صفحه نخست

سیاست

اقتصاد

جامعه

فرهنگ‌وهنر

ورزش

شهرآرامحله

علم و فناوری

دین و فرهنگ رضوی

مشهد

چندرسانه‌ای

شهربانو

افغانستان

عکس

کودک

صفحات داخلی

با خاطرات آن شب‌های سرد و دل‌های گرم

  • کد خبر: ۱۲۳۵۷
  • ۲۸ آذر ۱۳۹۸ - ۰۸:۲۶
خاطرات زوج قدیمی محله چهاربرج از (شو چله های) گذشته
حسین برادران‌فر
خبرنگار شهرآرامحله
یلدا یا همان شب چله مشهدی‌ها، یکی از آیین‌های کهن ایرانی است و قدمتی به بلندای تاریخ ایران دارد. یلدا در معنای لغوی به معنای زایش دوباره نور و خورشید است. در آیین باستانی ایرانیان، تاریکی نماینده اهریمن بود و، چون در طولانی‌ترین شب سال، تاریکی اهریمن بیشتر بود، این شب برای ایرانیان نحس بود و به همین دلیل ایرانیان سرتاسر شب را تا صبح بیدار بودند. این رسم‌کهن ایرانی هنوز هم بعد از گذشت هزاران سال در بین ایرانیان به ویژه مردم خراسان و مشهد مرسوم است. در گفتگو با سیدحسن رضوی متولد ۱۳۲۸، شاهنامه‌خوان قدیمی که برخی روایات شاهنامه را نیز از بر می‌خواند و زهرا اسلامی‌نژاد متولد ۱۳۳۴ زوج قدیمی محله چهاربرج، خاطرات و رسوم چله‌های سال‌های گذشته را مرور می‌کنیم.

شب چله و برف‌های سنگینش
سیدحسن رضوی با اشاره به سال‌های پر از برف گذشته می‌گوید: شب چله برای ما بچه‌های دهه ۲۰ و ۳۰ با برف سنگین عجین شده بود. تقریبا از نیمه‌های پاییز بارش برف آغاز می‌شد، برف می‌بارید نه از این برف‌های دو، سه سانتی‌متری که امروز می‌بارد، برفی که کمترین مقدارش بیش از نیم‌متر ارتفاع داشت. به دنبال آن هوا به شدت سرد و سردتر می‌شد، سرمایی که تا مغز استخوان را می‌سوزاند. از طرفی شب‌ها طولانی و تاریک بود چراکه حتی یک تیر برق هم در کوچه و خیابان وجود نداشت و همه محله در تاریکی مطلق فرو می‌رفت. در این سوز و سرما و تاریکی مطلق، سنگینی، رخوت و غلبه نیرو‌های اهریمنی بیش از پیش احساس می‌شد، حتی اعتقاد براین بود فردی که در شب‌های منتهی به شب چله به‌ویژه خود شب چله فوت کند به دست نیرو‌های اهریمنی کشته شده است. در واقع برگزاری مراسم شب چله به‌نوعی مقابله و برای دورکردن شیاطین و اهریمنان از افراد هر خانواده بوده است، چون اعتقاد بر این بود هرچه مجلس شب چله بزرگ‌تر و گرم‌تر باشد، اهریمن و شیاطین ضعیف‌تر و ناتوان‌تر خواهند شد، به همین دلیل همه افراد فامیل در خانه بزرگ فامیل گردهم جمع می‌شدند.

میوه‌ها و غذای شب چله
شاهنامه‌خوان قدیمی محله چهاربرج در ادامه با اشاره به میوه‌ها و غذای مخصوص شب چله می‌گوید: مهم‌ترین میوه شب چله، اول از همه هندوانه و بعد از آن خربزه‌ای بزرگ و گرد بود که این‌روز‌ها یافت نمی‌شود، مشهدی‌ها به آن «لاکی یا قطل» می‌گفتند. در کنار این میوه‌ها، خشک‌باری همانند سنجد، تخمه هندوانه، تخمه کدو و توت خشک یا قیسی نیز به عنوان آجیل بر سر سفره چله وجود داشت. تمامی این میوه‌ها و آجیل‌ها تولید دست خود اهالی بود. هر سال تابستان چند هندوانه و خربزه درشت و آب‌دار به نیت «شو چله» از مزرعه چیده و داخل طنابی سبدمانند به چخت (سقف) اتاق یا چخت زیرزمین که سردترین مکان خانه بود، آویزان می‌کردند تا در شب‌چله برای پذیرایی از میهمانان استفاده شود.
سیدحسن رضوی در ادامه به غذا‌های مرسوم در شب‌چله اشاره کرده و می‌گوید: هر سال یک روز مانده به شب‌چله، بزرگ فامیل گوسفندی را با عنوان پرواری زمستان سر می‌برید که بخشی از گوشت این گوسفند، در شب چله پخته و خوراک میهمانان شب چله می‌شد، بقیه گوشت هم غذای فصل زمستان خانواده بود، دیگر غذای مخصوص این شب شوربایی به‌نام «بلغورشیر» بود، این غذا چیزی شبیه شله‌مشهدی است.
وی ادامه می‌دهد: در شب چله بعد از خوردن آبگوشت و بلغورشیر، نوبت به قسمت اصلی و ویژه مراسم یعنی خوردن میوه شب‌چله می‌رسید، روی کرسی که نقش بخاری و سیستم گرمایشی امروز را داشت، پارچه ترمه‌ای می‌انداختند. بعد از آن میوه‌ها و آجیلی را که در داخل مجمعه بزرگ مسی گذاشته بودند روی این پارچه و کرسی قرار می‌دادند. بعد از آن بزرگ فامیل با کارد هندوانه را چاک می‌داد، قرمزی و شیرینی هندوانه نشانه محبت و نزدیکی بیشتر در بین خانواده و اقوام بود و کغ (نارس یا کال) بودن هندوانه را نشانه سردی روابط و مرگ و میر در خانواده می‌دانستند. بعد از چاک‌دادن هندوانه یا لاکی، مقداری آجیل و یک قاچ از هندوانه شب چله در بین میهمانان از کوچک و بزرگ تقسیم می‌شد.

از شاهنامه‌خوانی تا خواستگاری
زهرا اسلامی‌نژاد، همسر سیدحسن رضوی، نیز می‌گوید: هم‌زمان با خوردن هندوانه و آجیل شب چله برای سرگرمی و لذت بیشتر میهمان‌ها مراسم شاهنامه و حافظ‌خوانی نیز برگزار می‌شد، با درخواست بزرگ فامیل، فردی از فامیل که صدای گیرا و رسایی داشت و به شاهنامه‌خوانی معروف بود، با توجه به اوضاع و احوال میهمانی داستان‌هایی از قبیل قیام فریدون، رستم و اکوان دیو، بیژن و منیژه و سهراب و گردآفرید را با صدای بلند و رسا برای میهمانان می‌خواند. میهمانان به ویژه دختران و پسران جوان فامیل با ابراز احساسات، شاهنامه‌خوان را همراهی می‌کردند. یکی از وظایف شاهنامه‌خوان بیان کنایه‌آمیز عشق و دلدادگی دختران و پسران جوان فامیل بود، پدر و مادر‌ها نیز که در مقابل عمل انجام شده قرار می‌گرفتند، معمولا موافقت خود را با این وصلت اعلام می‌کردند و در همان مجلس، دختر و پسر عاشق به پاس این خبر خوش، هدیه و پولی را به شاهنامه‌خوان مجلس می‌دادند و منتظر روز‌های خوش آینده و برگزاری مراسم خواستگاری می‌ماندند. از دیگر مراسم شب چله که هنوز هم رونق دارد «چلگی عروس» است، در این مراسم خانواده داماد، یک دست لباس و دیگر لوازم را تهیه، در مجمعه (سینی مسی) گذاشته و هم‌زمان با شب چله به خانه عروس می‌رفتند، خانواده عروس نیز در مقابل آن، هدایایی را که از قبل آماده کرده بودند به خانواده داماد تقدیم می‌کردند.
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.