به گزارش شهرآرانیوز، در ابتدای این مراسم، حجت الاسلام «مهدی مهریزی» استاد حوزه و دانشگاه با اشاره به برخی از ویژگیهای استاد محمدرضا حکیمی گفت: برداشت من این است که خط قرمز استاد حکیمی عدالت و اخلاق بوده است.
وی افزود: از منظر استاد حکیمی، دینی که به عدالت و اخلاق منتهی میشود، روحانیتی که عدالت و اخلاق را محقق کند و حکومتی که منجر به عدالت و اخلاق شود مقدس است. نه دین برای دین، نه حکومت برای حکومت و نه روحانی برای روحانی.
حجت الاسلام مهریزی خاطرنشان کرد: در بخش دین شناسی، حاصل کار فکری استاد حکیمی «الحیات» است که در مقایسه با همه کتابهای اسلامی شیعی، یک مدل دیگر است و دین را از نگاه کارکردی دیده است. کتاب «الحیات» با شناخت و کار شروع میشود و پس از آن به اقتصاد میپردازد. وقتی بحث انبیا را مطرح میکند، به جای پرداختن به عصمت و صفات و فضائل انبیا، رسالت آنها را بیان میکند. ادامه «الحیات» انسان شناسی، مسئولیت و تربیت، عبادت و حکومت اسلامی است.
وی در ادامه گفت: ایشان سالها قبل و در مقالهای با عنوان «اهداف دین و احکام دین» تاکید کردند که در حوزههای علمیه به جای اجتهاد در احکام دین، باید اجتهاد در اهداف دین صورت بگیرد.
حجت الاسلام مهریزی خاطرنشان کرد: استاد حکیمی امام (ع) را نیز در عینیت جامعه را میدید و نه یک امام کلامی انتزاعی را که در زندگی حضور ندارد. او در موضوع روحانیت نیز روحانیت آگاه متعهد در دین را مطرح میکند و آن را مقدس میشمارد و وی بیان میکند که روحانیت از نوع تشکیلات عادی نیست که بگوییم در هر تشکیلاتی خوب و بد وجود دارد و روحانیت هم از همین سنخ است و نباید برخی از آفتها و آسیبها در آن وجود داشته باشد.
وی در پایان و در جمع بندی مطالب خود گفت: در نوشتههای استاد حکیمی، نه مطالب عقل ستیز است و نه خرافه گستری و نه عداوت پراکنی. چون مبنای او عدالت و اخلاق است و این نوع برداشت است که با آموزههای دینی سازگار است.
در ادامه این مراسم دکتر «سارا شریعتی» عضو هیئت علمی دانشگاه تهران و فرزند مرحوم دکتر علی شریعتی نیز علامه حکیمی را یکی از مفاخر خراسان دانست و گفت: اولین آشنایی من با علامه حکیمی، بیشتر از روی کنجکاوی یک فرزند بود که میخواهد شخصی را که پدرش در سالهای پایانی زندگی او را وصی خود قرار داده تا آثار او را تصحیح و بازنگری کند، بشناسد.
وی افزود:، اما آن چیزی که دریچه ورود به اندیشه و منظومه فکری علامه حکیمی را برای من گشود، کتاب «منهای فقر» ایشان بود که زمانی منتشر شد که در محیطهای روشنفکری، درگیر مسائل فرهنگ و معرفت شناختی و روان شناختی بودیم و در این دوره مسائل اقتصادی مربوط به دنیای قدیم بود. برای من این کتاب یک یادآوری و نهیب بود و برای ما که جامعه شناسی خواندهایم و رشته ما دعوت میکند به انسان انضمامی و اجتماعی، جالب بود که در محیط مذهبی و از جانب یک عالم دین، به جامعه نهیب میزد که جامعه رنج میکشد و تبعیضها و شکافهای طبقاتی همچنان وجود دارد.
شریعتی در بخش دیگری از سخنان خود گفت: حضور من در این جلسه، پاسخ به دعوت شخصیتی مثل علامه حکیمی است که از ما میخواهد در ساخت جامعه منهای فقر مشارکت کنیم و این جامعه منهای فقر از منظر استاد حکیمی به معنای «دین» بود. او دین را با عدالت تعریف و تفسیر میکرد.
وی افزود: رویکرد استاد حکیمی، یک رویکرد عینیت گرا است و دعوت او به انسان موجود جامعه است. دینی که از آن صحبت میکند، دینی است که از دنیا آغاز میشود و نه از آخرت. تاکید او بر این است که در راس همه عبادات، خدمت به خلق و جامعه است. ایمان، سراسر عمل است و در نتیجه، اعمال دینی فقط به نماز و روزه ختم نمیشود. اولویت او قبل از هر چیز بر مبارزه با فقر و نابرابری است. عدالت در اندیشه او یک مفهوم ذهنی نیست و وقتی از عدالت صحبت میکند، از یک مفهوم انضمامی اجتماعی مشخص صحبت میکند و نخستین بخش آن را نیز اقتصادی و معیشتی میداند.
شریعتی خاطرنشان کرد: استاد حکیمی در نامه به کاسترو، مفاهیم قرآن را خلاصه در توحید و عدالت میداند که توحید به معنای تنظیم رابطه انسان با خدا و عدالت به معنای تنظیم رابطه انسان با انسان است و در جامعهای که عدالت نیست، دین هم نیست.
در ادامه این مراسم «محمد اسفندیاری» تاریخ نگار، مؤلف، ویراستار، کتاب شناس و پیشکسوت حوزه نقد نیز به موضوع وصیت مرحوم دکتر شریعتی به علامه حکیمی پرداخت و گفت: حدود ۱۰ هزار صفحه از ۱۵ هزار صفحه آثار دکتر شریعتی مربوط به سنین بین ۳۵ تا ۳۹ سالگی او بوده و طبیعتا او که در نوشتن پرکار بوده و ایده پردازی هم کرده، ممکن است اشتباهاتی هم داشته باشد. اما شرایطی را که رژیم شاه و ساواک برای او فراهم کرده بود، منجر به آن شد که فرصتی برای بازنگری در آثار خود را نداشته باشد. اما در بین همه افرادی که آن زمان حضور داشتند، در نهایت علامه حکیمی را وصی خود قرار داد تا در آثار او بازنگری کند. ضمن آن که دکتر شریعتی میدانست استاد حکیمی در نقد بسیار جدی است.
وی افزود: استاد حکیمی به سه دلیل آثار دکتر شریعتی را تصحیح نکرد. نخست این که همان زمانی که وصیتنامه منتشر شد، آقای حکیمی گفت: «من اشتباهی که شخصیت شکن باشد و عقاید دکتر شریعتی را زیر سوال ببرد، در آثارش ندیده ام.» دلیل دوم این بود که استقبال از کتابهای دکتر شریعتی بسیار زیاد بود و از سوی دیگر، تصحیح کتابها هم زمان میبرد و در همین زمان ممکن بود کتابهای غیرمذهبی جایگزین کتابهای او شوند. دلیل سوم هم این بود که ایشان به همراه برادران خود به نگارش کتاب «الحیات» مشغول شده بود..
اسفندیاری خاطرنشان کرد: علامه حکیمی میگفت اگر قرار بود کتابهای دکتر شریعتی را تصحیح کنم، کارهایی را انجام میدادم: در مورد برخی مطالب که احیانا نادرست و نامناسب بود، در پاورقی توضیح میدادم. دوم این که برخی مطالب را دکتر شریعتی در جایی گفته بود و در جای دیگر آن را تصحیح کرده بود و من آن مطالب را در توضیح مطالب که نیاز به تصحیح داشت، میآوردم.
وی در پایان سخنان خود گفت: آقای حکیمی به دنبال «جامعه ایده آل» بود که در آن «توحید» و «عدالت» باشد. در آن مقتضیات رشد موجود باشد و موانع رشد مفقود باشد. او اعتقاد داشت که اگر میتوانستیم «آرمانشهر» را محقق کنیم، مسائلی همچون «حجاب» خود به خود محقق میشد.
سخنران دیگر این مراسم «محمدرضا موحدی» بود که در بخش نخست سخنان خود به ساحت ادبی و جلوههای ادبی استاد حکیمی پرداخت و گفت: هم در نظم و هم در نثر، کمتر به جلوههای ادبی استاد حکیمی توجه شده است.
وی افزود: ایشان علاوه بر سرودن اشعار فارسی و عربی، در نثر صاحب سبک بود و بر خلاف نثر اکثر روحانیون هم عصر خود، از نثری قوی برخوردار بود. در شیوه نثر آموزی هم شیوه خاصی داشت و ضمن این که گستره واژگانی بسیار گستردهای هم داشت. اعتقاد داشت «کمال» نوشته ما زمانی محقق میشود که از «جمال» برخوردار باشد و حتی در اجزای علامت گذاریها در نوشتهها توجه و عنایت کافی داشت. به جرات میتوان به ویراستاران توصیه کرد که برای یادگیری، کارهای استاد حکیمی را ببینند.
وی در بخش دوم از سخنان خود به ساخت مستندی درباره استاد حکیمی اشاره کرد و گفت: مخاطب من برای این موضوع نسل جوان و برای آشنا کردن این نسل با استاد حکیمی بود و سعی کردم شخصیت فرهنگی ایشان را در موقعیت اجتماعی ایشان معرفی کنم.
در بخش دیگری از این مراسم، دکتر «آرمان ذاکری» به بیان نسبت علوم انسانی و اندیشههای استاد حکیمی پرداخت و در آغاز، با اشاره به این که رساله کارشناسی ارشد او درباره نسبت اسلام و علوم اجتماعی بوده، به برخی از گفتگوهای خود با استاد حکیمی در این زمینه اشاره کرد.
ذاکری به موضوع به حاشیه رفتن علوم در دوره پس از رنسانس اسلامی اشاره کرد و گفت: یکی از پاسخهایی که در آثار استاد حکیمی به این موضوع داده است، این است که با حاکم شدن فرهنگ اسلامی در آن زمان، یک فرهنگ عینی گرا حاکم شد که فراخوان میداد و دعوت میکرد به آنچه که در عینیت جوامع رخ میداد که این فرهنگ عینی گرای مستقل قرآنی است. اما با آمدن فلسفه یونان و البته عوامل اجتماعی مهم دیگر، این فرهنگ دینی آرام آرام حاشیه نشین شد و جستجوکردن سنن الهی ارزش خود را از دست داد و جای آن را مجموعه بستهای از استدلالات گرفت که میخواهد ما را به خدا رهنمون شود و ارتباط آن با طبیعت واقعی و سنتهای واقعی قطع است. در نتیجه منظومهای غلبه پیدا میکند که دیگر دیگر نقطه آغاز آن واقعیت عینی نیست و حتی در مکتب اصفهان هم علوم احیا نمیشوند.
وی افزود: یکی از جلوههای دعوت مکتب تفکیک و بازگشت به فرهنگ مستقل قرآنی، بازگشت به همین عینی گرایی است.
ذاکری در ادامه گفت: نکته دیگر درباره حدگرایی مکتب تفکیک، الهیات الهی و الهیات بشری است. هر چند از تفکیک قرائتهای تند هم وجود دارد، اما دست کم آن چیزی که استاد حکیمی از آن دفاع میکرد، مهمتر از خلوص گرایی، بحث حدگرایی در فلسفه است. به این معنا که فاصله بین معصوم و غیرمعصوم قابل پرشدن نیست. دسترسی به علم کامل و علم یقینی خدشه ناپذیر وجود ندارد بنابراین الهیاتی که میسازیم و علمی هم که میسازیم بشری است و عقلی هم که به آن میاندیشیم، محدود و خطاکار است و تفکیک به دلیل آن که میخواهد این ایده یقین را نقل کرد، راه را برای نقد عقل باز میکند. تا زمانی که در فلسفه در نقد عقل پرسش نکنیم، اساسا نفهمیده ایم که محدودههای شناخت ما تا کجاست و تفکیک ما را به شناخت این محدودهها دعوت میکند. تفکیک دعوتی است به پایان خدایی انسان بر روی زمین.
سخنران پایانی این مراسم نیز دکتر «یوسف بینا» بود که به بیان نکاتی از اندیشه ادبی استاد حکیمی پرداخت و گفت: ادبیات مدنظر استاد حکیمی، ادبیاتی است که هم متعهد است و هم اسلامی است.
وی افزود: ادبیات متعهد، ادبیاتی است که در قالب شعر، داستان، نمایشنامه یا دیگرانواع ادبی از یک دیدگاه اخلاقی یا سیاسی یا اجتماعی یا مذهبی دفاع کند. استاد حکیمی نیز که عالیترین سطح اخلاق و سیاست وجامعه را در آموزههای اسلام و حکومت معصوم میبیند، وقتی دو صفت اسلامی و متعهد را برای ادبیات میآورد، برای آن دو نمودی یگانه قائل است.
بینا تاکید کرد: از نظر استاد حکیمی، ادبیات باید متعهد باشد و تعهد نیز به بالاترین ارزشها باشد که این ارزشها در اسلام نمود کامل پیدا میکند.
وی افزود. ادبیات متعهد به نوعی با آرمانگرایی پیوند خورده است. به شکلی که ادبیات بی آرمان را بی ارزش و پوچ شمرده اند.
در پایان این مراسم از پوستر مستند استاد حکیمی و نیز کتاب «خراسانیات علامه محمدرضا حکیمی» رونمایی شد.