صفحه نخست

سیاست

اقتصاد

جامعه

فرهنگ‌وهنر

ورزش

شهرآرامحله

علم و فناوری

دین و فرهنگ رضوی

مشهد

چندرسانه‌ای

شهربانو

افغانستان

عکس

کودک

صفحات داخلی

احتیاط! پای حقی در میان است

  • کد خبر: ۱۷۷۸۵۷
  • ۱۵ مرداد ۱۴۰۲ - ۱۴:۵۵
رعایت حقوق دیگران در جامعه حقی است که خداوند جز با کسب رضایت و جبران از آن نمی‌گذرد.

معصومه متین‌نژاد | شهرآرانیوز؛ پس از کلی گشتن، تمیزترین قسمت پارک را برای نشستن انتخاب می‌کنم. چند دقیقه‌ای نگذشته که سروکله یک زوج جوان پیدا می‌شود. سرگرم صحبت‌اند و تخمه شکستن؛ حتی متوجه حضور من هم نمی‌شوند. صدای تیک‌تیک شکستن تخمه‌ها و تف کردنشان روی چمن‌ها مثل مته روی اعصابم رفته‌است. نیم‌ساعتی نگذشته که چمن‌های زیرپای آن دو سیاه می‌زند. بلند می‌شوم تا شاید به این تراژدی بازی اعصاب پایان بدهم، ولی دلم نمی‌آید با جمله‌ای مستفیضشان نکنم و رد شوم. با نگاهی به پوست تخمه‌ها و اشاره دست می‌گویم: «مثلا مکان عمومیه!»

مرد نگاهی به زیرپایش می‌اندازد و انگار تازه متوجه ماجرا شود، سرش را به طرف همسرش برمی‌گرداند، ولی زن با نیشخندی پاسخ می‌دهد: «اگه ما آشغال نریزیم که کارگرای اینجا از کار بیکار میشن.» نگاه معناداری می‌کنم و ترجیح می‌دهم بیشتر از این با آن دو هم‌کلام نشوم. نمی‌دانم این آدم‌های به‌ظاهر اجتماعی و خوش‌مشرب به عمرشان چیزی به‌اسم حق‌الناس یا بیت‌المال به گوششان خورده‌است یا نه! اتفاقی که هفته پیش برایم افتاد و همه ما مشابه آن را خیلی زیاد دوروبرمان می‌بینیم، نمونه‌های ساده‌ای از تجاوز به حق‌الناس و بیت‌المال هستند.

لذت بردن از تمیزی فضا‌های عمومی مانند پارک‌ها و بوستان‌ها حق همه مردم است و هزینه و زحمتی که برخی با بی‌مبالاتی برای دیگران ایجاد می‌کنند، هم نادیده گرفتن حق‌الناس است، هم ضایع کردن بیت‌المال. اتفاق‌هایی که بخشی از آن به تربیت دینی و اجتماعی افراد برمی‌گردد و خانواده یا مدرسه در آن کم گذاشته‌اند و بخشی هم به کم‌کاری رسانه‌ها برمی‌گردد که نتوانسته‌اند به‌درستی اهمیت این موضوع را در جامعه تبیین و مردم را با مصادیق آن آشنا کنند. موضوعی که ما امروز می‌خواهیم عینی و کاربردی درباره آن با شما صحبت کنیم.

حقی از مردم بر مردم

حق‌الناس، حقی از مردم بر گردن ماست و دامنه آن هم به قدری گسترده است که گاهی واقعا نفس کشیدن را هم سخت می‌کند. منظورمان حد و مرز و مصادیق بسیار آن است که خیلی وقت‌ها و خیلی جاها، آزادی عمل را از آدمی می‌گیرد و مانند ترمزی اجازه نمی‌دهد که هرکاری دلش خواست انجام بدهد؛ چیزی که شاید بتوان در شکل قانونمند امروزی‌اش از آن به فرهنگ شهروندی و عمومی یاد کرد.

حقی مهم‌تر از حق‌ا...

«خدا از حق خودش می‌گذره، از حق‌الناس نمی‌گذره.» همه ما این جمله را بسیار شنیده‌ایم. جمله‌ای که برگرفته از روایات بسیاری است و اشاره به اهمیت فراوان حق الناس دارد. تا آنجا که درجه اهمیت آن با حق‌ا... مقایسه می‌شود. البته به این معنا هم نیست که خدا راحت از حق خودش می‌گذرد و آدمی می‌تواند در انجام آن‌ها کاهلی کند، بلکه فقط اهمیت حق‌الناس را نشان می‌دهد.

به‌عبارت دیگر خداوند حق خودش را در کوتاهی‌ها و تقصیر‌ها می‌بخشد، البته در شرایطی که نشانه‌های ندامت در فرد آشکار شود، ولی حق مردم را نه، حتی با توبه و پشیمانی، مگر آنکه جبران و رضایت صاحب حق را کسب کرده‌باشد و این یعنی باید حواسمان باشد که چه می‌کنیم.

اهمیت حق‌الناس به قدری است که اگر کودکی حتی با داشتن سنی کمتر از سن تکلیف و از سر نادانی، حق مردم را ضایع کند، پدر و مادرش وظیفه جبران آن را دارند، درغیر این‌صورت وقتی آن کودک بالغ شد، وظیفه دارد آن را جبران کند. برای نمونه تصور کنید در کودکی و در سن دبستان به بخشی از امکانات مدرسه خود آسیب رسانده‌ایم و پدر و مادرمان درصدد جبران آن برنیامده‌اند.

این حق تا بزرگ‌سالی بر گردنمان می‌ماند و موظف هستیم با مراجعه به همان مدرسه و درصورت ازبین رفتن مدرسه به آموزش‌و‌پرورش همان منطقه خسارت وارده را جبران کنیم. در ادامه به نمونه‌هایی از این حق‌الناس‌ها درجامعه که ممکن است حتی به چشممان هم نیاید اشاره گذرایی داریم.

همچنان همه‌جا به نوبت

صف از آن بزنگاه‌هایی است که هنوز هم برخی با این تصور که بچه زرنگ هستند، حق دیگران را نادیده می‌گیرند. صف نانوایی، مطب پزشک، سوار شدن به اتوبوس و مترو یا حتی پرداخت دستگاه عابربانک؛ فرقی نمی‌کند. همین که کسی پیش از ما حق استفاده از چیزی را داشته‌باشد، آن را ضایع کنیم، تجاوز به حق‌الناس است، حالا هرقدر هم که عجله یا کار داشته‌باشیم.

توقف و پارک بیجا

برایتان پیش‌آمده است درحال عبور از مسیری در پیاده‌رو باشید یا پس از تمام شدن پیاده‌رو بخواهید از محل ویژه عابرپیاده وارد خیابان شوید و مانعی مانند پارک یک خودرو شما را متوقف کند و مجبور شوید مسیرتان را تغییر دهید؟ به این موقعیت پیری و پادرد، معلولیت، داشتن یک همراه بیمار و مانند آن را هم اضافه کنید تا متوجه سخت بودن شرایط شوید. پارک خودرو در محل تردد دیگران به بهانه نبود جای پارک یا حتی جلو منزل هم، نوعی تجاوز به حق‌الناس است.

کور کردن چشم شهر

کاشت چمن، گل و گیاه و درخت در بوستان‌ها، فضا‌های سبز و خیابان‌ها هزینه بسیار زیادی برای شهر‌ها دارد که باید از محل درآمد شهرداری‌ها تأمین شود. به این هزینه، مخارج نگهداری از آن‌ها را هم اضافه کنید تا ببینید ماهیانه با چه رقم بزرگی روبه‌رو هستیم. حالا افرادی را تصور کنید که با بی‌مبالاتی به این دارایی‌ها صدمه می‌زنند؛ به‌جای عبور از فضا‌های تعیین شده، برای تردد آسان‌تر از روی چمن‌ها رد می‌شوند، شاخ و برگ درختان را می‌شکنند، گل‌ها را می‌چینند و توجیهشان برای همه این‌ها، عوارض یا مالیاتی است که به شهرداری پرداخت می‌کنند، درحالی‌که این‌ها متعلق به همه مردم است و کسی حق مالکیت خصوصی بر چیزی را ندارد.

زباله‌ای که ارزش ندارد

اگر هزینه‌ای را نادیده بگیریم که صرف جمع‌کردن آشغال‌ها از سطح شهر می‌شود یا زحمتی که گاه‌وبیگاه برای پاکبانان ایجاد خواهد‌شد، بازهم نمی‌توان حق بهره‌مندی دیگران از شهری تمیز را نادیده گرفت. زباله هرچه می‌خواهد باشد حتی به‌کوچکی یک پوست شکلات یا ته‌سیگار، ریختنش روی زمین اشکال دارد؛ هم شرعی و هم اخلاقی و ضایع کردن بیت‌المال و تجاوز به حق‌الناس محسوب می‌شود. فرقی نمی‌کند خاطی ما باشیم یا فرزند کوچکمان؛ در هر دوصورت این ما هستیم که مسئولیم و باید پاسخگو باشیم. بدتر از زباله، انداختن آب دهان یا بینی است که به‌جز سرایت بیماری، دیدن بقایای آن نیز برای برخی تهوع‌آور است.

آلودگی‌هایی از جنس صوت

بلند صحبت کردن با دیگران یا با گوشی همراه در فضا‌های عمومی، بلند کردن صدای ضبط صوت برای گوش دادن موسیقی حتی درون خودرو، صدای سروصدای بچه‌ها درهنگام بازی در ساعت‌های استراحت دیگران، بوق زدن بیجا حتی برای ابراز شادی در کارناوال‌های عروسی و تقویت صدای اگزوز وسایل نقلیه، نمونه‌های کوچکی از آلودگی‌های صوتی است که ما روزانه یا حتی در نیمه‌های شب ایجاد می‌کنیم و توجهی به حقوق دیگران هم نداریم، درحالی‌که باید برای همه این‌ها ابتدا به وجدان خودمان و سپس به خداوند پاسخگو باشیم.

نه عابر و نه سواره!

عابری که به صرف پیاده بودن به خودش حق می‌دهد، چراغ قرمز را رد کند، خودرویی که با بی‌توجهی مانع از خدمت‌رسانی هرچه‌سریع‌تر وسایل اورژانسی می‌شود، موتورسوار و دوچرخه‌سواری که به‌علت سخت نگرفتن قانون از پیاده‌رو برای تردد استفاده می‌کنند یا تحمل ایستادن پشت چراغ قرمز را ندارند. خودرویی که با بوق ناگهانی و موتورسواری که با ویراژ دادن سبب ترس مردم می‌شوند، همه کم و زیاد مقصرند و به حقوق دیگران تجاوز کرده‌اند. تجاوز‌هایی که از یک خسارت جزئی تا مرگ یک انسان را رقم می‌زند و ما را بدهکار افراد زیادی می‌کند.

چسباندن آگهی روی دیوار

چسباندن آگهی روی در و دیوار مردم یا حتی فضا‌های عمومی یا به‌جا گذاشتن خاطره و دل‌نوشته در این محل‌ها هم نوعی تجاوز به حق‌الناس و ازبین بردن بیت‌المال است. حتی اگر فعالیت از نوع خدماتی به مردم هم باشد. به‌جز نازیبایی ایجاد شده، سختی و هزینه‌ای را هم که برای تمیز کردن این محل‌ها می‌شود، درنظر بگیرید تا متوجه شوید با چه حجمی از خسارت و آسیب به دیگران روبه‌رو هستیم.

گران‌فروشی و کم‌فروشی

گران‌فروشی یا کم‌فروشی حتی در حد یک ریال یا یک گرم هم، ما را بدهکار مردم می‌کند. بدهی‌ای که جز با جبران و کسب رضایت برای آن ممکن نیست. این گران‌فروشی و کم فروشی گاهی کسانی را طلبکار ما می‌کند که هیچ‌گاه به آن‌ها دسترسی نخواهیم داشت و این یعنی حواسمان باشد، همیشه پیمانه و متر را باید به سمت دیگران سنگین کرد. کم گذاشتن در کار دیگران هم همین حکم را دارد؛ حالا می‌خواهد طرف حسابمان یک فرد خاص یا یک مجموعه عمومی باشد.

ترویج هر اشتباهی

گاهی برخی رفتار‌ها سبب اشاعه یک عادت ناپسند یا نادرست در جامعه می‌شوند که به‌جز گناه، نوعی تجاوز به حق‌الناس هم محسوب می‌شوند. در ارتکاب این نوع رفتار‌ها فرقی نمی‌کند که کجای این زنجیره ایستاده باشیم، درهرصورت برای برخی حکم مروج یا همان چرخ‌دنده تسهیلگر را پیدا می‌کنیم، مانند عادی‌سازی بدزبانی یا عادی‌سازی بدپوششی و بی‌حجابی در جامعه، رواج ناامیدی و سیاه‌نمایی در بین مردم، ازبین بردن قبح دزدی و اختلاس در بین کارکنان یک مجموعه یا رواج گرفتن و دادن ربا و رشوه در قالب شیرینی، پول چایی، حق‌العمل و.

ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.