صفحه نخست

سیاست

اقتصاد

جامعه

فرهنگ‌وهنر

ورزش

شهرآرامحله

علم و فناوری

دین و فرهنگ رضوی

مشهد

چندرسانه‌ای

شهربانو

افغانستان

عکس

کودک

صفحات داخلی

جستاری در مفهوم عدالت در اندیشه مرحوم استاد علامه محمدرضا حکیمی

  • کد خبر: ۱۲۲۲۳۶
  • ۳۱ مرداد ۱۴۰۱ - ۱۲:۰۰
در آستانه نخستین سالروز درگذشت استاد علامه «محمدرضا حکیمی»، با «امیرمهدی حکیمی» برادرزاده مرحوم علامه حکیمی و مدیرعامل مؤسسه الحیات به گفتگو نشستیم تا به اختصار، مفهوم عدالت را در آثار استاد حکیمی بررسی کنیم.

رضا میرزاده | شهرآرانیوز؛ سی ویکم مهرماه، سالروز ارتحال استاد علامه «محمدرضا حکیمی» بزرگ مردی از تبار اندیشه و دیانت است که سال‌های متمادی از عمرپربرکت خود را در طلب و جد و جهد کسب مفاهیم دینی و نیز ترویج و گسترش این مبانی دینی سپری کرد. هر چند که چراغ عمر این حکیم گران قدر، یک سال پیش و در بحبوحه شیوع بلای جهان شمول کرونا به خاموشی گرایید، اما آثار گران سنگی همچون مجموعه «الحیات» (تألیف شده با همراهی محمد حکیمی و مرحوم علی حکیمی، برادران استاد علامه محمدرضا حکیمی)، «خورشید مغرب»، «دانش مسلمین»، «بیدارگران اقالیم قبله»، «ادبیات و تعهد در اسلام»، «قیام جاودانه» و ... می‌تواند چراغ راهی باشد برای همه افرادی که در جست وجوی گمشده‌ای با عنوان «عدالت» هستند.

در آستانه نخستین سالروز درگذشت این حکیم فرزانه، با «امیرمهدی حکیمی» برادرزاده مرحوم علامه حکیمی و مدیرعامل مؤسسه الحیات به گفتگو نشستیم تا به اختصار، مفهوم عدالت را در آثار استاد حکیمی بررسی کنیم.
امیرمهدی حکیمی در این گفتگو، به بیان برخی از ابعاد عدالت در آثار مرحوم علامه حکیمی می‌پردازد و آنچه در ادامه خواهد آمد، ماحصل این گفتگو است:

مفهوم عدالت در اندیشه استاد حکیمی

تعریف عدالت در اندیشه مرحوم استاد حکیمی، همان چیزی است که از دل آیات و روایات به آن رسیده بودند. ایشان عدالت را امری جامع و کامل و همه جانبه می‌بینند. بر مبنای همان تعریف لغوی عدل که «وضع الشیء علی موضعه» یعنی هر چیزی در جای خودش قرار بگیرد، معنای عدالت «تساوی» نیست و این موضوع مورد توجه استاد حکیمی است، اما تلقی اجتماعی- اقتصادی که امروزه از عدالت وجود دارد، در نگاه ایشان نیست. ایشان بر مبنای مبانی دینی، عدالت را فراتر از این و به معنایی جامع و کامل بیان می‌کنند و بر مبنای همان تعابیر امیرالمؤمنین (ع) در روایات که «العدل حیات» یا «العدل حیات الاحکام» آن را در همه شئون زندگی جاری می‌بینند و عدالت را جوهره زندگی بشری می‌دانند.

از همین رو مسئله عدالت به عنوان جوهره کتاب «الحیات» و در همه بخش‌های آن نیز جاری است و آنجا که از مسائلی همچون خانواده، اخلاق و تربیت، اقتصاد، حکومت جامعه و ... سخن به میان می‌آید، عدالت نیز دیده می‌شود و همه کتاب «الحیات» با عدالت درهم تنیده است.

عدالت اسلامی، عدالت مارکسیستی نیست

از سوی دیگر، بر مبنای تعریف لغوی دیگر عدالت که آن را «اعطاء کل ذی حق حقه» تعبیر کرده اند نیز در همین فضا تعریف می‌شود، بنابراین این عدالت با تعبیر مارکسیستی که به تساوی می‌انجامد در نگاه اسلامی و به تبع در نگاه استاد حکیمی نیز وجود ندارد. در بسیاری موارد وقتی سخن از عدالت اسلامی به میان می‌آید، خیلی‌ها موضوع اقتصاد اسلامی و مارکسیستی را به میان می‌آورند.

شاید این موضوع ناشی از آن باشد که عدالت را تنها با نگاه اقتصادی می‌بینند یا اینکه قبل از به وجود آمدن جریان مارکسیسم، کسی با این تعبیر به روایات توجه نکرده است. حال آنکه در روایات معصومین که بیش از هزار سال قبل از به وجود آمدن مارکسیسم بیان شده است، تفاوت‌های بنیادین در این مقوله می‌بینیم. در نگاه مارکسیستی یا به تعبیری اقتصاد مارکسیستی، «تساوی» در مالکیت وجود دارد. از سوی دیگر «مالکیت» پذیرفته نمی‌شود و در اختیار دولت قرار دارد، اما این موضوع در نگاه اسلامی مردود است. اسلام مالکیت را می‌پذیرد و تساوی در مالکیت نیز در آن وجود ندارد.

اسلام یک اقتصاد میانه و حدوسطی دارد که در کنار اینکه اصالت مالکیت را در اختیار خدا می‌داند، مالکیت افراد را به رسمیت می‌شناسد. اگر مالکیتی وجود نداشته باشد، انسان‌ها کار و تلاشی نیز نخواهند داشت و همین مالکیت به انسان انگیزه تلاش می‌دهد. از سوی دیگر، مالکیت لجام گسیخته نیز در نگاه دینی نهی شده است و این گونه نیست که از هر راه و روش و به هر میزانی این مالکیت حاصل شود. در برخی روایات، محدوده‌ای هم برای همین مالکیت معین شده است. ضمن اینکه در مصرف نیز اسلام مالکیت را محدود می‌داند و از اسراف و تبذیر و ایجاد فاصله‌های طبقاتی برحذر می‌دارد.

عدالت اسلامی، حتی با حضور غیرمعصوم هم دست یافتنی است

در اندیشه استاد حکیمی، تمامی مباحث مربوط به عدالت، اجرایی و عملی است، البته برخی در این میان می‌گویند فقط معصومین (ع) قادر به اجرای این عدالت هستند. حال آنکه استاد حکیمی موضوعی با عنوان «حکومت مسانخ» را مطرح می‌کنند و با اشاره به عهدنامه مالک اشتر، می‌گویند؛ حضرت امیر (ع) به مالک اشتر به عنوان یک حاکم اسلامی توصیه‌هایی داشته اند و از آنجا که معصوم (ع) نیز تکلیف به مالایطاق نمی‌کند، بنابراین این مسائل از عهده غیرمعصوم نیز خارج نبوده و قابلیت اجرا داشته است.

این موضوع با عنوان حکومت مسانخ و نزدیک به معصوم (ع) تلقی می‌شود و اکنون نیز غیرمعصوم می‌تواند به آن پایبند باشد. عهدنامه مالک اشتر می‌تواند ملاک قرار داده شود و مورد توجه قرار بگیرد و اجرایی و عملیاتی شود، البته اجرای عدالت دشواری‌های خود را نیز دارد و از آنجا که منافع عده‌ای را به خطر می‌انداخته، مخالفان جدی نیز داشته است. عدالت در حوزه اجرایی باید از حاکمیت آغاز شود و حاکمیت نیز اجرای آن را از ثروتمندان و سرمایه داران آغاز کرده است و به بقیه جامعه سرایت می‌دهد.

جامعه آرمانی با اجرای عدالت محقق می‌شود

وقتی عدالت اجرا شود، جامعه آرمانی یا به تعبیری اتوپیا نیز شکل می‌گیرد. در این جامعه تمامی حقوق مردم مراعات می‌شود. جامعه آرمانی اسلامی، جامعه‌ای است که همه احکام اسلامی و نه فقط احکام موجود در فقه مصطلح، اعم از فقه در سیاست و اقتصاد و اجتماع و خانواده و ... مورد توجه قرار بگیرد و جاری شود. آنجا نیز که بیان می‌شود «العدل حیات الاحکام» مقصود این است که احکام، کالبد و جسدی است که روح آن عدالت است. نمی‌شود جامعه آرمانی شکل بگیرد و روح در آن دمیده نشود و روح این جامعه نیز عدالت است.

درباره اجرای عدالت، باید در کنار همه ابواب فقهی، مسئله عدالت به صورت جدی و پررنگ مورد توجه قرار بگیرد و در آن جاری شود. بخش عمده‌ای از فقه موجود، فقه فردی است و در مجموع، ابعاد اجتماعی در فقه موجود کمرنگ است. در حوزه‌هایی مانند بازار هم تحولات جدی رخ داده و فقه با عنوان «مکاسب» ناظر به بازار با شیوه‌ها و مبادلات قدیم بوده است. در دیگر ابعاد اجتماعی نیز همین گونه است.

اگر بنا بر آن باشد که عدالت در جامعه فراگیر شود، باید فقه در همه ابعاد آن ورود پیدا کند. نهج البلاغه به عنوان منبع و مأخذ برای اصلاح جامعه و حکومت داری مطرح است و حضرت امیر (ع) در زمان حیات خود و به ویژه در دوره حکومت، مسائل مختلفی را مطرح کرده اند، اما این تجربه گران سنگ در کجای فقه جای دارد؟ ضمن اینکه روایات فراوانی از پیامبر (ص) و اهل بیت (ع) نیز وجود دارد که می‌بایست به ابواب فقط افزوده شود و در کنار آن، مسائل مستحدثه و دوران جدید نیز مورد توجه قرار بگیرد. با این نگاه فقه می‌بایست گستره‌های متعدد و فراوانی پیدا کند و در کنار آن، به عدالت به عنوان یک روح حاکم توجه شود.

موضوع عدالت در همه آثار استاد حکیمی جریان داشته است

استاد حکیمی بیش از همه آثار خود در «الحیات» به موضوع عدالت توجه داشته است. در «خورشید مغرب» به عدالت در حکومت حضرت حجت پرداخته شده است یا وقتی از قیام سیدالشهدا (ع) و عاشورا نیز سخن می‌گویند، عاشورا را یک شبانه روز و نه یک نیمروز می‌دانند که از شب تا صبح، ابعاد توحیدی حضرت سیدالشهدا (ع) مطرح می‌شود و در روز است که شعار‌های عدالت محور و اصلاح امت را مطرح می‌کنند. به عبارت دیگر، عاشورا را ادامه و امتداد دعوت انبیا می‌دانند که دعوت به توحید و عمل به عدالت در آن مطرح می‌شود و بین این دو نیز رابطه عرضی و نه طولی وجود دارد.

آنچه که در برخی از روایات مطرح می‌شود که «کاد الفقر ان یکون کفرا» به معنای آنکه وقتی فقر بیاید ایمان نیز از بین می‌رود، ناظر به همین موضوع است. اساس دعوت انبیا، دعوت به توحید است و در کنار آن از عدالت نیز سخن گفته اند. در ظهور حضرت حجت (عج) نیز بیان می‌شود که «یملأ الأرض عدلا و قسطا» و باز موضوع عدالت مطرح می‌شود و اینکه امام عصر (عج) برای آن می‌آیند که زمین را پر از عدل و داد کنند و عدالت را برپا کنند. اصلا همین فقدان عدالت است که مانع از شکل گیری و گسترش توحید می‌شود و مردم به صلاح برسند و عدالت، شرایط رشد بشری را فراهم می‌کند.

ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.