در تلاطم درگیریهای مردم با استبداد سلطنتی، تخریب، خشونت و انهدام پایههای رژیم و به تعبیر ژورنالیستها در میان آتش و خون آیا ردپایی از اندیشه نیز به چشم میخورد؟
امروز که نسل سوم جامعه ما پس از انقلاب اسلامی به سراغ آن حوادث و ریشهها میروند، شاید در ذهن و اندیشه به این نتیجه رسیده باشند که این حجم بزرگ از تخریب جامعه و حرکات تند خشونتبار انقلابی نمیتواند در پس خود و در لایههای پنهان اندیشه سازندهای به همراه داشته باشد!
طبیعی است کسانی که حوادث سال۱۳۵۷ را بر اساس بریدههایی از گزارشهای بهشدت سانسور و گزینششده، آن هم از سوی دستگاه تبلیغاتی حکومتی نظاره میکنند، از اعمال نفوذ پشت حوادث و بهویژه فضای سالهای ۱۳۵۵ و ۱۳۵۶ و انبوه چاپ و فروش کتابهایی با نشر جلد سفید بیخبر باشند و بر این باور هم قادر نیستند نقش فرهنگ و اندیشه و اندیشهورزان جامعه را در این حوادث دریابند.
باید بیرون از حیطه حوادث نقش اندیشمندان را دید و قضاوت کرد. تأثیر کدامیک از اندیشهورزان انقلابی یا مصلحان در جامعه ایران به باور ناظران بیشتر بوده و مهمتر اینکه سرانجام، نقش این باورها و تفکرات به کجا انجامیده است؟ اندیشمندان دینی که آثار آنان در میان طبقه متوسط جامعه و نخبگان، بهویژه جوانان مذهبی رواج داشت، چه کسانی بودند؟ جستوجو درباره نام اینان، ما را به حجم پرتعدادی از بزرگان نمیرساند.
از میان اندیشمندان داخل کشور علامه محمدحسین طباطبایی، مهندس بازرگان، دکتر یدا... سحابی، محمدرضا حکیمی، آیتا... مرتضی مطهری، دکتر محمدحسین بهشتی، آیتا... سیدعلی خامنهای، علی گلزادهغفوری، دکتر محمدجوادباهنر، حبیبا... پیمان و دکتر شریعتی، از میان مترجمان سیدغلامرضا سعیدی و علی حجتیکرمانی و البته در میان کتابخوانهای متفاوت جلالآلاحمد و صمد بهرنگی
همچنین در میان اندیشمندان خارج از کشور که ترجمه آثار آنان در دسترس بود هم میتوان سید قطب، محمد قطب، محمد غزالی و ابوالاعلی مودودی را نام برد؛ اما ۳ نام از میان نامهای یادشده بیشک بر تارک اندیشه دینی در کشور ما میدرخشد؛ بازرگان، مطهری و شریعتی.
آثار مهندس بازرگان و آیتا... مطهری به زیور چاپ آراسته شده بود و در دسترس همگان قرار داشت، اما آثار دکتر شریعتی جز چند اثر چاپی، از طریق انتشارات حسینیه ارشاد و بهصورت تکثیرشده و محدود در اختیار علاقهمندان قرار میگرفت و مانند برگ زر دستبهدست میشد.
در سالهای ۱۳۵۶ و ۱۳۵۷ نوعی چاپ غیررسمی آثار بهصورت نشر جلدسفید رایج شده بود که شمارگان کتابهای شریعتی از آن طریق با رقم میلیونی تخمین زده میشد. این نوع تکثیر آثار، کتابهای شریعتی را بهعنوان پرحجمترین کتابهای انتشاریافته مطرح ساخت. اینگونه بود که نام شریعتی در میان طبقه متوسط جامعه و علاقهمندان به تحول و انقلاب به سبب جذابیت آثار وی و در میان مخالفان به دلیل حساسیت روی او و اندیشههایش نقل محافل بود و البته در میان پویندگان راه انقلاب نام استاد مطهری و کسانیکه اندیشههای اجتماعی اسلام را بازنشر میدادند، کمابیش شنیده میشد.
شریعتی، اما این حسن عاقبت را یافت که پیش از انقلاب به سوی حق شتافت و همانگونه که گفته شد، آثار او در شمارگان تصورنشدنی منتشر و در اختیار دوستداران او و انقلاب قرار گرفت.
علاوه بر این، شریعتی و مصدق از معدود درگذشتگان بودند که تصاویر آنها در کنار تصاویر امام (ره)، آیتا... طالقانی و ... در راهپیماییها حضور گسترده یافت. شریعتی تنها شخصیت پس از امام خمینی (ره) بود که در تظاهرات دارای شعر و شعار مخصوص به خود بود و در تهران و در میان عموم مردم و در شهرهای دیگر بین روشنفکران، فرهنگیان و دانشگاهیان جایگاه ویژهای داشت.
او نخستین شخصیتی بود که اندیشهاش باوجود آن همه نفوذ و انتشار و محبوبیت بین مردم، مورد تهاجم همزمان قشریون و متحجران از یک سو و روشنفکران چپ از سوی دیگر قرار گرفت. دیری نپایید که بر اثر نفوذ و نقشآفرینی برخی جریانات، آثار او از کتابخانههای مدارس و مساجد جمعآوری شد و بدینترتیب مردی که چاپ غیررسمی آثار او بسیاری از ناشران متقلب را به نان و نوا رساند، از صفحه سنتگرایان دینی حذف شد؛ گرچه نام او از پیش در دلها تثبیت شده بود.