به گزارش شهرآرانیوز، اوایل اسفندماه سال قبل به مأموران پلیس تهران خبر رسید رهگذرانی در یکی از خیابانهای شهر پیکر زنی زخمی را برای درمان به بیمارستان منتقل کردهاند.
با اعلام این خبر، تیمی از مأموران راهی بیمارستان شدند و دریافتند زن جوان تحت درمان قرار دارد. نخستین بررسیهای مأموران نشان داد زن زخمی ساعتی قبل خودش را از داخل خودروی در حال حرکتی به پایین پرت میکند و زخمی و نیمه بیهوش میشود.
تحقیقات درباره این حادثه ادامه داشت تا اینکه یک روز بعد زن جوان پس از بهبودی نسبی درباره حادثه به مأموران پلیس گفت: «من کارمند اداری شرکتی در یکی از خیابانهای غربی تهران هستم. روز حادثه از محل کارم بیرون آمدم و داخل خیابان منتظر تاکسی بودم تا به خانه بروم. خودروی پرایدی کنارم توقف کرد و راننده آن مدعی شد مسافرکش است و من هم پس از گفتن مسیر در صندلی جلوی خودرو نشستم. راننده که مرد جوانی بود به راه افتاد، اما پس از طی مسافتی تغییر مسیر داد. به او اعتراض کردم و مرد جوان هم مدعی شد به خاطر ترافیک مسیرش را تغییر داده است. به راننده مشکوک شدم و با داد و فریاد خواستم خودرو را متوقف کند، اما او سرعتش را زیاد کرد و به داخل کوچهای خلوت پیچید.
راننده در خودرو را قفل کرده بود، بهطوریکه من از داخل نمیتوانستم در را باز کنم. او تصمیم داشت مرا برباید و مورد آزار و اذیت قرار دهد که با او درگیر شدم. مرد جوان با شئی سنگینی ضربات محکمی به سرم زد و من هم نیمهبیهوش شدم. پس از این او مرا از داخل خودرو به پایین پرت کرد و با سرقت کیفم که تلفن همراه و کارتهای عابربانک و پولهایم داخل آن بود به سرعت از محل گریخت. پس از آن رهگذران رسیدند و مرا برای درمان به بیمارستان منتقل کردند.»
با شکایت زن جوان، پرونده به دستور قاضی غلامحسین صادقزاده، بازپرس شعبه هفتم دادسرای امور جنایی تهران برای بررسی و شناسایی متهم در اختیار تیمی از کارآگاهان پلیس آگاهی قرار گرفت. بررسیهای مأموران حکایت از آن داشت متهم پس از آدمربایی هیچ سرنخی از خود به جا نگذاشته است. از سوی دیگر مأموران متوجه شدند متهم از کارتهای عابر شاکی پولی برداشت نکرده و تلفن همراه شاکی هم همچنان خاموش است.
چند روز قبل در حالی که تحقیقات برای شناسایی مرد آدمربا همچنان ادامه داشت، کارآگاهان پلیس آگاهی فهمیدند تلفن همراه زن جوان فعال شده است. بررسیها نشان داد تلفن همراه شاکی در اختیار زن جوانی به نام فریباست. بدین ترتیب فریبا برای تحقیق به اداره پلیس احضار شد.
وی در ادعایی گفت: «چند روز قبل تولدم بود و دوستان و بستگانم برایم جشن گرفته بودند. هر کدام از اعضای خانواده کادویی خریده بودند و این تلفن همراه را هم برادرم به نام ستار به عنوان کادوی جشن تولد به من هدیه داد. من خبر نداشتم تلفن همراه سرقتی است و فکر میکردم برادرم خریده است.»
با اعتراف زن جوان، مأموران پلیس ستار را بازداشت و به اداره پلیس منتقل کردند. متهم در بازجوییها جرم خود را انکار کرد، اما صبح دیروز وقتی با شاکی مواجه شد، ادعای عجیبی را مطرح کرد. وی گفت: من برادری به نام سیروس دارم که چند سالی از من کوچکتر است. او خیلی شبیه من است، احتمال میدهم او زن جوان را ربوده باشد، چون چند روز قبل وقتی میخواستم برای جشن تولد خواهرم کادو بخرم، سیروس تلفن همراه را به من داد و گفت به خواهرمان کادو بدهم.
متهم در حالی که از سوی شاکی شناسایی شده بود، برای ادامه تحقیقات و روشن شدن صحت و سقم ادعایش در اختیار کارآگاهان پلیس آگاهی قرار گرفت. از سوی دیگر بازپرس دستور احضار برادر متهم را صادر کرد تا با بازجویی از وی زوایای پنهان حادثه برملا شود.