صفحه نخست

سیاست

اقتصاد

جامعه

فرهنگ‌وهنر

ورزش

شهرآرامحله

علم و فناوری

دین و فرهنگ رضوی

مشهد

چندرسانه‌ای

شهربانو

افغانستان

عکس

کودک

صفحات داخلی

این کلاه به‌سر رفتن فایده دارد

  • کد خبر: ۱۸۳۲۱۴
  • ۱۸ شهريور ۱۴۰۲ - ۱۱:۲۱
گزارشی از همراهی با تیم انضباط ترافیکی راهور مشهد برای آموزش موتورسواران متخلف.

به گزارش شهرآرانیوز دلت آشوب می‌شود از دیدن تصاویر. در این یکی، خط خون از کنار چرخ موتورسیکلت شروع می‌شود و تا دوسه متر آن طرف‌تر ادامه دارد. چشم‌ها را تنگ می‌کنی تا نبینی ضربه تصادف با سر موتورسوار چه کرده است. سن وسالش را‌ نمی‌شود تشخیص داد. شلوار جین آبی آسمانی و کتانی‌های سفیدش می‌گوید که احتمالا جوان بوده است، مثلا شاید بیست وچندساله، با یک دنیا آرزو. لابد مادری داشته که آمدنش را انتظار می‌کشیده و پدری که در آن لحظات، خبر نداشته چه بر سر ثمره عمرش آمده است. صفحه تلفن همراه را خاموش می‌کنی. محل قرار باید همین چهارراه باشد. تجمع سفیدپوشان پلیس راهور این طور نشان می‌دهد. اینجا جمع شده اند تا با ایده‌ای متفاوت، از تکرار اتفاقات تلخ برای موتورسواران شهرمان و خانواده هایشان جلوگیری کنند؛ البته اگر خودشان بخواهند.

یک اعتراف صادقانه

با اشاره پلیس کنار می‌کشد. نگران است و‌ می‌پرسد: «چه کار کرده ام مگر؟» نه چراغ قرمز را رد کرده است، نه مثل برخی موتورسوار‌ها تک چرخ زده است. موتورسیکلت شیک و مدل بالایش آلاینده هوا نیست و صدای گوش خراش ندارد. در پیاده رو یا خلاف جهت خیابان هم حرکت نکرده است. اسم و فامیل محمدجواد و شماره پلاک موتور سیکلتش یادداشت می‌شود تا در سامانه مربوط ثبت شود.

رئیس پلیس راهور منطقه ۵  مشهد که امروز منطقه تحت کنترلش میزبان طرح پلیس یار است، نزدیک می‌آید و با جوان سلام و احوال پرسی می‌کند. محمدجواد با حال واحوال پلیس آرام می‌گیرد، اما همچنان چهره اش پر از علامت سؤال است. از او پرسیده می‌شود که چرا کلاه ایمنی ندارد و اعتراف صادقانه محمدجواد این طور دریافت می‌شود: مسیر خانه تا محل کارم کوتاه است. با خودم گفتم ارزش ندارد برای این چند قدم راه، کلاه بگذارم سرم.

دقیقا از کجا می‌دانست که در همین مسیر کوتاه دچار سانحه نمی‌شود؟ برای این سؤال، جوابی ندارد. همین طور برای سؤال بعدی سرهنگ صالح فرزین شهری که‌ می‌پرسد: فیلم و عکس موتورسوار‌هایی را دیده‌ای که کلاه ایمنی نداشتند و تصادف کرده اند یا خودم نشانت بدهم؟

محمدجواد که انگار تاکنون متوجه خطر‌های در کمینش نبوده است، می‌گوید: قبول دارم که سهل انگاری کردم.

توجیه می‌شود که مرتکب تخلف شده و مستحق جریمه است. با این حال، به چند دقیقه آموزش او بسنده می‌شود. قول می‌دهد که رفتارش را تکرار نکند و سلامتی اش را بازیچه مرگ یا آسیب‌های دائمی قرار ندهد؛ قولی که براساس بررسی‌های پلیس می‌شود روی آن حساب باز کرد.

بهانه‌های تکراری

به علت نگرانی دیررسیدن به مدرسه است یا فرمان توقف از سوی پلیس که روی پیشانی علیرضای هجده ساله در این صبح خنک تابستانی عرق نشسته است. به سمت بولوار ولایت در حال حرکت بود که سر تقاطع موتورسیکلتش متوقف شد. سرباز راهور اسم و رسم و شماره پلاک موتورسیکلت را یادداشت می‌کند و ادامه ماجرا را‌ می‌سپارد به تیم انضباط ترافیکی پلیس راهور مشهد؛ گروهی آموزش دیده متشکل از شش پلیس موتورسوار که هر هفته پس از اینکه آمار‌ها سرجمع و چهارراه‌های پرتصادف و پرتخلف مشهد شناسایی می‌شود، برای آموزش به همان جا می‌روند. تقاطع چمن -ولایت که در آن ایستاده ایم نیز این طور انتخاب شده است.

گروهبان جواد فرزانه، مسئول این تیم، آن قدر با موتورسوار‌های متخلف صحبت کرده است که بهانه هایشان برای نداشتن کلاه ایمنی برایش تکراری است. مثلا صحبت علیرضا که‌ می‌گوید کلاه ایمنی ندارد و اگر داشت هم احتمالا از آن استفاده نمی‌کرد؛ نه به علت به هم ریختن مو‌های خوش فرم و آراسته اش، بلکه به این دلیل که بدون کلاه آزادتر است.
پلیس با آرامش برایش وضعیتی کاملا محتمل را شرح می‌دهد؛ اینکه داری در خیابان می‌رانی، به دلیل اشتباه راننده‌ای دیگر دچار تصادف می‌شوی و به سرت ضربه وارد می‌شود؛ ضربه‌ای که ممکن است به یک رنج جسمی تا پایان عمر منجر شود.

او متأثر می‌شود از شنیدن ماجرای موتورسواری که در یکی از خیابان‌های نزدیک به اینجا تصادف کرد، سر بدون حفاظش در برخورد با نرده‌های حاشیه خیابان ضربه دید و جان سپرد. می‌شنود خط ونشان پلیس را که استفاده نکردن از کلاه ایمنی، توقیف و جریمه دارد؛ درست مثل ۱۳۷هزار مورد اعمال قانونی که برای موتورسواران مشهد در سال ۱۴۰۱ انجام شد. امسال اعمال قانون برای موتورسواران با قوت بیشتری ادامه پیدا کرده است و فقط در چهار ماه نخست به بیش از ۷۹هزار مورد می‌رسد. با این حال، این بار و در این طرح که مکمل دیگر طرح‌های پلیس است، همه چیز با یک صحبت، توجیه و تذکر دوستانه خاتمه پیدا می‌کند، به این امید که علیرضا به سرنوشت ۷۸موتورسوار فوت شده در مشهد طی پارسال و ۳۷ فوتی در چهارماه اول امسال دچار نشود.

کلاه ایمنی گران ناجی جان انسان

از مرگشان یک ماه هم نمی‌گذرد. سه نفری پشت سرهم سوار موتورسیکلت شده بودند و در حال عبور از بزرگراه شهیدبابانظر بودند که در زیرگذر شهیدآوینی با تریلی تصادف کردند. یک نفرشان آن قدر آسیب دید که همان لحظه جان داد. دو نفر دیگر به بیمارستان منتقل شدند. رسانه‌ها تا اینجای قضیه را نوشتند و بعد از آن را سرهنگ فرزین شهری برایمان تعریف می‌کند: «دو نفر دیگر دوهفته‌ای بستری بودند، اما فایده نداشت. تمام کردند.»

او دلسوزانه به راکب موتورسیکلتی که برای توجیه و آموزش به گوشه‌ای از چهارراه هدایت شده است، می‌گوید: در این ۲۵ سالی که از خدمتم می‌گذرد، بار‌ها شاهد بودم که همین کلاه ایمنی جان آدم‌ها را نجات داده است. همیشه استفاده کن. کاری نداشته باش که مسافت کوتاه است یا طولانی. این‌ها بهانه است. خودت بهتر می‌دانی.

بهانه حسین برای نداشتن کلاه ایمنی، قیمت آن است. می‌گوید مدل‌های ارزان آن از حدود ۶۰۰ هزار تومان قیمت می‌خورد به بالا و نمونه‌های ارزان‌تر نیز دید را کم می‌کند.
صافکار است و دو فرزند دارد. هزینه‌های یک تصادف جزئی را که با هزینه خرید یک کلاه ایمنی مقایسه می‌کنیم، سر می‌جنباند و‌ می‌گوید: حق می‌گویید.

دو فرزند خردسالش و همسری را که در خانه چشم انتظار آمدنش هستند، یادش می‌آوریم و او با تأکید بیشتری تکرار می‌کند: حق است.
حسین خوش حال است از اینکه پلیس او را جریمه و موتورش را توقیف نکرده است و قول می‌دهد که خرید کلاه را پشت گوش نیندازد. بررسی‌های پلیس نشان می‌دهد که تکرار تخلف و وقوع تصادف در دست کم پنجاه موتورسواری که در هر روز از اجرای این طرح آموزش می‌بینند و توجیه می‌شوند، دست کم تا یک سال آینده خیلی کم است؛ در حد صفر.

درس عبرت

باور کرده است که مرگ برای همسایه نیست. پانزده سال پیش که اولین تصادف با موتورسیکلت را تجربه کرد، کلاه ایمنی نداشت. چهره هاشم چهل وسه ساله در هم می‌رود، وقتی که خاطره آن روز و دردی را که بابت شکستن استخوان‌های دست راست در وجودش پیچیده بود، مرور می‌کند.

لطف خدا بود که سرش آسیب ندید، اما از آنجا که بنا نیست خوش شانسی همیشه یار باشد، عبرت گرفت و راه قانون را انتخاب کرد. آن طور که‌ می‌گوید، همراهی خانواده هم در این تصمیم تأثیر مثبتش را گذاشت: «پس از آن ماجرا پدر از حرمت بزرگ تری اش استفاده کرد و من را از سوارشدن به موتورسیکلت بدون کلاه ایمنی منع کرد؛ کاری که خیلی‌ها نمی‌کنند. الان پیک موتوری یک شرکت هستم و این موتور وسیله کارم است. شرکت اجبار نکرده است، اما من به خاطر خودم و خانواده ام کلاه می‌گذارم سرم. دو بچه دارم؛ شانزده ساله و ده ساله».
دیدن هاشم با کلاه ایمنی پس از گفتگو با موتورسواران متخلف متعدد، امیدبخش است. او پس از سال‌ها موتورسواری با کلاه ایمنی، صحبت آن‌هایی را رد می‌کند که‌ می‌گویند کلاه ایمنی دید و شنوایی را کم می‌کند.

گروهبان فرزانه، سرشیفت تیم انضباط ترافیکی پلیس راهور مشهد، نیز همین اعتقاد را دارد. دلیل نخست و مهم ترش این است که قانون، چون و چرا ندارد و توجیه آوردن در برابر آن بی معناست و دلیل دوم اینکه خود و همکاران موتورسوارش در پلیس راهور صبح تا شب در گرما و سرما مشابه همین کلاه‌ها را بر سر دارند. هم و غم او و همکارانش که دقایق متمادی سر چهارراه می‌ایستند و آموزش می‌دهند، این است که از آمار ۸ هزارو ۶۶۶ مورد تصادفات جرحی موتورسیکلت و جمعیت ۱۱۱۴ نفری مجروحان آن بکاهند. عدد‌های یادشده مربوط به مشهد و سالی است که پشت سر گذاشتیم. بررسی‌ها نشان می‌دهد ما مشهدی‌ها به تنهایی یک سوم از بار این حجم بزرگ از تصادفات را به دوش می‌کشیم.

ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.