روز عرفه است؛ روز «شناخت» و روز «نیایش». روزی که باید در عرفات سرگشتگی، خود را بجویی تا خدا را بیابی که خودشناسی، پیش درآمد خداشناسی است و «من عرف نفسه فقد عرف ربه». بی گمان شناخت خود، دشوارتر از شناخت خداست که در دعای ابوحمزه ثمالی میخوانیم:
«بک عرفتک و انت دللتنی لیک و دعوتنی الیک»؛ او چنان مظاهر پیدایی دارد که یافتنش دشوار نیست و دست یافتنش آسان که «اقرب و من حبل الورید» و دعا و نیایش، راه رسیدن را کوتاهتر میکند و آسان تر.
نیایش کلید حضور به درگاه است و پروانه باریابی که خود برای این دعوت اجازه نامه صادر کرده است و تضمین پذیرش هم داده است و به آشکارا گفته است:
«ادعونی استجب لکم.»
نیایش کننده عاشقی است که فقط خدای خود را میخواند؛ چون دوستش دارد و به قول حافظ: حافظ وظیفه تو دعاگفتن است و بس/ در بند آن مباش که نشنید یا شنید.
تا جایی که در غزلی دیگر میگوید: ارباب حاجتیم و زبان سؤال نیست/ در حضرت کریم، تمنا چه حاجت است/ جام جهان نماست ضمیر منیر دوست/ اظهار احتیاج، خود آنجا چه حاجت است/ای عاشق گدا چو لب روح بخش یار/ میداندت وظیفه، تقاضا چه حاجت است.
از جمله آثار دعا و نیایش، به دست آوردن ارزش و کسب منزلت نزد پروردگار خواهد بود. در سوره فرقان میخوانیم: «قل ما یعبوا بکم ربی لولا دعاوکم؛ بگو پروردگارم ارجی برای شما قائل نیست اگر دعای شما نبود.»
مفهوم آیه این است که اگر جایگاه و منزلتی نزد خداوند دارید، به دلیل دعا و نیایش است؛ و نیز میدانیم که خداوند به دلیل دعا و نیایش از حضرت ابراهیم (ع) تمجید کرده است که: «ان ابراهیم لحلیم اواه منیب (هود ۷۵).» امام باقر (ع) نیز در بیان همین آیه میفرمایند: «اواه کسی است که بسیار دعا میکند.» و این چنین است که نیایش، پلی میشود میان عابد و معبود.