از نظر شیعه یکی از مسائلی که شناخت و معرفتش بر فرد واجب است، درکنار ادله خداپرستی و توحید و آنچه زیربنای عقاید شیعه را تشکیل میدهد، اثبات نبوت و امامت و درنهایت موضوع مهدویت است که باب مهمی در بین این ابواب بهشمار میرود.
حتی بابی در بین ابوب روایی ما وجود دارد که ثابت میکند حجت خدای بزرگ در هر عصری حضور دارد که امام آن زمان است و درواقع عالم بهخاطر او و به برکت وجود او آرامش مییابد و به حیاتش ادامه میدهد.
در این روایت معروف آمده است که: «مَنْ ماتَ وَلَمْ یَعْرِفْ إمامَ زَمانِهِ ماتَ مَیْتَه جاهِلِیَّه؛ اگر فردی بمیرد و امام زمان خود را نشناسد، به مرگ جاهلیت مرده است» (کمالالدین صدوق، ج۲، ص ۴۰۹). در این روایت که بهصورت متواتر در منابع شیعه و سنی آمده است، منظور از مرگ جاهلیت آن است که آن فرد، مثل افرادی که قبل از آمدن اسلام بوده و از دنیا رفتهاند، انگار هیچ دینی نداشته است و هیچ اعتقادی از او پذیرفته نمیشود.
آیتا... جوادیآملی درباره این روایت میگوید: شیعه و غیرشیعه از وجود مبارک خاتمالانبیا (ص) نقل کردهاند هرکه بمیرد و امام زمانش را نشناسد، مرگ او مرگ جاهلی است: من مات و لم یعرف إمام زمانه مات میته جاهلیه: اگر انسانی بمیرد درحالیکه امام زمان خود را نشناسد تا مطیع ولیاش باشد، به مرگ جاهلی از دنیا رفته است.
آن که امام زمان خود را نشناسد و با او پیوند ولایی برقرار نکند، به وصیت هیچیک از انبیا عمل نکرده است؛ چه رسد به سفارش ذات اقدس الهی و مرگ او مرگ جاهلی است و ازآنجاکه مرگ عصاره زندگی است، وقتی مرگ جاهلی باشد، معلوم میشود زندگی هم جاهلی بوده است: کما تعیشون تموتون و کما تموتون تبعثون و، چون زندگی او جاهلی است، همه شئون و سنن حیاتی او همانند جاهلیت سپری خواهد شد.
ممکن نیست زندگی کسی، حیات معقول باشد و مرگ او مرگ جاهلی؛ زیرا مرگ جاهلی، ثمره حیات جاهلی است و زندگی معقول، ثمرهای جز مرگ عاقلانه ندارد. آن که امامش را نشناسد، منتظر او نخواهد بود و منتظرنبودن برای مصلح واقعی، نشانه حیات جاهلانه است.
با این تفسیر، آشکار میشود که شیعه در این عصر باید با امام خود ارتباط ولایی داشته باشد؛ یعنی ضمن اعتقاد به او باید این اعتقاد را در حیطه عمل نیز نشان بدهد که آن بعد از انجام دستورات فردی و اجتماعی، مواردی است که در روایات فراوان بهعنوان خواست امام زمان مطرح شده است.
در منابع اسلامی، اطلاعات دقیقی درباره یهود پیش از ظهور در دست نیست، ولی باتوجهبه ویژگیهای یهود در قرآن ازجمله نژادپرستی و خودبرتربینی، آنان پیامبری را که دلخواهشان نباشد، نمیپذیرند. دشمنی شدید آنها با مسلمانان، سبب خواهد شد در عصر پیش از ظهور و در حین ظهور، موضع منفی و واکنش سلبی از خودشان نشان دهند و طبق آنچه در متون دینی آمده است، اقداماتی بهمنظور رویارویی با امام زمان (عج) انجام دهند.
آیات و روایات نشان میدهند که امام زمان (عج) در دو مرحله با یهودیان مواجه میشوند؛ در مرحله نخست، آنها را به اسلام دعوت میکنند و درصورت واکنش منفی ازسوی آنان، از راه جهاد و مبارزه وارد میشوند.
در روایات آمده است همچنانکه همه اشیای مقدس اقوام گذشته در دست امامزمان است، در مورد قوم یهود هم امام (ع) این اشیای مقدس را ارائه میکنند و پس از آنکه عدهای به ایشان ایمان میآورند، با دیگران به مقابله برمیخیزند.
پس یکی از دشمنان مسلمانان، چه در عصر ظهور اسلام و چه در عصر ظهور امامزمان (عج)، قوم یهود است که انتظار فعال و ارتباط ولایی با امام زمان، شامل دعوت و مبارزه با این قوم نیز میشود.
از خداوند بزرگ میخواهیم همه ما را در ایمان به او و یاد کردن او و دعا کردن برای ظهور او و عمل به خواست او موفق و ثابتقدم قرار بدهد.