صفحه نخست

سیاست

اقتصاد

جامعه

فرهنگ‌وهنر

ورزش

شهرآرامحله

علم و فناوری

دین و فرهنگ رضوی

مشهد

چندرسانه‌ای

شهربانو

افغانستان

عکس

کودک

صفحات داخلی

مولانا نامی فراتر از مرز‌ها

  • کد خبر: ۱۸۶۴۰۳
  • ۰۸ مهر ۱۴۰۲ - ۱۱:۴۷
مولانای فارسی زبان در سپهر اندیشه جهان امروز چنان نام و آوازه‌ای یافته است که پس از پرفروش شدن ترجمه شعر مولانا در آمریکا، کلمن بارکس، مولوی شناس غربی، گفته بود «مولانا آمریکا را فتح می‌کند».

مصادره مفاخر سال هاست که شنیده می‌شود. البته برخی از این ادعا‌ها بسیار خنده دار و بی مبناست (مثل ادعای یک کشور عربی حاشیه خلیج فارس که بگوید ابن سینا و بیرونی از ماست)؛ اما برخی از آن‌ها برای ادعای خود سند و دلیل می‌آورند مانند مولانا که ایران و افغانستان و ترکیه مطرح می‌کنند. آنچه در نگاه اول مهم است، این است که این بزرگان آن چنان پیام‌هایی برای بشریت دارند که در چهارچوب مرز و کشوری نمی‌گنجند و در نگاه دوم اینکه شخصیتی مانند مولوی که در روزگار ما بیش از دیگر مفاخر فارسی زبان جهانی شده است، زبان شعرش خود گویای این است که از چه آب و خاکی سر برآورده است.

نه تنها اصل مثنوی و دیگر تألیفات و سخنان مولوی فارسی است، بلکه برخی از جمله عبدالحسین زرین کوب بر این باورند که در دوران مولوی زبان مردم کوچه و بازار قونیه نیز زبان فارسی بوده است. به هر روی، مولانای فارسی زبان در سپهر اندیشه جهان امروز چنان نام و آوازه‌ای یافته است که پس از پرفروش شدن ترجمه شعر مولانا در آمریکا، کلمن بارکس، مولوی شناس غربی، گفته بود «مولانا آمریکا را فتح می‌کند».

در سال‌های اخیر مولانا و افکار و اندیشه اش در آمریکا شیفتگان زیادی پیدا کرده است. از میان شاعران و محققان آمریکایی در زمینه مولاناشناسی و ترجمه اشعار او، رابرت بلای و کلمن بارکس معروف هستند. بلای از سال ۱۹۸۰ شیفته مولانا شد و گزیده‌ای از اشعار مولانا را با عنوان «شب و خواب» ترجمه کرد. دو سال بعد نیز ترجمه اشعار مولانا را با نام «وقتی می‌انگور می‌شود» به چاپ رساند. او کلمن بارکس را هم با مولانا آشنا کرد.

در سال ۱۳۸۵ دانشگاه تهران به کلمن بارکس دکترای افتخاری زبان و ادبیات فارسی داد. بارکس در این مراسم گفته بود که مولانا به مردم آمریکا آموخته است که به اسلام عشق بورزند. درباره مولوی خیلی پیش از این‌ها هم مطالبی در سفرنامه‌های اروپاییان نگاشته شده بود. نام‌هایی که از مولانا گفته و نوشته اند، از کشور‌های گوناگون و فراوان است: جورجیوس دی هانگریا، دولوار، هانس کریستن اندرسن، خانم پاردو، بارون برنارد کارادو، خانم لوسی جی گارنت، ژوزف فون هامر پورگشتال، فریدریش روکرت، گراف فون پلاتن، آلساندرو بوزانی، هانس ماینکه، فیتز جرالد، امرسن، ادوارد بایلز کاول، ویلیام ردهاوس، ادوارد هنری وینفیلد و جان آربری. اما در این میان نام‌ها برخی بیشتر می‌درخشد مانند نیکلسون، آنه ماری شیمل و کلمن بارکس.

دیپاک چوپرا، مؤلف کتاب‌های پرفروش را هم از یاد نبریم. او با انتشار «عاشقانه‌های رومی» به جرگه بازنویسان انگلیسی آثار مولانا پیوست. هم ایشان بود که باعث شد پای «رومی» به مد نیز باز شود. دوناکاران با الهام از ترجمه‌های دیپاک چوپرا از «عاشقانه‌های رومی» لباس‌هایی طراحی کرد و به نمایش گذاشت.

موسیقی «هدیه عشق» نیز با صدای خوانندگان مشهور جهان روی صحنه رفت. از نوزاد تارهان، از پژوهشگران و روان شناسان ترک، هم یاد کنیم که در «مثنوی تراپی» تلاش کرده است با استفاده از روش شناسی علمی امروز، آموزه‌های مولانا را مناسب با این عصر از نو تفسیر کند.

این ‎ها خود گویای این است که مولانای ایرانی جهان اندیشه را درنوردیده است، اما در این میانه ما چه کرده ایم. تأکید می‌کنم که نگاه من به مصادره بزرگان علم و ادب متعصبانه نیست و معتقدم این از افتخارات ماست که آدم‌هایی از حوزه زبان فارسی سر برآورده اند که امروز دیگران برای مصادره آن‌ها سرودست می‌شکنند.

جای سربلندی دارد که یکی مثل مولانا در اقلیم تاریخی خراسان بزرگ بالیده است و امروز نام او در جهان، یادآور تاریخ ادبیات و اندیشه ایران بزرگ و فرهنگ شرقی است. اما نکته اینجاست وقتی ترکیه مولانا را به صرف اینکه در قونیه آرمیده است، شاعر ترکیه‌ای معرفی می‌کند و توانست سال ۲۰۰۷ را به نام او در جهان ثبت کند، ما چه کرده ایم. ترکیه سکه به نام مولانا زد، قطار مولانا راه انداخت، لباس به نام مولانا طراحی کرد و در یک کلام مولانا را صرفا با عنوان «رومی» به جهان عرضه کرد و قونیه را به شهر ویژه گردشگری تبدیل کرد و ما چه کرده ایم.

در سیاست‌های کلان فرهنگی چقدر برای پاسداشت و معرفی مفاخر سرمایه گذاری کرده ایم؟ در همین مشهد که امروز بزرگ‌ترین شهر در سرزمین خراسان بزرگ است و باید آن تاریخ ادبی و علمی و هنری خراسان بزرگ را نمایندگی کند، چه فرصت‌هایی را برای معرفی مفاخر پیش بینی کرده ایم؟

معرفی مفاخر برنامه می‌خواهد. دیگران اگر مصادره می‌کنند، به شعار و سخنرانی بسنده نمی‌کنند. همایش و جشنواره می‌گذارند، اسکناس چاپ می‌کنند، در گوشه وکنار کشور جا‌ها و مکان‌های درخور و آبرومندانه‌ای را به نامشان ثبت می‌کنند، فیلم و سریال و تئاتر می‌سازند، سمفونی تولید می‌کنند، برخی کالا‌ها و تولیدات استراتژیک علمی و نظامی و خدماتی را به نامشان می‌نهند، جایزه‌های جهانی طرح ریزی می‌کنند و در یک کلام سرمایه گذاری می‌کنند تا نام هریک از این مفاخر بار‌ها دیده و شنیده شود.

مولانا افتخار دو کشور ایران و افغانستان است و فخر کشور‌های فارسی زبان و شایسته‌تر آن است که در مشهد پررنگ‌تر دیده شود و او که به تعبیر رهبر معظم انقلاب مثنوی اش «گنجینه معارف الهی» است، اول به جوانان خودمان شناسانده شود و در گامی دیگر برای معرفی او به جهان اندیشه به عنوان کسی که ریشه در این آب و خاک دارد، بکوشیم.

ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.