بیزاری را باید در فرهنگ قرآن جست که آیا کتاب هدایت به ما اجازه میدهد که در جامعه مسلمانان فریاد برآریم که آی گنهکار، من از تو بیزارم؟!
در ماجرای قوم لوط در قرآن کریم رد پایی از این بیزاری وجود دارد؛ جایی که پیامبری خطاب به قومی که دچار زشتی آشکار هستند، میگوید:
«قَالَ إِنِّی لِعَمَلِکُمْ مِنَ الْقَالِینَ»؛ «گفت بهراستى من دشمن کردار شمایم.»
(شعرا: ۲۶).
اما اینجا هم نفرمود من از شمایی که گرفتار این کار زشت هستید، متنفر و بیزارم. قصه فقط قصه عملی اشتباه بود که میخواست قوم خود را از آن بازدارد و باز میخوانیم: «یَا قَوْمِ هَؤُلَاءِ بَنَاتِی هُنَّ أَطهَرُ لَکُمْ»؛ «اى قوم من، اینان دختران مناند. آنان براى شما پاکیزهترند.» (هود: ۷۸) دلسوز ایشان بود. حاضر بود افرادی که گرفتار این زشتی بودند، دامادش شوند، به شرطی که از این عمل دور گردند و این بدان معناست که در رسالت پیامبری بیزاری از افراد نیست.
در داستان پیامبر اعظم (ص) هم جملات و پیامها همین است؛ خداوند تعالی رفتار پیامبری را طلب میکند که آن مهربانی است، عطوفت است، غمخواری و دردستانی است، جایی که خطاب به پیامبر خود میفرماید:
«وَاخْفِضْ جَنَاحَکَ لِمَنِ اتَّبَعَکَ مِنَ الْمُؤْمِنِینَ»؛ «براى آن مؤمنانى که تو را پیروى کردهاند، بال خود را فرو گستر.».
اما در ادامه میفرماید: «فَإِنْ عَصَوکَ فَقُلْ إِنِّی بَرِیءٌ مِمَّا تَعمَلُونَ»؛ «و اگر تو را نافرمانى کردند، بگو من از آنچه مىکنید، بیزارم.» (شعرا: ۲۱۵و۲۱۶)
خدا از پیامبرش میخواهد که بال رحمت بر دوستان او بگسترد و با آنان مهربان باشد و اگر عمل اشتباهی از آنان دید، باز آنان را از خود نراند، بلکه بگوید من از این عمل شما بدم میآید و نه از خودتان!
یاد جملهای افتادم که رهبر معظم انقلاب خطاب به کسانی که میخواهند در جامعه رسالت پیامبری داشته باشند، گفتند:
«رفتار امامجمعه باید همانند رفتار پدر با فرزندان خود باشد و باید همه را بر سر سفره معنویت و دین بنشاند.»
امر ناپسند آن است که با تفرعن به دیگران نگاه کنیم و دیگران را از خودمان برانیم. چقدر زشت است که بهخاطر عملی که در ظاهر رفتار ما هست، ابلیسوار خودمان را از دیگران برتر بدانیم و رفتاری کنیم که مخالف دستور قرآن و اهلبیت (ع) و خلاف رسالت ایمانی و مصلحت جامعه ایرانی است. جامعه ما جامعه مسلمانان است، جامعه شیعیان است، جامعه دوستداران امیرالمؤمنین (ع) است.
همه ما ایرانی هستیم و این همه دلیل برای کنار هم بودن داریم. طبق آیات الهی، این شیطان است که فاصلهها را پر میکند و شیاطین هستند که از این شکافها و چندپارگی جامعه بهره میبرند.
پس مایی که ادعای بندگی خداوند را داریم، چرا باید در راستای منفعت شیطان و شیاطین روزگار عمل کنیم؟!
از خداوند متعال توفیق عمل به وظیفه، بدون هواها و هوسها و دور از منفعتسنجیها و حبوبغضها را باید طلب کرد که بتوانیم خود و جامعه خود را به سرمنزل مقصود برسانیم، انشاءا....