مسابقه گرانی و گرانفروشی چند سالی است گریبان مردم را گرفته است و این گوی سبقت معلوم نیست کی قرار است ترمزش کشیده شود. البته تجربه ثابت کرده است هر سال دریغ از پارسال و این روند صعودی افزایش قیمت کالاهای اساسی که به سفره و نان مردم گره خورده است، همچنان ادامه دارد.
افزایش قیمتی که گره خورده به دلار خارجی و بالارفتنش بازار را آشفته میکند و با پایینآمدنش، کاهش قیمت در کالاها نمایان نیست.
اقتصادی که نتوانسته است سرمایههای خرد مردم را سمت تولید و سرمایهگذرای بکشاند، معلوم است که صرف خرید دلار و سکه و اندوخته آن برای حفظ ارزش پول میشود.
حرف از گرانی هر کالایی که میشود، به نوسان قیمت دلار ختم میشود و معلوم نیست در پی نرخ دلار که کوتاهمدت کاهش مییابد، چرا خبری از ارزانی نیست.
در آستانه سال نو و نزدیکشدن ماه رمضان و دخلوخرجی که همخوانی ندارد، در کنار هزینههای خورد و خوراک و مهیاشدن برای ماه مبارک رمضان، هزینههای پوشاک و هزینههای پذیرایی مهمان در ایام نوروز هم اضافه میشود. اگر بر هر کالا و خدماتی دست بگذاریم و قیمت آن را با سال گذشته کنیم، میبینیم که حتما افزایش قیمت چندبرابری در آن دیده میشود.
بماند که این روزها هزینههای چندصد هزار تومانی درمان در یک سرماخوردگی ساده هم به چشم میخورد. حالا اگر هزینه درمان به دندانپزشکی و جراحی و عمل در یک ماه ختم شود، معلوم نیست حقوق چند هفته یک کارگر و کارمند را در بر بگیرد.
دیگر، وامها هم برکت قبل را ندارند و هفتخان رستم باید طی کنیم تا وامی بگیریم که اکنون برای سرمایههای بزرگ صرف نمیشود. خدا بیامرزد، یک زمانی میتوانستی با یک وام، خانهای یا ماشینی بخری و اکنون یک وام ۱۰۰میلیونی که متناسب با جیب کارمند باشد، صرف رهن یک خانه یا هزینههای ضروری زندگی میشود. در واقع، دیگر خرجهایمان دخلمان را درآورده است.