صفحه نخست

سیاست

اقتصاد

جامعه

فرهنگ‌وهنر

ورزش

شهرآرامحله

علم و فناوری

دین و فرهنگ رضوی

مشهد

چندرسانه‌ای

شهربانو

افغانستان

عکس

کودک

صفحات داخلی

ضرورت رویارویی مدرن با شاهنامه

  • کد خبر: ۲۲۷۴۰۴
  • ۲۳ ارديبهشت ۱۴۰۳ - ۱۰:۰۱
یک پژوهشگر تئاتر درباره ظرفیت‌های استفاده از اثر حکیم ابوالقاسم فردوسی در هنر تئاتر می‌گوید.

به گزارش شهرآرانیوز، محمد مداح حسینی می‌گوید: هرگونه برگشت به متون کلاسیک ادبیات فارسی و کلنجار رفتن با آن‌ها را اتفاقی خجسته و مبارک می‌داند و همچنین باور دارد که شیوه‌های جدید تئاتر را می‌توان از طریق رویارویی با متون کلاسیک به شکل دقیق تری کشف و فهم کرد. کاری که در تئاتر جهان با متون تراژدی یونانی و آثار شکسپیر انجام شد.

او درباره میزان بهره گیری و اقتباس از شاهنامه در هنر‌های نمایشی نیز می‌گوید: سال هاست که از فردوسی فقط به عنوان یکی از مفاخر فرهنگی به مثابه زینت المجالس دانشکده‌ها یاد می‌شود و همه فعالیت‌ها درباره این فیگور فرهنگی به نسخه شناسی، واژه شناسی و کشف ابیات الحاقی در شاهنامه محدود شده است. البته این فعالیت‌ها هم ارزشمند هستند ولی وقتی همه تلاش‌ها فقط در این حوزه خلاصه می‌شود، می‌توان نتیجه گرفت که عده‌ای کارشان را به درستی انجام نمی‌دهند. 

مداح حسینی ادامه می‌دهد: فردوسی شناسان ما (مانند دکتر جلال خالقی مطلق، آیدینلو و خطیبی) کار خود را به درستی انجام داده اند؛ اما شاید افراد دیگری، از جمله اصحاب تئاتر، کمتر به این موضوع توجه کرده اند؛ بنابرین می‌بینیم که تقریبا فردوسی هیچ نقشی در سینما و تئاتر ما ندارد؛ اگر هم در گذشته نقشی داشته، فقط در شکل کلاسیکش بوده است؛ شکلی که حداقل این روز‌ها بسیار کسل کننده و بی مخاطب می‌نماید.

 این استاد دانشگاه با اشاره به نگاه متفاوت نسل جدید یا حداقل نسل جدید درام نویسی ایران به گنجینه‌های ادبیات کلاسیک کشور بیان می‌کند: این نسل مانند نسل‌های پیش از خود نیست که برای ادبیات کلاسیک قداستی ویژه قائل باشد و فقط با یک خوانش و رویکردی خاص از آن بهره ببرد. درواقع شاهنامه برای نسل جدید یک متریال یا ماده اولیه است که می‌تواند از آن استفاده کند، به همان میزان که می‌تواند از یک انیمیشن تلویزیونی بهره ببرد و من فکر می‌کنم این نگاه کاربردی شاید بتواند آثاری مثل شاهنامه فردوسی را از پستوی دپارتمان‌های ادبی بیرون بکشد و به سطح جامعه بیاورد.

به گفته او نمایش «آقای رستم! لطفا احترام خودتان را نگه دارید» نیز در راستای رویارویی مدرن با آثار کلاسیک ادبیات کشور تولید شده است؛ یعنی در این اثر کاراکترهای، چون کی کاووس، رستم و دیو سپید با مسائل امروزی درگیر شده اند، برای مثال کی کاووس دچار ملال شده یا رستم به یک بلاگر اینستاگرام تبدیل و دیو سپید نیز گوشه گیر و منزوی شده است.

ضرورت ادامه پیدا کردن مسیر «آقا رستم»

مداح حسینی ماحصل نگاه مدرن به ادبیات کلاسیک را مثبت می‌داند و خاطرنشان می‌کند: نسل جدید به دلیل شرایط و جغرافیای ذهنی‌ای که دارد، حوصله و حتی دغدغه رفتن به سمت متون کلاسیک را ندارد، اما نمایش‌هایی مانند «آقای رستم! لطفا احترام خودتان را نگه دارید» می‌توانند این نسل را درباره شاهنامه کنجکاو و به کهن الگو‌های فرهنگی حساس کند؛ یعنی این گونه نمایش‌ها به نسل جدید کمک می‌کنند تا دوباره ادبیات کلاسیک و اسطوره‌ها را در ذهنشان مرور و ارزیابی کنند؛ از همین رو من تلاش مصطفی نصیری و ستاره فرسا را موفق می‌دانم، اما باور دارم که این تلاش برای مؤثر واقع شدن، نیاز به ادامه پیدا کردن، استمرار و نقادی دارد.

این منتقد، از شکل نگرفتن جریان‌های مؤثر در تئاتر به عنوان یکی مشکلات این رشته هنری یاد می‌کند و ادامه می‌دهد: باید نویسندگان با متون جدید پای کار بیایند و بدون هیچ هراسی، مسیر پرداختن مدرن به ادبیات کلاسیک را ادامه دهند.

او همچنین با بیان اینکه پدیده‌های فرهنگی در همه دنیا متعلق به همه مردم هستند، یادآور می‌شود: در کشور ما هرکس خودش را قیم یک حوزه‌ای می‌داند؛ اما فردوسی به همان میزان که متعلق به شاهنامه پژوهان و نسخه شناسان دانشکده ادبیات است، متعلق به «نسل زد» هم هست. درواقع هرکدام از این گروه‌ها نیاز‌های خودشان را در رویارویی با فردوسی و شاهنامه برآورده می‌کنند؛ موضوعی که نشان دهنده بزرگی فردوسی و جایگاه فرهنگی بالای او در نزد مردم است.

مداح حسینی در بخش دیگری از صحبت هایش در پاسخ به این مسئله که آیا نگاه پارودیک به شخصیت‌های شاهنامه موجب از بین رفتن حرمت و جایگاه فردوسی نمی‌شود، می‌گوید: «پی افکندم از نظم کاخی بلند/ که از باد و باران نیابد گزند». وقتی فردوسی معتقد است باد و باران که تمدن‌های مختلفی را از بین برده اند، در تخریب شاهنامه ناتوان اند، چگونه امثال من یا آقای نصیری می‌توانیم شاهنامه را از بین ببریم؟

به نظر این منتقد تا وقتی به شاهنامه به عنوان اثری تمام شده نگاه کنیم که فقط در جمع‌های محدود شاهنامه دوستان یا شاهنامه خوانان باید به آن پرداخته شود، این مفاهیم جاودان در فرهنگ کشور و در میان نسل جوان رسوخ نمی‌کند. اما وقتی شاهنامه به عنوان یک ماده و متن قابل قرائت فرهنگی درنظر گرفته شود، می‌توان آن را در میان نسل زد برد و حتی در موسیقی رپ هم از آن استفاده کرد.

او که باور دارد پدیده‌هایی مانند شاهنامه باید در دل مسائل روزمره بروند و براساس وضعیت امروز بازخوانی شوند، در ادامه تأکید می‌کند: شاهنامه فردوسی نه تنها احتیاجی به قیم ندارد، بلکه خود شاهنامه قیم فرهنگ ایران است. پس ما باید این توهم را از خودمان دور کنیم که مسئول حفاظت از آن هستیم. این اثر از حمله مغول ها، محمود افغان، روسیه و انگلیس و همه بلایای تاریخی که بر سر ما نازل شده در امان مانده است؛ پس در ادامه هم باقی خواهد ماند و این ما هستیم که باید خودمان را به شاهنامه و فردوسی متصل کنیم تا باقی بمانیم.

کم کاری دانشگاه‌ها

مداح حسینی درباره دلیل کم پرداخته شدن به شاهنامه در تئاتر نیز می‌گوید: متأسفانه این توهم در فرهنگ کشور وجود دارد که هرچه متعلق به خود ماست، بد و جهان سومی است، اما هر مزخرفی که از آن طرف می‌آید و ترجمه می‌شود، خوب و عالی است. به نظر من این اتفاق نهایت عقب ماندگی فرهنگی و فقدان اعتماد به نفس ما را نشان می‌دهد؛ مشکلی که از آموزش نادرست نشئت می‌گیرد. من دپارتمان‌های دانشگاهی و آموزشگاه‌های تئاتر را مقصر می‌دانم که کاری برای ارتباط نسل جوان با شاهنامه انجام نداده اند.

او که مدیر گروه رشته ادبیات نمایشی در مؤسسه آموزش عالی اقبال لاهوری است، یادآور می‌شود: ما در مجموعه اقبال همه تلاشمان این است که ارتباط دانشجویان را با متون کلاسیک افزایش دهیم؛ اما این ارتباط با شیوه قدیمی برقرار نمی‌شود؛ یعنی دیگر نمی‌توانیم به دانشجو بگوییم برود هشت جلد شاهنامه استاد خالقی را بخواند. ما باید با زبان خود دانشجویان درباره شاهنامه و ریشه اسطوره‌های آن صحبت کنیم و اثر مصطفی نصیری و ستاره فرسا از قدم‌های اولیه برداشته شده در این مسیر است.

این منتقد ادامه می‌دهد: وقتی مخاطب نمایش «آقای رستم! لطفا احترام خودتان را نگه دارید» را می‌بیند، با کهن الگو‌ها و نشانه‌های ادبیات کلاسیک در اتمسفر و فضایی امروزی روبه رو می‌شود. ما از این نوع آثار کم داریم؛ از این رو باید اعتماد به نفس پیدا کنیم و متون کلاسیک را بازخوانی و مدرن سازی کنیم.

او با اشاره به اقتباس و بازخوانی‌های جدیدی که هنرمندان غربی از آثار کلاسیکشان انجام داده اند، بیان می‌کند: ما اگر همچنان به شاهنامه و فردوسی از زوایه دید قرن چهارم، نگاه کنیم، ناموفق خواهیم بود و درنهایت به جمع محدودی می‌رسیم که در آرامگاه فردوسی درحال شاهنامه خوانی هستند و از این فراتر نمی‌رویم؛ درحالی که اگر شاهنامه را با زبان امروزی بگوییم، نسل جدید هم به سمتش می‌آیند.

مداح حسینی تأکید می‌کند: در جمع‌های محدود، افراد به دانستن، خواندن و شناخت ریشه‌های واژه‌های شاهنامه تفاخر می‌کنند. ما باید از این جریان عبور کنیم؛ چون اکنون آنچه که باید باعث تفاخر ما باشد، این است که چقدر توانسته ایم به زبان امروز، دوباره شاهنامه را بازخوانی کنیم.

ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.