صفحه نخست

سیاست

اقتصاد

جامعه

فرهنگ‌وهنر

ورزش

شهرآرامحله

علم و فناوری

دین و فرهنگ رضوی

مشهد

چندرسانه‌ای

شهربانو

افغانستان

عکس

کودک

صفحات داخلی

۱۰ فیلم جنگی در مورد جنگ جهانی دوم که احتمالاً ندیده اید

  • کد خبر: ۱۲۸۱۷۰
  • ۱۲ مهر ۱۴۰۱ - ۱۰:۰۱
در ادامه ۱۰ فیلم جنگی بی نقص اما کمتر شناخته شده در مورد جنگ جهانی دوم که احتمالاً ندیده اید را معرفی خواهیم کرد.

به گزارش شهرآرانیوز، فیلم های جنگی همواره نماد شکوه و هیجان سینما بوده اند. دوران طلایی این ژانر بدون شک دهه های ۱۹۵۰ تا ۱۹۷۰ بود، زمانی که درام های جنگ جهانی دوم در باکس آفیس حرف اول را می زدند. از تصویرسازی های باشکوه از نبردها و اتفاقات مرتبط با جنگ جهانی دوم مانند The Longest Day, The Great Escape, A Bridge Too Far و The Dam Busters تا داستان های کاملاً ساختگی مانند Casablanca, The Dirty Dozen و Von Ryan’s Express، بسیاری از فیلم های جنگی این دوره در زمره محبوب ترین فیلم های این ژانر قرار دارند. در دهه های اخیر، فیلم هایی که در مورد جنگ جهانی دوم هستند بسیار کمیاب شده اند زیرا کسانی که آشنایی نزدیکی با این اتفاق مهم دارند بسیار اندک و اندک تر شده اند.

با این وجود سنگین وزن های دنیای فیلمسازی مانند کوئنتین تارانتینو (Inglourious Basterds) و کریستوفر نولان (Dunkirk) ثابت کرده اند که طرفداران فیلم های جنگی مربوط به جنگ جهانی دوم هنوز طرفدار دارند. جدای از فیلم های گرانقیمت و پرهزینه جنگی، تعداد زیادی دیگر از فیلم های مربوط به جنگ جهانی دوم در سراسر جهان ساخته شده اند که با گذشت زمان دور از توجه باقی مانده اند. جنگ جهانی دوم چنان جنبه های متعددی دارد که به ندرت به تمام آن ها پردخته شده و برخی فیلم های جنگی به شکلی خاص و متفاوت به این جنبه های پرداخته اند. در این مطلب قصد داریم شما را با ۱۰ فیلم جنگی مرتبط با جنگ جهانی دوم آشنا کنیم که از جنبه ای متفاوت به این درگیری پرداخته و شاید شما نیز آن ها را ندیده اید.

۱۰- Grave Of The Fireflies (۱۹۸۸)


استودیو جیبلی اغلب با نام «دیزنی ژاپن» شناخته می‌شود، اما موضوع بسیاری از فیلم‌های آن بسیار تاریک‌تر و بالغ‌تر از آن چیزی است که در فیلم‌های خانوادگی دیزنی می‌بینیم. در فیلم‌های این استودیو پایانی خوش هرگز تضمین شده نیست و شاید چنین موضوعی در هیچ یک از انیمیشن‌های استودیو جیبلی به اندازه Grave Of The Fireflies قابل درک نباشد، نگاهی بیرحمانه و ترسناک به واقعیت‌های دشوار زندگی روزمره مردم ژاپن در دوران جنگ جهانی دوم در شرایطی که شکست اجتناب ناپذیر کشورشان در مقابل نیرو‌های متفقین روز به روز واضح‌تر می‌شود. تراژدی روایت شخصیت اصلی سیتا و خواهرش ستسوکو باعث می‌شود تماشای این انیمیشن بسیار دشوار باشد.

آگاهی از سرنوشت تلخ این دو شخصیت از همان سکانس‌های ابتدایی باعث می‌شود که تماشای درماندگی آن‌ها از مرگ والدین، سوء تغذیه و بدرفتاری با آن‌ها از جانب جامعه‌ای بی تفاوت بسیار دردناک‌تر باشد، در شرایطی که لحظات امیدوار کننده و شادی بخشی که از معصومیت ستسوکو و تعهد سیتا برای مراقبت از خواهرش نشأت می‌گیرد در نهایت بی معنی شود. بدون شک با توجه به ماهیت داستان، تماشای دوباره این فیلم خوشایند نیست، اما تجربه تماشای چند باره Grave Of The Fireflies ارزشش را دارد. شاید تاثیرگذارترین فیلم ساخته استودیو جیبلی، این فیلم یک درام جنگی انسانی در بالاترین کیفیت است که ارزش مخاطبان بیشتری با توجه به امتیاز کامل ۱۰۰ درصدش در راتن تومیتوز را دارد.


۹- The Desert Fox (۱۹۵۱)


امروزه، اروین رومل یکی از شناخته شده‌ترین ژنرال‌های آلمان نازی است. موج پیروزی‌های او در بیابان‌های شمال آفریقا به عنوان شاهدی بر نبوغ تاکتیکی و نظامی او بوده و شخصیت و اعتبار او چنان مورد توجه قرار گرفته که نزدیکی اش به هیتلر و نازی‌ها نیز نتوانسته این اعتبار را خدشه دار کند. بخشی زیادی از «افسانه رومل» توسط کتاب بیوگرافی این فیلد مارشال نوشته دزموند یانگ در سال ۱۹۵۰ و اقتباس سینمایی آن در سال ۱۹۵۱ توسط هنری هاتاوی محبوبیت یافت. اگر چه کتاب یانگ و فیلم هاتاوی مدت هاست فراموش شده اند، اما تصویری که از یک رقیب شرافتمند نشان می‌دهند، تصویری از مردی است که برخلاف همتایانش جنگی تمیز و بدور از اعمال شیطانی را هدایت می‌کرد که نقش مهمی در متفاوت بودن اعتبار این ژنرال آلمانی نسبت به دیگر فرماندهان نظامی دوران آلمان نازی داشته است.

تماشای فیلم The Desert Fox بدون شک لذت بخش است، فیلمی که دوران فرماندهی او در نبرد‌های شمال آفریقا و مراقبت او از دیوار آتلانتیک را به تصویر می‌کشد، پیش از اینکه به همراهی او با توطئه ۲۰ جولای برای کشتن هیتلر و در نهایت خودکشی او اشاره شود. این فیلم در بریتانیا بسیار بیشتر از ایالات متحده مورد توجه قرار گرفت، زیرا تصویری مثبت ارائه کردن از یک فرمانده آلمانی تنها شش سال پس از پایان جنگ برای مخاطبان آمریکایی چندان قابل درک نبود، فیلمی که در کمال ناباوری هنوز بازسازی نشده است. نبرد در شمال آفریقا و جنگ تاکتیکی رومل و فیلد مارشال برنارد مونتگومری موضوعات محبوبی هستند که در تاریخ جنگ جهانی دوم قرار دارند، اما به دلیل عدم حضور ایالات متحده در آن‌ها کمتر در دنیای سینما مورد بحث قرار گرفته اند، موضوعی که باعث شده این فیلم زندگینامه‌ای ۸۸ دقیقه‌ای یکی از بهترین تصاویر ارائه شده از جنگ جهانی دوم باشد.


۸- Stalag ۱۷ (۱۹۵۳)


فیلم The Great Escape یکی از مشهورترین فیلم‌های مربوط به جنگ جهانی دوم است که در آن تیمی از بازیگران مشهور در قالب اسرای جنگی برای فرار از زندانی در آلمان نقشه می‌کشند. این فیلم از همه جهت یک فیلم فوق العاده است که در تمام مدت ۳ ساعت داستان خود مخاطبانش را روی صندلی نیم خیز و نگران نگه می‌دارد. جدای از دو فیلم The Bridge on the River Kwai و The Great Escape، فیلم‌های قابل توجه زیادی دیگری در مورد اسرای جنگی ساخته نشده اند، علیرغم این واقعیت که صد‌ها هزار نفر از سربازان متفقین به اسارت نیرو‌های متحدین درآمده و تلاش داشتند از زندان‌های خوفناکی مانند کولدیتز فرار کنند. فیلم Stalag ۱۷ به کارگردانی بیلی وایلدر بزرگ یک داستان ساختگی، اما هیجان انگیز در مورد زندگی اسرای جنگی متفقین در آلمان است.

شخصیت اصلی سفتون با بازی ویلیام هولدن به خاطر رابطه خوبش با نگهبانان آلمانی توسط دیگر اسرا مورد اذیت و آزار قرار گرفته و همه او را جاسوس آلمانی‌ها می‌دانند. ماجراجویی رستگارآمیز او گاهی اوقات به شدت کمدی می‌شود، چیزی که از فیلمسازی که The Apartment و Some Like It Hot را ساخته قابل درک است، اما در اینجا با یک فیلم پرتنش و جذاب و لذت بخش مواجه هستیم که پایانی بسیار راضی کننده دارد، جایی که سفتون تلاش می‌کند بفهمد مقصر واقعی این همه ماجرا کیست. اگر چه هولدن برای بازی در این فیلم برنده جایزه اسکار شد، اما Stalag ۱۷ در طول زمان تقریباً فراموش شده و مانند دیگر فیلم‌هایی در مورد اسرای جنگی متفقین که در بالا به آن‌ها اشاره شد مورد توجه و تکریم قرار نگرفت.


۷- Max Manus: Man Of War (۲۰۰۸)


مشارکت کشور‌های اسکاندیناوی در جنگ جهانی دوم عمدتاً در مقایسه با بازیگران اصلی اروپایی نادیده گرفته می‌شود، اما هم دانمارک و هم نروژ و سوئد سهم خود را در این جنگ ایفا کردند، جایی که دو کشور اول تقریباً در تمام طول دوران جنگ در اشغال آلمان نازی بودند. نیرو‌های مقاومت نروژ به خاطر عملیات‌های خرابکارانه شان علیه نیروگاه آب سنگین وموک شناخته می‌شوند که تلاش‌های آلمان برای توسعه بمب اتمی را ناکام گذاشت. هزاران سوئدی که به بریتانیا فرار کرده و آموزش خرابکاری دیده بودند، برای نابود کردن و به زیر کشیدن حکومت جوزف تربوون و فرماندار نظامی فاشیست نروژیِ دست نشانده نازی‌ها به نام ویدکون کویسلینگ که نامش در خارج از نروژ با خیانت به مردم کشورش شناخته می‌شد تلاش می‌کردند.

با توجه به صنعت فیلم نسبتاً کوچک نروژ و نبود علاقه به تلاش‌های نروژِ دوران جنگ جهانی دوم در خارج از این کشور، تلاش‌های معدودی برای مستند سازی این مبارزات صورت گرفت تا اینکه فیلم Max Manus: Man Of War ساخته شد. این فیلم می‌خواهد از طریق یکی از قهرمانان ملی کشور به تلاش‌های نروژی‌ها برای رهایی از دست دولت متحد نازی‌ها در جنگ جهانی دوم بپردازد و سازندگان در این تلاش تا جایی پیش می‌روند که یک پرچم نازی را برای فیلمبرداری بر فراز شهر اسلو روی ساختمان استورتینگ به پرواز در می‌آورند. Max Manus فیلمی مملو از اشکال است و برخی آن را به دستکاری در تاریخ متهم کرده اند، اما پوشش یکی از مهم‌ترین تلاش‌های دوران جنگ جهانی دوم و بازی اکسل هنیه به طور خاص را نباید نادیده گرفت. نروژ داستان‌های هیجان انگیز زیادی در مورد جنگ جهانی دوم برای روایت دارد، اما این فیلم را می‌توان بهترین و بزرگ‌ترین فیلم سینمای این کشور در این موضوع دانست.


۶- Lifeboat (۱۹۴۲)


در طول چهار سالی که ایالات متحده در جنگ جهانی دوم مشارکت داشت، هالیوود به ندرت فیلمی غیر از فیلم‌های جنگی در مورد این ماجرا ساخت. اغلب این فیلم‌ها یک سری فیلم‌های پروپاگاندایی بودند که عجولانه سر هم شده بودند تا سربازگیری برای حضور در این نبرد را ساده‌تر ساخته و باعث ایجاد هیجان و اشتیاق در میان جوانان شوند، اما جز معدودی از آن‌ها مانند Casablanca، این روز‌ها نام و اثر چندانی از این فیلم‌ها نمانده است. در آغاز جنگ و حضور بریتانیا در جنگ در سال ۱۹۳۹ بود که آلفرد هیچکاک به آمریکا نقل مکان کرد و از این برهه تا سال ۱۹۴۵ یکی از بهترین دوران فیلمسازی اش را تجربه کرد، جایی که هفت فیلم بلند و دو فیلم کوتاه ساخت. جدای از Rebecca، هیچ یک از این فیلم‌ها در زمره فیلم‌های مهم و پربحث او قرار ندارند و در مقایسه با فیلم‌هایی مانند Psycho و Vertigo کمتر شناخته می‌شوند، اما سه فیلم Saboteur, Foreign Correspondent و Lifeboat به خاطر حال و هوای جنگی شان باید مورد توجه قرار گیرند.

از میان این سه فیلم می‌توان Saboteur را هیچکاکی‌ترین آن‌ها دانست، تریلری جاسوسی در مورد گروهی جاسوس که در کشور دشمن فعالیت دارند، اما Lifeboat را باید بهترین فیلم جنگی هیچکاک در مورد جنگ جهانی دوم دانست. این فیلم تماماً روی یک قایق نجات روایت می‌شود پس از آنکه یک زیردریایی یوبوت آلمانی به کشتی شخصیت‌های اصلی فیلم حمله می‌کند، فیلمی با فضایی محدود و پرتنش که راه را برای موفقیت‌های بعدی مانند فیلم Rope باز کرد. این فیلم که به خاطر تصویرسازی سمپاتیکش از یک ملوان آلمانی، در زمان انتشار مورد انتقاد قرار گرفت، یک اکران سینمایی بسیار محدود دریافت کرد، اما تماشای آن برای علاقمندان به کار‌های هیچکاک خالی از لطف نخواهد بود.


۵- Empire Of The Sun (۱۹۸۷)


اشغال چین توسط ژاپن یکی از عناصری است که در سینمای هالیوود و غرب در فیلم‌هایی که درباره جنگ جهانی دوم ساخته می‌شوند به طور عمده نادیده گرفته می‌شود، ماجرایی که در واقعیت به مرگ بیش از ۱۸ میلیون غیرنظامی در اثر قتل، قحطی و بیماری منجر شد، میزانی از تلفات که تنها با تلفات اتحاد جماهیر شوروی در جریان جنگ جهانی دوم قابل مقایسه است. این موضوع شاهدی بر این ادعا است که هالیوود تنها به بخش‌هایی از جنگ جهانی دوم توجه می‌کند که غربی‌ها در آن مشارکت داشته اند، اما Empire Of The Sun شاید شناخته شده‌ترین فیلم هالیوودی است که در مقیاسی اندک در مورد دوران اشغال چین توسط ژاپن است، هر چند این بار نیز به شخصیت‌های بریتانیایی و آمریکایی گرفتار در این ماجرا پرداخته می‌شود.

Empire Of The Sun یکی از شناخته شده‌ترین فیلم‌های این فهرست است که بخش زیادی از این اعتبار و شناخته شدگی به کارگردان آن، استیون اسپیلبرگ، باز می‌گردد، اما این فیلم با گذشت زمان به شدت زیر سایه دیگر شاهکار‌های حماسی جنگی کارگردان مانند Schindler’s List و Saving Private Ryan قرار گرفت. داستان این فیلم در مورد جیمی است، یک پسربچه بریتانیایی که در شانگهای، چین و توسط ژاپنی‌ها از والدینش جدا می‌شود. فیلم Empire of the Sun بخشی داستان بلوغ و بخشی ماجراجویی زندان و بخشی نمایشی ترسناک از زندگی تحت اشغال ژاپنی هاست. این فیلم یکی از اولین حضور‌های کریستین بیل روی پرده سینما بود که قدرت او در نقش اول داستان در سن ۱۳ سالگی به خوبی نشان می‌داد که به زودی به یکی از ستارگان شناخته شده سینما تبدیل خواهد شد، اتفاقی که در سال‌های بعد رخ داد. در این فیلم شاهد هیچ جنگ واقعی نیستیم، اما از دست رفتن معصومیت جیمی در شرایطی که آبدیده شده و دنیای ترسناک زندانی بودن به اندازه یک نبرد واقعی ترسناک و تکان دهنده هستند.


۴- Black Book (Zwartboek) (۲۰۰۶)


همانند کشور‌های اسکاندیناوی، مشارکت هلند در جنگ جهانی دوم نیز کمتر مستند شده است. تنها موضوعی که معمولاً در قفسه‌های کتابخانه‌ها در مورد هلندِ دوران جنگ جهانی دوم دیده می‌شود به ماجرای موسوم به «پلی در دوردست» (Bridge Too Far و فیلمی به همین نام) در آرنهم باز می‌گردد که به سومین هدف متفقین در جریان عملیات مارکت گاردن اشاره دارد. این ماجرا که در قالب فیلمی به همین نام ساخته ریچارد آتنبرو با حضور ستارگان برجسته سینما بر اساس کتابی از کورنلیوس رایان مستندسازی شده یک عملیات ناموفق بود که به خارج شدن بخش زیادی از هلند از زیر یوغ اشغال آلمان نازی منجر نشد و در ادامه قحطی بزرگی را در زمستان پیش رو در پی داشت. مقاومت هلندی‌ها بسیار گسترده بود، اما بدون سازماندهی مناسب و تلاش‌های آن‌ها بخشی از چیزی است که در فیلم Black Book ساخته پل ورهوون به نمایش در می‌آید.

او که بعد از دو دهه حضور در هالیوود و ساخت فیلم‌هایی مانند Robocop, Total Recall و البته اثر بسیار ناموفق Showgirls به زادگاهش بازگشته بود، فیلمی ساخت که نیمی پرتنش و نیمی عاشقانه است در مورد یک زن هلندی یهودی که تلاش دارد هویتش را مخفی کند، از مقاومت پشتیبانی نماید و با یکی از رهبران نازی‌های اشغالگر که افکار متفاوتی از همقطارانش دارد وارد رابطه شود. این فیلم چیز‌های زیادی در داستان خود می‌گنجاند و به همین خاطر سرعت روایت اتفاق‌ها را بیشتری می‌کند. Black Book به یک اندازه تراژیک و پیروزمندانه روایت می‌شود و یک بازگشت به فرم مناسب برای ورهوون بعد از یک دهه ساخت فیلم‌های ضعیف بود. این فیلم همچنین به ابزاری برای به شهرت رسیدن کلاریس ونهوتن تبدیل شد که یکی از ستاره‌های اصلی سریال Game of Thrones در نقش ملیساندر بود.


۳- The Train (۱۹۶۴)


چند سال پیش، جرج کلونی گروهی را در فیلم The Monuments Men دور هم جمع کرد، یک فیلم پرزرق و برق مملو از ستارگان هالیوود در قالب واحدی که هدفشان محافظت از آثار هنری است که در اختیار نیرو‌های آلمانی قرار دارد و توسط آن‌ها غارت شده اند. این فیلم از لحاظ تجاری یا دیدگاه منتقدان فیلم موفقی نبود، اما سطحی از توجه را به فیلم کلاسیک The Train بازگرداند، فیلمی که داستان مشابهی داشت. به کارگردانی جان فرانکنهایمر بعد از ساخت Manchurian Candidate، این فیلم برت لنکستر را در مقام یکی از اعضای مقاومت فرانسه در مقابل یک سرهنگ نازی با بازی پل اسکافیلد قرار می‌دهد که سعی دارند یک اثر هنری به سرقت رفته را در اختیار بگیرند در شرایطی که در پس زمینه داستان به فعالیت‌های مقاومت فرانسه در جریان جنگ جهانی دوم پرداخته می‌شود.

این فیلم در شرایطی که تعداد کشته شدگان برای محافظت از آثار هنری باارزش افزایش می‌دهد، این سوال را مطرح می‌کند که آیا آثار هنری نیز به اندازه جان انسان‌ها اهمیت دارد یا خیر، فیلمی سیاه و سفید که تحت الشعاع فیلم‌های جنگی بزرگتری قرار گرفته که آن روز‌ها ساخته می‌شود، اما نگاهی هیجان انگیز و جالب به بخش بزرگی از جنبه‌های غیرنظامی جنگ جهانی دوم است. سرقت آثار هنری توسط نازی‌ها و شوروی در طول دوران جنگ جهانی دوم بسیار شایع بود و بسیاری از آن‌ها هنوز هم به صاحبان اصلی شان بازگردانده نشده اند، اما بخش اعظم این ماجرا برای عموم مردم ناشناخته باقی مانده و جز جامعه هنری کمتر کسی از آن مطلع است، در حالی که در دنیای سینما و تلویزیون نیز به ندرت به آن پرداخته شده است.


۲- The Big Red One (۱۹۸۰)


ماجراجویی‌های جنگی در مورد سربازان در ماموریت، از محبوب‌ترین فیلم‌های جنگی دهه ۱۹۶۰ بود که نمونه آن را می‌توان در فیلم‌های Dirty Dozen و دنباله‌های متعدد آن، The Guns of Navarone و دو فیلم کلینت ایستوود در این ژانر یعنی Where Eagles Dare و Kelly’s Heroes دید، فیلم‌هایی کلاسیک که یک ساختار مشابه را دنبال می‌کنند، جایی که گروهی از سربازان برای یک عملیات خطرناک قتل، نابودی، نجات یا سرقت دور هم جمع می‌شوند. فیلم The Big Red One بسیار کمتر از فیلم‌هایی که به آن‌ها اشاره شد شناخته می‌شود که تا حدودی به خاطر این است که یک دهه پس از دوران طلایی این ژانر جنگی منتشر شد. لی ماروین، در یکی از آخرین نقش آفرینی هایش، نقشی متفاوت از دیگر نقش‌های عمده اش در قالب یک مرد سرسخت انتقام جو بازی کرده و رهبری گروهی از سربازان را در جریان نبرد‌های جنگ جهانی دوم در اروپا بر عهده دارد.

سکانس‌های اکشن فیلم بسیار متعدد هستند (سکانس عملیات روز دی دی که بسیار هوشمندانه ساخته شده است) و واقعیت‌های ترسناک جنگ ماست مالی نمی‌شوند در شرایطی که شخصیت بی نام گروهبان با بازی ماروین با گذشت زمان بی رحم‌تر و خشن‌تر می‌شود. این فیلم یکی از معدود فیلم‌هایی است که مارک همیل در دوران بازی در جنگ ستارگان در آن نفش آفرینی کرده است، فیلمی که دو نسخه آن موجود است که یکی از آن‌ها نسخه بازسازی شدن بدون دخالت استودیو سازنده است که یک ساعت به داستان فیلم اضافه می‌کند و به خاطر داستان جذابش که شما را در خود فرو می‌برد اصلاً حس نمی‌کنید که در حال تماشای یک فیلم ۱۶۰ دقیقه‌ای هستید.


۱- Downfall (Der Untergang) (۲۰۰۴)


بسیاری میم‌هایی که بر اساس فیلم Downfall ساخته شده اند را در فضای مجازی دیده اند. سکانسی که در آن هیتلر از ژنرال هایش عصبانی می‌شود یکی از ماندگارترین سکانس‌های این فیلم است که به عنوان یک میم با زیرنویس‌های مختلف مورد استفاده قرار گرفته است. این فیلم و این سکانس خاص لحظه‌ای را به تصویر می‌کشد که پیشوا در می‌یابد جنگ را باخته است و تصویری ترسناک از آخرین روز‌های درگیری در برلین و زندگی هیتلر و نزدیکانش را به تصویر می‌کشد، در شرایطی که ارتش بیرحم شوروی عرصه را بیش از پیش بر غیرنظامیان خسته و آخرین بازماندگان دیوانه رایش سوم تنگ کرده است.

اگر چه داستان از دریچه نگاه ترودل یونگ به عنوان دستیار و منشی هیتلر روایت می‌شود که بعد از پایان جنگ اطلاعات مهم و ارزشمند متعددی را در اختیار تاریخ نگاران قرار دارد، همه توجه فیلم به تصویرسازی فراموش نشدنی و به شدت تاثیرگذار برونو گانز بزرگ در نقش هیتلر معطوف است. او به خاطر تزریق مقداری انسانیت در بازی خود در نقش هیتلر، در دوران اکران اولیه فیلم Downfall مورد انتقاد قرار گرفت، اما این تصویرسازی واقع گرایانه به جای تصویری تک بعدی که همیشه از هیتلر نمایش داده شده، تحسین بسیاری از منتقدان و سینمارو‌ها را برانگیخت.
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.