با گسترش شهرنشینی و افزایش جمعیت شهرها، گسترش ساخت وساز و تهیه مسکن برای این جمعیت زیاد امری اجتناب ناپذیر است. با نگاهی به اطرافمان، هر روز میبینیم ساختمانی جدید سر به فلک میکشد و بافت قدیمی و مسطح شهر را در خود میبلعد. هر روز کلنگ جدیدی بر زمین میخورد و سازهای تازه احداث میشود؛ خوب یا بد امری است گریزناپذیر.
مدت زیادی است که چشمانمان به دیدن تیترهای دردناک صفحات خبرگزاریها مأنوس شده است و ناباورانه آمارهای حوادث را میبینیم و میشنویم: «گودبرداری غیراصولی به ریزش ساختمانهای مجاور منجر شده است»، «تخریب و خاک برداری غیراصولی چندین مصدوم برجا گذاشت»، «آوار و ریزش ساختمان به مرگ چند کارگر منجر شده است» و....
پس از وقوع هر حادثهای بر اثر تخریب و گودبرداری، همگان را ترسی دربرمی گیرد و این گونه به نظر میرسد که با هشدار کارشناسان و مسئولان و با رعایت نکات ایمنی و اصول تخریب و گودبرداری، این خبرهای تلخ کمتر شنیده خواهد شد! حکایت همچنان باقی است و با تکرار فعالیتهای غیراصولی هر روز صفحهای به داستان غم انگیز این رویدادها افزوده میشود.
اما مقصر کیست؟ این سؤالی است که بی پاسخ مانده و هربار که حادثهای روی داده است و جنجالی به پا میخیزد، هر نهاد و سازمانی سعی میکند توپ را به زمین دیگری بیندازد و از زیر بار مسئولیت شانه خالی کند. اما دلیل این امر چیست؟ آیا مقررات ما ضعیف اند یا در اعمال آنها اهمال میشود؟
عملیات گودبرداری جزو عملیاتهای خاکی خطرناک است که نیازمند اجرای دقیق، براساس اصول و ضوابط ایمنی مشخص ازپیش تعیین شده است. امروزه در بیشتر کشورها ضوابط و مقرراتی ویژه برای این امر پیش بینی کرده اند. کشور ما نیز از این قاعده مستثنا نیست.
با وجود این، نگاهی به تیتر خبرهای خبرگزاریها حاکی از این واقعیت تلخ است که هر سال افراد بی شماری در این عملیات و به علت رعایت نکردن ضوابط ایمنی جان خود را از دست میدهند یا متحمل خساراتی سنگین میشوند، اما در صورت بروز حادثه و تحمیل خسارت، نوک پیکان مسئولیت متوجه چه کسی است؟ این سؤالی است که بی پاسخ مانده است و باید پاسخی شایسته و درخور به آن داده شود.