فاطمه سیرجانی
خبرنگار
در حالیکه پرونده نارنجی رنگی در دست دارد به دفتر شهرآرا محله آمده تا از طریق نشریه ما صدای اعتراضش را به گوش مسئولان برساند. میگوید: «همه حرف میزنند، اما در دنیای واقعیت چیز دیگری است. حرف هم بزنی حق یا ناحق آنکه محکوم است،کسی غیر از تو نیست!»زن جوان به همراه پسربچهای به دفتر شهرآرا آمده است. از بین حرفها و پروندهای که در دست دارد متوجه داستان میشوم. قصه همیشگی ثبتنام مدرسه و پرداخت شهریه است.نمیخواهد خودش را معرفی کند. میگوید آبرو دارد و از اینها گذشته شاید برای فرزندانش دردسرساز شود. او درحالیکه به پسربچه 5-6 ساله همراهش اشاره میکند، میگوید:«برای این بچه که تازه کلاس اول میرود، گفتهاند 180 تومان باید بپردازم. وقتی هم اعتراض کردم، گفتند این حق ثبتنام است و همه باید آن را بپردازند.»این هم محلهای ساکن محله وحید ادامه میدهد:« اعتراض هم که میکنیم و میگوییم آموزشوپرورش اعلام کرده، مدارس حق ندارند شهریه دریافت کنند، پوزخندی میزنند و میگویند خودشان به ما گفتهاند شهریه بگیریم.»او ادامه میدهد: «من غیر از این بچه 2دختر دانشآموز دیگر هم دارم، باورکنید هزینه تحصیل این بچهها به خودی خود برای خانوادهای که تنها نانآور خانهاش کارگر فصلی کارخانه است، خیلی بالاست.»
کمک به مدرسه، اختیاری باشد
حضور این مادر و گلایهاش از شهریههای دریافتی، بهانهای شد تا سری به چهارراه مدرسه بزنیم و با چند تن از والدین دانشآموزان همکلام شویم. چهارراهی که کمابیش 10 مدرسه در اطراف خود دارد.چهارمحالی، یکی از مادرانی است که با او همکلام میشوم. او میگوید:« شهریه هر سال گرفته میشود. پول بیمه و کتاب جدا، شهریه کمک به مدرسه جداست. من میخواهم بدانم واقعا چرا با آنکه اینقدر در رسانهها میگویند در مدارس دولتی پولی بابت شهریه دریافت نمیشود، باز هم موقع ثبت ما خلاف این امر را شاهد هستیم؟!»او که یکی از فعالان فرهنگی منطقه هم است و با مادران دانشآموزان زیادی سر و کار دارد، در ادامه میگوید:« من خودم شاهد بودم مادر دانشآموزی که همسرش هم فوت کرده بود، برای همین مقدار کم هم التماس میکرد که ندارد. شاید برای خیلی از ما این 180-200هزارتومانها پولی نباشد، اما برای بعضی خانوادهها همین مقدار هم زیاد است. کاش دریافت پول کمک به مدرسه اجباری نباشد. درک این موضوع زیاد سخت نیست که آن مادر و پدر چقدر جلوی دیگران و فرزندش شرمنده این نداری فقر میشود.»
تحقیقات محلی برای ثبتنام!
مروجی، مادر یکی دیگر از دانشآموزان هم در اینباره میگوید: «الان برای ثبتنامهایی که حتما در محدوده محله زندگی باشد، خیلی سخت میگیرند. حتی قولنامه و سند خانه هم قبول نیست، میگویند خودشان باید تحقیقات محلی داشته باشند و مطمئن شوند دانشآموز همین محله است.»
او ادامه میدهد: «جالب اینجاست که سال قبل پسر همسایه دیوار به دیوار ما را در مدرسهای که من میخواستم نام فرزندم را بنویسم، ثبتنام کردند، اما به من گفتند منزلتان در محدوده مدرسه نیست! شما بگویید میشود ملک یک جا باشد. برای دانشآموزی در محدوده باشد برای دیگری نه؟! البته آموزشوپرورش هم که رفتم این موضوع را مطرح کردم، گفتند غیرممکن است این اتفاق افتاده باشد. باید مدرسه و آن دانشآموز را معرفی کنید. این یعنی باید میرفتم خودم را با همسایهای که هر روز چشم به چشم میشدم در میانداختم.»
هر چه میکشیم از بیسوادی است
با پیرزن در حالی همکلام میشوم که پسرکی 8-9ساله که چند کتاب و دفتر زیر بغل دارد، در پی او روان است. وقتی از او درباره شهریه مدارس و ثبتنام فرزندش میپرسم، آهی میکشد و میگوید: «این پسر نوهام است. پدر و مادرش از هم جدا شده و مسئولیتش روی دوش من افتاده است. اول سال پدرش فقط 50هزار تومان از پول شهریه را داد و بقیه را قرار بود طی سال بدهد که آن را نداده است. الان که میخواهم کارنامهاش را بگیرم میگویند باید اول باقی پول را بدهی.»او در حالیکه نگاه از سر دلسوزی به پسرک دارد، ادامه میدهد: «خدا خیرشان بدهد مقداری را بخشیدند، اما به وا... من همان 70 تومان را هم ندارم که بدهم. پول دفتر و کتابش کم نیست، این پول کمک به مدرسه چه صیغهای است دیگر من نمیدانم؟! ما که بیسوادیم و حرفمان راه به جایی ندارد، مگر شما سبب خیر شوید.»از پیرزن در حالی خداحافظی میکنم که صحبتهای سیدجوادحسینی، سرپرست وزارت آموزشوپرورش را که به تازگی روی سایت برخی خبرگزاریها قرار گرفته بود، در ذهن مرور میکنم: «کمکهایی که والدین به مدارس دولتی ارائه میدهند، داوطلبانه بوده و اجباری در این زمینه نداریم... هیچ مدرسهای حق ندارد در قبال پرداخت پول، کارنامه دانشآموزان را تحویل داده و تا زمانی که پول دریافت نکرده، از ارائه کارنامه خودداری کند...» حالا با این اوصاف دم خروس را باور کنیم یا ...