صفحه نخست

سیاست

اقتصاد

جامعه

فرهنگ‌وهنر

ورزش

شهرآرامحله

علم و فناوری

دین و فرهنگ رضوی

مشهد

چندرسانه‌ای

شهربانو

افغانستان

عکس

کودک

صفحات داخلی

مزدی که پرپر می‌شود

  • کد خبر: ۱۲۳
  • ۲۳ خرداد ۱۳۹۸ - ۱۱:۰۵
  • ۲
گزارش شهرآرا محله از دستمزدهای توافقی گل‌فروشان با پیمانکاران

فهیمه شهری - از زمانی که با مفهوم کار و کودکی آشنا شدم دیگر نتوانستم در برابر کودکان کار بیتفاوت باشم. هر وقت چنین کودکی سر راهم قرار میگرفت لحظهای صبر میکردم و چند کلامی با او همنشین میشدم. برایش خوراکی میخریدم و در همین حین از زندگیاش میپرسیدم. اینکه چرا کار میکند؟ پدر و مادرش کجا هستند؟ درآمدش را به چه کسی میدهد؟ و ....
خاطرات زیادی با این کودکان دارم بهویژه وقتی به خاطر تحصیل و کار، مسیرم سمت فلکه پارک بود. روزی نبود که در محدوده ایستگاههای پایانه آزادی و درِ ورودی دانشگاه فردوسی آنها را نبینم. با تعدادی از ایشان آنقدر دوست شده بودم که خاله صدایم میکردند. از علی آدامس فروش گرفته تا اکبر فالگیر، رسول، سیا تیزپا و .... علی را خیلی دوست داشتم. پسر مظلوم و بسیار پاکی بود. 8سال داشت اما با دیدن قد کوتاه و جثه ظریفش گمان میکردی سنش کمتر از ۶ یا ۷ سال باشد. علی میگفت مادرش از سالها پیش به بیماری سختی مبتلا شده، پدرش هم که کارگر ساختمانی بوده از ارتفاع افتاده و کمرش آسیب دیده است و دیگر نمیتواند کار کند. دستان کوچک علی و قامت نحیفش باید بار زندگی را بر دوش میکشید. او نه بدسرپرست بود و نه بیسرپرست. علی، قربانی تقدیری بود که او را به جای مدرسه روانه خیابان میکرد.

رسول ۱۵ ساله، روزنامه فروش یکی از چهارراه‌های منطقه 11 هم پدرش از اتباع خارجی بوده که خانواده‌اش را رها کرده و به کشورش بازگشته است. اکنون رسول مانده و 8 خواهر، برادر دیگر و مادر بیمارش. رسول و برادر بزرگ‌ترش قید درس را زده‌اند و کار می‌کنند تا خرج درمان مادر و تحصیل خواهر و برادرهای قد و نیم قد کوچک‌تر از خود را در بیاورند.
هر وقت صحبت از جمع‌آوری کودکان کار می‌شود دلم می‌لرزد. اگر علی و رسول نتوانند آدامس و روزنامه بفروشند چه بر سرشان می‌آید؟ نکند مجبور به کار کردن در کارگاه‌های دور افتاده غیرمجاز شوند! نکند سر از کوره‌پزی یا گودال‌های تفکیک زباله درآورند! نکند فشار مالی و نگرانی از دارو نداشتن مادر، آن‌ها را به دام معتادان بیندازد!

ماجرای ننه کلثوم و مخدرهای پنهان در بوته‌ها
اما این فقط یک‌طرف ماجراست. روی دیگر را که غم‌انگیزتر است سرنوشت میکائیل و امثال او رقم می‌زنند. میکائیل پسر10 ساله‌ای بود که سرچهارراه برای ماشین‌ها اسپند دود می‌کرد. زن میانسالی هم کمی آن طرف‌تر همیشه او را می‌پایید. یک روز دیدم در حالی که ظاهراً برای یک ماشین اسپند برد، هنگام گرفتن پول، بسته کوچکی را به راننده داد. طاقت نیاوردم. صدایش زدم. گفتم دوست داری برویم برایت شیرموز بگیرم. گفت باید برای ننه کلثوم هم بگیری گفتم ننه کلثوم دیگر کیست. گفت همان خانم آن طرف چهارراه. من با او هستم. اگر برایش نگیری قشقرق به راه می‌اندازد. گفتم باشد. بزار ننه کلثوم مراقب اسپندهایت باشد، ما برویم، برای او و دو بچه کنارش شیر موز می‌آوریم. قبول کرد و به این طریق توانستم چند دقیقه‌ای کنارش باشم. به چشمانش خیره شدم و گفتم چرا مواد می‌فروشی؟ ابتدا انکار کرد اما سرانجام با سکوتش مهر تأیید را بر کلامم زد. گفتم می‌دانی اگر بگیرنت چه سرنوشتی داری؟ گفت « من بچه‌ام کاری باهام ندارند.
می‌گم نمی‌دونستم چی دارم می‌فروشم، آزادم می‌کنند.» تیری در تاریکی زدم و گفتم اما مقدار موادی که همراه توست زیاد است. با تعجب پرسید « از کجا می‌دونی!؟» بعد با غرور پاسخ داد
« نگران من نباش کارم را خوب بلدم. همه مواد همراهم نیست. اندازه فروش یک مشتری در جیبم می‌گذارم، باقی موادها رو ننه کلثوم توی پلاستیک اسپندها قایم کرده و پشت بوته گذاشته است. اگر مأمور بیاید همین بسته تو جیبم رو جایی پرت می‌کنم تا نبینن. دیروز موادهایم رو دزدیدند مطمئنم کار اکبر فال فروشه. می‌دونم چه کارش کنم. ننه کلثوم گفته باید دو برابرش رو ازش بدزدم. نامرد باشم اگر این کار را نکنم!» ...
اینجاست که سناریوی کودکان خیابانی، رنگ و بوی دیگری می‌گیرد. کودکی 10 ساله که چنین جسورانه مواد می‌فروشد و راه دور زدن قانون و مأمور را یاد گرفته است، در جوانی چه خواهد کرد؟! آسیب‌های پیش‌روی این کودکان بسیار فراتر از این حرف‌هاست. آن‌ها در سنین کودکی آن‌قدر مهارت‌های دزدی، فریب، دروغ‌گویی و ... را فرا می‌گیرند و آن‌قدر در معرض اعتیاد و ... قرار دارند که مجال گفتنش نیست. اما آیا می‌توان برای جلوگیری از کار کردن کودکان تدبیری اندیشید تا این سرمایه‌های آینده کشور، به دست خودمان چنین پرپر نشوند.
تجربه‌های موفق کشورهایی چون برزیل و ترکیه نشان می‌دهد که با اندیشیدن تدابیری می‌توان پدیده کار کردن کودکان را به حداقل رساند. البته در کشور و شهر و منطقه خودمان هم اقداماتی در این راستا انجام شده است.

آرزوی تحقق یافتنی
ابوالفضل خالقی عینکچی، قائم مقام مدیرعامل یک شرکت تعاونی، است که در قالب پیمانکار با شهرداری همکاری می‌کند و همکارانش از طریق این شرکت وارد کار سامان‌د‌هی گل‌فروشان و کودکان کار شده‌اند. او که تا چندی پیش در این حوزه در منطقه 11فعالیت داشته است، می‌گوید: با توجه به اینکه در گذشته، کودکان کار زیر نظر بهزیستی بودند شهرداری اجازه ورود مستقیم به این موضوع نداشت اما از طرفی مسئولان این نهاد دغدغه زیباسازی شهری و جمع‌آوری متکدیان را داشتند بنابراین برای اینکه بتوانیم کار کردن کودکان را محدود کنیم سراغ پدرانشان می‌رفتیم و به آن‌ها می‌گفتیم به جای کودکشان، خودشان سر کار بیایند و به گل‌فروشی در سر چهارراه‌ها بپردازند. همچنین با کمک خیران، کسانی را که معتاد بودند، ترک می‌دادیم. او با اشاره به سریال آوای باران که در آن فردی به نام شکیب تعدادی کودک در اختیار داشت و آن‌ها را به چهارراه‌ها می‌فرستاد تا گدایی کنند، توضیح می‌دهد: کودکان سامان‌دهی نشده سر چهارراه‌ها که به تکدی‌گری اقدام می‌کنند معمولاً زیر نظر چنین شکیب‌هایی هستند و این شکیب‌ها به شدت برای ما مشکل‌ساز می‌شوند. آن‌ها چون درآمد بالایی دارند حاضر هستند بخشی از آن را به افراد مربوط بدهند تا مانع کارشان نشوند، از طرفی، منطقه ۱۱ به خاطر رفت و آمد زیاد و پرترافیک بودن، جذابیت زیادی برای متکدیان دارد اما شهرداری منطقه ۱۱ و ستاد سد معبر آن چون بسیار سخت‌گیر و قانون‌مند هستند، همکاری خیلی خوبی با ما داشتند و شکیب‌ها نتوانستند در این منطقه به فعالیت بپردازند بنابراین همین‌طور که مردم می‌بینند در چهارراه‌های این منطقه معمولاً متکدی نیست و اگر هم بیایند آخر شب‌هاست.
خالقی در ادامه به مهربانی مردم اشاره می‌کند و اینکه وقتی می‌بینند کودکی تکدی‌گری می‌کند، پول بیشتری به او می‌دهند بنابراین شکیب‌ها که می‌دانند درآمد کودکان بیشتر از بزرگ‌سالان است، از این موضوع سوء‌استفاده می‌کنند. متأسفانه چون پدر و مادر اغلب این کودکان نیز معتاد هستند، چشم به روی خیلی مسائل می‌بندند و استفاده ابزاری از فرزندانشان می‌کنند.

کودک خیابانی امروز، مجرم فردا
او می‌افزاید: وقتی صحبت از دوران کودکی است، بازی و نشاط در ذهن انسان می‌آید اما کودکان کار ناخواسته به خاطر والدینشان در مسیری قرار می‌گیرند که به شدت آسیب‌زاست. آن‌ها به جای اینکه در محیطی امن به بازی کردن بپردازند، در محیط‌های اجتماعی حضور دارند و مسائلی را می‌بینند و می‌شنوند که اصلا برایشان خوب نیست در نتیجه کودک خیابانی امروز، در نوجوانی یک کیف قاپ یا سارق حرفه‌ای است و همین طور که بزرگ‌تر می‌شود با ریختن ترسش، دست به جرم‌های بزرگ‌تر می‌زند. آن‌ها ممکن است در کودکی ناخواسته به فروش مواد مخدر بپردازند اما وقتی بزرگ‌تر می‌شوند، جسورتر شده و با تجربه‌های فراوانی که کسب کرده‌اند به توزیع مواد در سطح بالاتر می‌پردازند همچنین اگر خود این کودکان تا سن نوجوانی و جوانی معتاد نشوند که بسیار بعید است، شکیب‌ها به اجبار آن‌ها را معتاد می‌کنند تا مطمئن باشند که در اختیارشان خواهند بود. متأسفانه در برابر این سوء‌استفاده‌هایی که از کودکان می‌شود شهرداری اهرم قانونی قوی ندارد و این را شکیب‌ها به خوبی می‌دانند. آن‌ها کودکان را به کار می‌گیرند و وقتی شهرداری بخواهد مقابله کند می‌گویند هیچ کس از ما و اینکه این کودک کار می‌کند شاکی نیست. از طرفی حتی اگر شهرداری آن‌ها را جمع‌آوری کند باز جایی ندارد که ببردشان بنابراین دوباره به همین چرخه برمی‌گردند.
خالقی با اشاره به درآمد بالای متکدیان توضیح می‌دهد: یک متکدی در مشهد، درآمدش از یک کارمند رسمی شهرداری بیشتر است. همچنین در تهران، متکدیان ماهیانه حدود ۱۲ میلیون تومان درآمد کسب می‌کنند. ناگفته نماند که متکدیان در ظاهر در حال فروش دستمال کاغذی، دود کردن اسپند و ... هستند. آن‌ها در بسیاری از مواقع به فروش مواد مخدر هم می‌پردازند بنابراین از شهروندان می‌خواهم اگر قصد کمک به دیگران دارند افراد نیازمند واقعی را شناسایی کنند و غیر از گل‌فروشان و روزنامه فروشان سر چهارراه‌ها که لباس ویژه دارند، از خرید از افراد دیگر فعال در این محدوده، خودداری کنند.
او با تأکید بر اینکه دولت باید به حاشیه شهر رسیدگی کند، می‌گوید: اگر به مشکلاتی مانند فقر فرهنگی، تحصیلات پایین، اعتیاد و ... که در حاشیه شهر بیشتر وجود دارد توجه نشود، مرکز شهر را هم تحت‌تأثیر قرار می‌دهد.

در ادامه تهیه گزارش، به وسیله چند نفر از افراد مطلع، اطلاعاتی به دستمان رسید مبنی بر اینکه پیمانکار قبلی طرح سامان‌دهی گل‌فروشان، ماهیانه ۳ میلیون و ۵۰۰ تومان به شهرداری پرداخت می‌کرد و پیمانکار فعلی در مزایده اعلام کرد که ماهیانه ۱۴ میلیون تومان به شهرداری می‌دهد و این به معنی کم کردن درآمد گل‌فروشان است. به عبارت دیگر اگر در گذشته به عنوان مثال ۲۵۰۰ تومان از گل ۵ هزار تومانی به خود گل‌فروش تعلق می‌گرفت، در قرارداد جدید یک هزار تومان از گل ۵ هزار تومانی به گل فروش می‌رسد. به عقیده این افراد، چنین قراردادی، به نفع شهرداری و پیمانکار و به ضرر گل‌فروش است.

مزدهای توافقی را ظلم نمی‌دانم
برای بررسی صحت و سقم مطلب سراغ بهروز کیانی، مدیر عامل سازمان میادین شهرداری مشهد، رفتیم. وی درباره ادعای مطرح شده، گفت: اینکه پیمانکاری در مزایده مبلغ بیشتری به شهرداری می‌دهد الزاماً به این معنی نیست که از سهم گل‌فروش یا کارگر کم شده است بلکه می‌تواند به این معنی هم باشد که پیمانکار قبلی سود بیشتری برای خودش بر می‌داشته و مبلغ کمتری به شهرداری پرداخت می‌کرده است.
کیانی ادامه داد: بر فرض که پیمانکاری با گل‌فروش توافق کند ۳ هزار تومان از گل ۵ هزار تومانی متعلق به خودش باشد و پیمانکار دیگری یک هزار تومان از ۵ هزار تومان را به گل‌فروش بدهد، این موضوع را ظلم نمی‌دانیم چرا که توافقی دو طرفه است. شهرداری هم در این‌باره قانونی ندارد. یک نفر با حداقل قانون کار، کار می‌کند و یک نفر در جایی کار می‌کند که مبلغ بیشتری به او بدهند و نمی‌توان کسی را که طبق قانون کار پرداختی دارد، ظالم دانست.
وی افزود: ما بر اساس قانون، طرح‌ها و پروژه‌ها را در قالب مزایده و مناقصه به پیمانکار می‌دهیم و کاری به توافقات پیمانکار و کارگر نداریم.
مدیر عامل سازمان میادین شهرداری مشهد با اشاره به قوانینی که پیمانکاران باید رعایت کنند، اظهار کرد: برای مبارزه با کار کردن کودکان، گل‌فروشان نباید کمتر از ۱۸ سال سن داشته باشند، لازم است لباس فرم یکسان بپوشند و گل‌هایشان با کیفیت و دارای برچسب باشد.

در حق گل‌فروشان اجحاف شده است
در ادامه، سراغ دکتر محمد حاجیان شهری، عضو شورای شهر و رئیس کمیسیون خدمات شهری، بهداشت، سلامت و محیط زیست مشهد رفتیم. وی اظهار کرد: در گذشته، کودکان کار و اتباع بیگانه سر چهارراه‌ها به اشکال مختلف درآمد کسب می‌کردند که این موضوع تبعاتی داشت و در مواردی شاهد فروش مواد مخدر از همین طریق بودیم بنابراین شهرداری برای سامان‌دهی این افراد، اعلام مزایده می‌کند و چون آن زمان فقط یک شرکت (پیمانکار) حاضر می‌شود در این حوزه ورود کند، کار به همین پیمانکار واگذار می‌شود و به او اجازه می‌دهند به جای کودکان، از افراد بالای 18 سال برای فروش گل در سر چهارراه‌ها استفاده کند.
حاجیان افزود: سال 97 من تحقیق درباره این موضوع را شروع کردم و بعد از بررسی‌ها و راستی‌آزمایی که شد، صحت گفته‌های پیمانکار در بیش از 80 درصد موارد تأیید شد و درباره موارد جزئی که باقی مانده بود، تذکرات لازم را دادیم.
حاجیان شهری ادامه داد: سال 97 بیش از 50 گل فروش در سر چهارراه‌ها فعالیت می‌کردند که حدود 30 تا 35 درصد هزینه فروش گل، به خودشان تعلق می‌گرفت.
رئیس کمیسیون خدمات شهری، بهداشت، سلامت و محیط زیست شورای اسلامی شهر مشهد درباره قرارداد جدیدی که در آن رقم پرداختی پیمانکار به شهرداری چند برابر افزایش یافته بود، گفت: هر قرارداد جدیدی که بسته می‌شود باید یک نسخه از آن به شورا ارسال شود اما چنین قرارداری به دست ما نرسیده است.وی موضوع را پیگیری کرده و پس از اطمینان از اینکه قرارداد جدیدی بسته شده است، دستور بررسی وضعیت فعلی گل‌فروشان را داد. از آنجایی که این موضوع به صرف زمان نیاز داشت و در عین حال برای چاپ مطلب در روزنامه فرصتمان محدود بود، حاجیان از مسئول مربوط خواست موضوع را در ایام تعطیلات بررسی کند.
این عضو شورای اسلامی شهر مشهد، در نهایت اعلام کرد شواهد حاکی از آن است که متأسفانه پیمانکار فعلی به تعهداتش عمل نکرده و اجحاف‌هایی در حق گل‌فروشان شده است.
عضو کمیسیون حقوقی شورای اسلامی شهر مشهد تصریح کرد: در بررسی‌های میدانی متوجه شدیم پیمانکار فعلی، گل‌فروشان را بیمه نکرده که این خلاف مقررات است. همچنین ساعت کاری آن‌ها رعایت نمی‌شود و گل‌فروشان باید تا زمانی که تمام گل‌هایشان را به فروش برسانند، کار کنند.
وی با بیان اینکه نحوه کار پیمانکار فعلی ابهامات زیادی دارد، افزود: شهرداری 50 مکان را به او اجاره داده تا با به‌کارگیری توان‌بخشان و افراد تحت پوشش بهزیستی، آن‌ها به فروش شاخه گل اقدام کنند اما اکنون تعداد گل‌فروشان کمتر از 50 نفر است و با آمارهای ضد و نقیضی که به ما اعلام شده است احتمالا حدود 20 تا 30 نفر هستند و می‌توان یکی از دلایل این کاهش تعداد نفرات را، ناراضی بودن گل‌فروشان از حقوقشان دانست.

سازمان میادین باید پاسخ‌گو باشد
وی با مقصر دانستن سازمان میادین گفت: سازمان میادین وظیفه نظارت بر این مسائل را برعهده دارد و درباره گل‌فروشان، این سازمان به وظایف نظارتی خود عمل نکرده که باعث چنین مسئله‌ای شده است.
حاجیان یادآور شد: قیمتی که پیمانکار فعلی در مزایده قبول کرده است به شهرداری بپردازد، رقم بالایی است و اگر بخواهد حقوق و بیمه کارگران را مطابق قانون پرداخت کند، به راحتی نمی‌تواند تعهد خود به شهرداری را بپردازد پس ممکن است همین‌طور که پیش آمده از حقوق کارگران کم کند بنابراین باید مشخص شود قیمت کارشناسی این قرارداد را چه کسی و بر چه مبنایی تعیین کرده است.
وی با تأکید بر اینکه سازمان میادین باید درباره این موضوع پاسخ‌گو باشد، گفت: اکنون این سازمان باید سپرده پیمانکار را ضبط کند و حقوق اجحاف شده کارگران را بپردازد همچنین در صورت لزوم به فسخ قرارداد اقدام کند.
عضو کمیسیون ویژه مناطق پیرامونی و کم برخوردار مشهد، در پاسخ به اینکه چه راهکاری می‌توان اندیشید تا برای موارد مشابه، در حق کارگران اجحاف نشود، افزود: ما خلأ قانونی نداریم و هرجا چنین مشکلاتی ایجاد می‌شود، قانون به درستی اعمال نشده و نظارت‌ها ضعیف و ناقص بوده است.
حاجیان افزود: برای پروژه‌های بزرگ و چند میلیاردی احداث، توسعه و نگهداری، شهرداری بر اساس گزارش کار ناظران خودش، ابتدا حقوق کارگران را پرداخت می‌کند تا اجحافی در حق آنان نشود. همچنین چون برخی کارگران اظهار می‌کردند که پیمانکاران، ساعت کاری‌شان را کمتر از آنچه هست، اعلام می‌کنند، گفتم سیستم ثبت اثر انگشت برایشان تهیه کنند تا دیگر چنین مشکلی نداشته باشند و این کار انجام شده است.
وی تصریح کرد: درباره قراردادهای کوچک که مربوط به گل‌فروشان و باغبانان است چون حقوقشان به صورت درصدی یا ساعتی محاسبه می‌شود، شهرداری مستقیم ورود نکرده است اما اگر دستگاه نظارتی به وظایفش عمل کند، درباره آن‌ها هم مشکلی پیش نمی‌آید.

ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
نظرات بینندگان
انتشار یافته: ۲
در انتظار بررسی: ۰
غیر قابل انتشار: ۰
ناشناس
۱۶:۵۹ - ۱۳۹۸/۰۳/۳۰
عالی بود امیدوارم چنین گزارش هایی رو بیشتر ببینیم
ناشناس
۱۵:۰۸ - ۱۳۹۸/۰۳/۲۳
عالی بود احسنت

ممنون از شما مخاطب گرامی