کمال خجندی | شهرآرانیوز؛ «ما میگوییم «سنگ سفید»؛ نگینی که از آن درمیآید، میشود «نگین خراسانی». ما کارمان همین است؛ همین که سنگ را ببریم و بتراشیم و از آن، نگین دربیاوریم؛ به همین دلیل هم اسم کار ما، نگینتراشی است. خیلیها هم هستند که اجرتکارند و فقط اجرت کارشان را میگیرند. ما نگینتراشها «درّ نجف» و «جزع یمنی» و «فیروزه نیشابور» و... هم میتراشیم».
اینها را «جلیل پورعلی» میگوید؛ یکی از دهها نگینتراشی که در کارگاه کوچکش، مشغول تراش سنگی قیمتی است. نشسته است پشت دستگاه تراش و دارد کار نگینتراشی را توضیح میدهد، آنهم در محلهای که به محله «نگینتراشها» معروف است. در محله نگینتراشهای مشهد، در «کوی مهدی»، شغل خیلیها نگینتراشی است.
محله نگینتراشها از یکطرف به «بولوارامت» میرسد و «بولوارمفتح» و «فلکه شیرمحمد» و ازطرف دیگر پهلوبهپهلوی «تلگرد» است و زمینهای پرتافتاده «صدمتری». در این محله، در کوچه و خیابانها و خانههایش، یک هنر اصیل ایرانی جریان دارد و نفس میکشد؛ هنر نگینتراشی که امروز بهمناسبت «روز ملی حمایت از صنایع کوچک» درباره تاریخ آن نوشتهایم.
«سنگ سفید از «بایگ» میآید. آنجا چند تا معدن سنگ هست. معدنهای آنجا قدیمی است؛ خیلی قدیمی. سنگهای دیگری هم هست؛ مثل سنگیهایی که از معدن «قائن» یا از معدن «فردوس» میآیند. معدنهای «تربتحیدریه» و «تایباد» هم هستند، اما آنها سنگ دیگری دارند. نگینی هم که از آن سنگ تراش میخورد، چیز دیگری میشود. نگین خراسانی، بیشتر از همین سنگهای بایگ است».
نگین خراسانی، گونهای از عقیق است؛ سنگی آتشفشانی از دورههای دور زمینشناسی و «عقیق»، احتمالا صورت معرب واژهای ایرانی است که از ایران به اروپا رفته و «آگات» شده است. «دُرّ نجف» از همین خانواده است؛ سنگی شفاف و شیشهمانند.
برپایه تحقیقات باستانشناسی، نخستین استفاده بشر از عقیق، به هزاره سوم پیش از میلاد بازمیگردد که شواهد آن، جایی در تمدن «دره سند» یافت شده است؛ در بلوچستان باستانی که در محدودهای وسیع میان پاکستان و افغانستان و ایران جای گرفته است، از این روی بی دلیل نیست که نگینتراشها، به نگینی که از عقیق معدن بایگ بهدست میآید، نام «خراسانی» دادهاند. نگینهای خراسانی از خراسان تاریخی به سرتاسر تاریخ، سفر کردهاند.
«سنگهایی که از معدن میآید، اینقدری است». آقاجلیل، قلوهسنگی را از کنار دستگاه برمیدارد و نشانمان میدهد. سنگ به اندازه دو تا مشت آدم است. ظاهرش با سنگهای دیگر، تفاوتی ندارد و سخت میشود بین آن و سنگهایی که در همه کوه و تپهها یافت میشود، فرقی گذاشت؛ «ما سنگها را کیلویی میخریم؛ از کیلویی ۴، ۵ هزار تومان شروع میشود تا کیلویی ۴۰، ۵۰ هزارتومان. بستگی به سنگش دارد».
حتی سنگهای یک معدن، رگهبهرگه با هم فرق دارد. یک رگه مرغوبتر است و رگهای بیکیفیتتر؛ «سنگی که از معدن میآید، معلوم نیست داخلش چه خبر است. به هندوانه میماند که سربسته است. تیغ که میاندازی، تازه معلوم میشود داخل سنگ چه خبر است».
«تیغ انداختن» اولین مرحله از کار نگینتراشی است. نگینتراشها، سنگ را به ضخامت مدنظرشان، برش میزنند؛ درست مثل آشپزی که یک سیبزمینی را به ورقههای دلخواهش تبدیل میکند. ضخامت سنگهای برشخورده البته بسیار بیشتر از ورقههای سیبزمینی است و به این بستگی دارد که نگین، قرار است چقدر ضخامت داشته باشد. برشهای یکسانتیمتری، برش معمول بسیاری از سنگهای سفید است.
سنگهای برشخورده، مقطعی از سنگ را در خودشان دارند که گاه یکدست است و گاهی لایهلایه. رنگ معمول سنگ، اما از سفید شیریرنگ است تا خاکستری مات؛ «سنگها که برش بخورد، بعد نوبت «دستگاه سایز» است. سنگ برشخورده را حالا به ابعاد نگینهایی که قرار است بسازیم، برش میزنیم. این دفعه برشها یا دایرهای است یا بیضی. بعد هم شروع میکنیم به تراش دادن نگین».
نگینها از نظر فرم و شکل، انواع مختلفی دارند؛ معمولترین شکل آنها، همان بیضی محدب است که شکل عمومی نگینهاست. یعنی سطح مقطعش، بیضی است و شکلش محدب. گاهی هم نگینها سطح مقطع دایرهای دارند. علاوهبر این، نگینهایی هم وجود دارند که بهجای محدب بودن، تخت هستند. از این نگینها برای حکاکی ادعیه و اوراد استفاده میشود؛ «نگینهای برشخورده را میچسبانیم سر چوبهای کوچک که راحتتر بشود تراشش داد. به این کار میگوییم «کَندَلکاری».
کندل، یک نوع چسب یا موم است که خودمان درست میکنیم با پودر «مل» و چسب صنعتی و.... کندل را میگیریم روی آتش، نرم که شد، با آن، نگین را میچسبانیم سر چوب. نگین که سر چوب باشد، راحت میشود تراشش داد یا پرداختش کرد. کندلها در سرما که بمانند، راحت از نگینها جدا میشوند».
آقاجلیل چندتایی از چوبها را که نگینها به آن چسبیدهاند، نشانمان میدهد و میگوید: «امروز بیشتر نگینهایی که دارم پرداخت میکنم، درّ نجف است».
پرداخت، آخرین کاری است که نگینتراشها، با دستگاه روی نگین انجام میدهند.
نگینهای خراسانی، رقبایی هم دارند. رقبای قدیمی در داخل کشور هستند و رقبای گردن کلفت از خارج کشور میآیند. مثل همه زمینههای دیگر اقتصادی، بازار نگین هم محل جولان محصولات چینی است؛ چینیها که روزگاری به قصد تسخیر بازار شهرهای مذهبی، تنها تسبیح تولید میکردند، حالا مدتهاست سراغ نگینها هم آمدهاند.
تا پیش از تلاطمهای این دوسهساله اقتصاد کشور، وقتی دلار قیمت معقولتری داشت، سنگهای چینی بهفراوانی وارد کشور میشدند و همیشه بخشی از بازار تولید نگین را در دست داشتند. سنگهای چینی همیشه رقیب نگینهای خراسانی بودهاند و شانهبهشانه هم بازار را دراختیار داشتهاند. آقاجلیل در اینباره توضیح میدهد: «چین، سنگ هم دارد و نگین هم میزند. برای سنگهای قیمتی و نگین، بازارهایی دارد که بیا و ببین! چهارتای بازار فردوسی، یک مجتمعش نمیشود. سنگهای چینی هم سنگهای خوبی است، اما دیگر صرف نمیکند. دلار گران شده است».
حالا گرانی افسارگسیخته دلار، باعث شده است وارد کردن سنگهای چینی مقرونبهصرفه نباشد و تولیدکنندهها ترجیح بدهند سراغ سنگهای داخلی را بگیرند. اکنون نگینهای خراسانی، یک رقیب سرسخت را کنار زدهاند و یکهتاز بازار نگینهای عامهپسند هستند. رقبای دیگر، سخت میتوانند خودشان را به نگینهای خراسانی برسانند.
«فردوس سنگ دارد، اما رنگ نمیشود. از سنگهای معدن فردوس، نگینی میتراشیم که رنگش طبیعی است؛ رنگش همان رنگ خود سنگ است. ازطرفی هم خیلیها نگینی میخواهند که رنگش، رنگ خود سنگ باشد. سنگهای معدن قائن هم هست که از آن، نگین «شجر» درست میشود؛ همین نگینهایی که داخل آن، رگههایی مثل درخت قرار دارد. از آن معدنها، نگین خراسانی درنمیآید».
رنگ طبیعی نگینهای خراسانی، همان شیری مایل به خاکستری است با طیفی از لایهها که زیبایی نگینها را میسازند. نگینهای خراسانی یک خاصیت دیگر هم دارند؛ رنگپذیری. نگینها را میشود رنگ داد. کار رنگدهی به نگینها، البته کار آسانی نیست، اما از همان قدیم تا همین امروز، جزئی از کار نگینتراشی بوده است. در قدیم، نگینتراشها از رنگهای طبیعی استفاده میکردند و حالا رنگهای شیمیایی، کارها را سادهتر کرده است. قدیم، مثلا نگینها را در خون میخواباندند تا رنگ سرخ به خودشان بگیرند، حالا نگینها را میخوابانند در محلولهای شیمیایی.
این البته همه قصه نیست. هنوز هم این هنر نگینتراشهاست که از دل مواد شیمیایی، رنگی را که دوست دارند، به نگین میزنند؛ «محلول «دیکرومات»، رنگ زرد میدهد و محلول «ید پتاس» رنگ قرمز؛ البته همهاش کار محلولها نیست، چیزهای دیگری هم هست که به تجربه بهدست آمده است».
رنگدهی فصل مهمی در کار نگینتراشی است. شفافیت و مرغوبیت رنگ نگینها، میزان قیمتی بودنشان را تعیین میکنند. نگینتراشها هرکدامشان روشی برای رنگدهی به نگینها دارند. این روشها اگرچه برپایه فرایندهای شیمیایی است، جزئیاتی هم دارد که کاملا تجربی است. نگینتراشها مجموعه این فرایند را مثل رازی مهم برای خودشان حفظ میکنند و از چشم دیگران پنهان نگه میدارند؛ «ما با همکارها، کارمان یکی است، اما هیچکدام، از روش رنگ کردن نگینها نمیپرسیم؛ بپرسیم هم کسی جواب نمیدهد. هرکسی خودش باید روش رنگ کردن نگین را یاد بگیرد. اسمش این است که مثلا محلول «دیکرومات»، رنگ زرد میدهد و محلول «ید پتاس» رنگ قرمز.
اما تا نگین رنگ بگیرد، هزارویک کار دیگر هم باید انجام بشود که هرکسی خودش میداند. کسی به کسی یاد نمیدهد. هرکه خودش باید تجربی یاد بگیرد؛ یعنی آنقدر باید کار کند تا دستش بیاید که نگین چطور سرخ میشود و چطور زرد». کار رنگ گرفتن نگینها بسته به جنس سنگ و عوامل دیگر، گاهی ۲۴ ساعت و گاه تا چند ماه طول میکشد. نگینها باید در دبههای پلاستیکی، روزی یا روزهایی را بگذرانند تا خوشرنگ بشوند».
حالا را نبینید که دستگاههای برش و تراش و پرداخت، هنر نگینتراشی را به صنعت تبدیل کردهاند؛ تا همین سالهای نه چندان دور، نگینتراشها با ارههای دستی و سمباده، سنگها را میتراشیدند و نگینها را از دل آنها درمیآوردند. حالا دستگاههای برقی، کار را سادهتر کردهاند، اما هنوز هم نتوانستهاند یک مشکل را برطرف کنند؛ گردی که از سنگها برمیخیزد و موادی که در فرایند تولید نگین استفاده میشود، آرامآرام مینشیند به سینه نگینتراشها و نفس کشیدن را برایشان سخت میکند.
نسلی از نگینتراشها با مشکلات فراوان تنفسی، دستوپنجه نرم میکنند. نسل نو، اما تمهیداتی را بهکار گرفته است تا عوارض حرفه نگینتراشی را کم کند، اما همچنان کار نگینتراشی، کاری پرعارضه است و میتواند سلامت آدمها را به خطر بیندارد؛ به همین دلیل هم هست که این سالها کارگاههای نگینتراشی در محله نگینتراشها، کم و کمتر شده است.
نگینتراشهای جوان، سیستمهای تهویه را به کمک گرفتهاند تا در حین تراش، گرد کمتری وارد هوا و درنتیجه ریههایشان بشود، اما بخش دیگری نیز در کار نگینتراشی هست که سختتر میشود عوارض نامطلوب آن را مدیریت کرد.
حالا ساعتها یا روزها گذشته است و نگینها رنگ گرفتهاند و آماده عرضه به بازار هستند. مشتریهای نگین خراسانی، «انگشترسازها» هستند. آنها نگینها را میخرند و مینشانند روی چمبرها. چمبرها یا از نقره درست شدهاند یا از فلزهای ارزانتر؛ چمبرههایی که ازقضا آنها هم خیلیهایشان همینجا در همین محله طلاب، ساخته میشوند. انگشترسازی در مشهد، پیشهای قدیمی است با ماجراها و قصههای خودش. انگشترها از همینجا راهی بازارهای شلوغ خریدوفروش انگشتر در اطراف حرم میشوند. سوغاتی تاریخی مشهد، اینطور درست میشود و میرسد به دست مشتریهایش.