عبدا... در سکانس پایانی «روز واقعه» میگوید: «همه حجت مسلمانی من حسین است.» و این یعنی نگاه به آینده و نگاه به فردای عاشورا و اینکه اگر بناست متر و معیاری برای مسلمانی در نظر بگیریم، حسین (ع) معیار این مسیر است و داشتن چراغ برای گم نکردن راه. این تعبیر قادر تهماسبی در آن شعر معروفش که «کربلا در کربلا میماند اگر زینب نبود»، نیز همین هدف را دنبال میکند که ماندن و متوقف شدن در خود عاشورا کاملا با فلسفه عاشورا و راه و هدف امام حسین (ع) در تضاد است. اهمیت موضوع زمانی بیشتر روشن میشود که میبینیم دیگران با دین و مسلکی دیگر هم به این حادثه نظر داشته اند.
در این خصوص کتابهای زیادی نوشته شده است که از جمله آنها کتاب «پیامهای عاشورا و امام حسین (ع) از نگاه بیگانگان» است. شاید این جمله عبدالرحمن شرقاوی، نویسنده مصری از همین کتاب که میگوید: «حسین (ع) شهید راه دین و آزادگی است. نه تنها شیعه باید به نام حسین ببالد بلکه تمام آزاد مردان دنیا باید به این نام شریف افتخار کنند»، گویای این است که عاشورا تأثیر خود را گذاشته است و انسانیت الگوی روشنی برای مبارزه با ظلم پیش چشم دارد.
نویسندگان و اندیشمندان زیادی درباره قیام امام حسین (ع) و درس آموزی آن سخن گفته اند که از آن جمله آنتوان بارا، نویسنده مسیحی است که میگوید: «هیچ حماسه انسانی، چه در گذشته و چه در حال، به اندازه حماسه شهادت طلبانه کربلا موجب همدردی و درس آموزی نشده است. انقلابی بود در حد بزرگترین حادثه درونی امت اسلام که وجود آن نقطه عطف مؤثری در مسیر اندیشه اسلامی به حساب میآید... بی گمان زلزلهای بود و چه زلزله ای، تمامی ارکان امت اسلامی را لرزاند. چشمها را باز کرد و دلها را متوجه سیطره گناه و شرارت ناشی از زورمداری و آمادگی دست پروردگان ستم بر کشت نهال فساد در سرزمین دلها نمود» (امام حسین (ع) در اندیشه مسیحیت).
تاریخ پس از عاشورا، گواه روشنی بود برای آنهایی که در مسیر اشتباهی افتاده بودند. از فردای عاشورا دیگر حجت تمام شده بود و راستی از ناراستی پیدا بود و امام حسین (ع) از همان آغاز آگاه بود بر آفتابی شدن این حد از انحراف...