نمیشود داخل حرم امام رضا (ع) شوی و تنها به منبت کاریها یا خوش نویسیهای درودیوارش نگاه کنی؛ کُلیتِ آن چنان تو را متأثر میکند که توجهِ محض به جزئیات تقریبا ناممکن میشود. جز این هم قرار نبوده باشد: «هنر دینی» و مشخصا «هنر اسلامی»، از آن نوعش که در حرم رضوی میبینیم، مصداق دقیق و اعلای «هنر سنتی» است.
«مراد از هنر سنتی هنری است که در دامان سنت بالیده است.... مراد از سنت، درحقیقت، همان سنت خالده است که از قید زمان و مکان بیرون است و پیوسته در عالم حضوری زنده دارد. سنت همان حقایق پاینده و جاودانهای است که خداوند خلق و مقدر فرموده است و تغییر و تبدیلی در امر و خلق خداوند راه ندارد.» [۱]چنین هنری از عالم معنا مایه میگیرد و اساسا توحیدی است؛ بنابراین، پیشتر و بیشتر از هرچیزی، یکپارچگیِ آن است که باید به نظر بیاید.
این نکته، علاوه براینکه درباره یک هنرِ اسلامیِ مشخص و منفرد صادق است، درباره مجموعه هنرهای اسلامی، آن وقتی که درکنارهم ظاهر میشوند هم صدق میکند؛ فقط کافی است معماری اسلامی را درنظر بگیری تا به خوبی این دقیقه را درک کنی: اینجا، چندین هنر را باهم ترکیب میکنند که به یک مقصود خاص برسند و این کار بدیعی است: «یکی از شگفتیهای هنر اسلامی شیوهای است که به وسیله آن، در نخستین سالهای هجرت، سبکی کاملا روشن، یعنی مجموعهای کامل از نقش مایه ها، و یک روشِ ممتازِ معماریِ توأم با عقیده و ایمان درهم آمیخته شد.» [۲]
در معماری اسلامی، از کاشی کاری و منبت کاری و معرق کاری و آینه کاری گرفته تا تذهیب و خوش نویسی و شعر را هم زمان به خدمت میگیرند که سلام و سلامتِ اسلام، یعنی یگانه دین حق را به مسلمانِ تسلیم شده برسانند و به او آسودگی و تسکین ببخشند. بله؛ این هنر از عالم باقی است، اما برای انسان فانی. شگفتی دیگر اینکه در هنر اسلامی همسانیِ زمانی و مکانی معناداری هم هست؛ یعنی مثلا بین بنای قبةالصخره و مسجدالنبی (ص) و حرم رضوی، با همه فاصله زمانی و مکانی شان از هم، تناسبی هست که باز پیام آور توحید و وحدت است. اینها از یک «زیباشناسی اسلامی» خبر میدهند. خب، اغراق نیست، اگر بگوییم حرم مطهر، درمجموع، بهترین نمایشگاه گزیده هنر اسلامی و نماینده زیباشناسیِ منحصربه فردِ آن است.
همان طورکه گفتم، اهمیت این نمایشگاه، دردرجه اول، به کلیت آن است، اما این بدین معنی نیست که اصلا نمیشود و نباید به اجزای آن بپردازیم؛ من که فکر میکنم درک این کل منسجم و رسم حق گزاری، اساسا، مقتضی التفات به همین جزئیات و البته انسانهایی است که وسیله ظهور و بروز اینها بوده اند. اگر شما هم موافقید، بیایید باهم گشتی در حرم بزنیم و این آثار را ببینیم؛ امید که از این فضا فوز و فیضِ بیشتری عایدمان شود! قرارمان همین جا.
۱- «هنر و معنویت» (۱۳۹۴). تدوین و ترجمه ان شاءا... رحمتی. تهران: متن. چ ۲. ص ۸. / ۲- «هنر اسلامی» (۱۳۹۳). دیوید تالبوت رایس. ترجمه ماه ملک بهار. تهران: علمی وفرهنگی. چ ۶. ص ۱.