابها و نمادهایی از کشورشان را هم به همراه آوردهاند. شمشیر بریتانیا و مجسمه آناهیتا از جمله آنهاست. عربستان صعودی، چین، بحرین، تایلند، ترکیه، یمن، بریتانیا، جمهوری چک، لبنان، ساحل عاج، ایالات متحده، ترکمنستان و هندوستان هم از دیگر غرفههای نمایشگاه هستند. در غرفه هندوستان تصاویری از تاج محل، چارمنار و شهر بمبئی چیده شده است که دانشجوی ادبیات انگلیسی دانشگاه فردوسی با زبان شیرین هندی برایم نام میبرد.
کباب و گوشفیل افغانستان
کمکم به در خروجی میرسم. آخرین غرفه، غرفه بچههای افغانستان است که با کلی شیرینی به میزبانی بازدیدکنندگان آمدهاند. این نمایشگاه برای آشنایی بیشتر ملل با یکدیگر بیش از چند روز ضرورت دارد. بهویژه برای دانشگاهی که در حال حاضر بالغ بر ۲۰۰۰ دانشجو و زبانآموز بینالمللی دارد و بیش از ۲۵ کشور جهان در این دانشگاه تحصیل میکنند.