روزی می رسد که جنگ تمام شود، سربازی کشته نشود، دولت ها نسبت به هم خصم نداشته باشند، مردم آواره نشوند و آبادی و آبادانی به کشوری جنگ زده بازگردد. اما ناگهان میان دویدن کودکی در دشتی وسیع، صدای انفجاری مهیب، خنده های کودکانه را می گیرد، خانواده را داغدار می کند و حدیث تلخ جنگ بار دیگر زنده می شود. این کارکرد شوم، تنها از دست یک مین عمل نکرده از زمان جنگ اتفاق می افتد.
هرسال، چهارم آوریل برابر با شانزدهم فروردین در سراسر جهان، روز آگاهی از خطرات مین گرامی داشته میشود.
این پدیده ترسناک و شوم آن هنگام باعث درد و رنج بیشتر میشود که بدانیم بیش از ۱۰۰ میلیون مین بر پیکر زمین در کرهی خاکی و ۶۰ کشور آلوده به مین، هر روزه قربانیانی از میان نظامیان و مردم غیر نظامی میگیرد.
تخمینها حاکی از آن است که ۱۲۰ تا ۱۴۰ میلیون مین زیر خاک منتظر قربانیان خود هستند. ۲۳۰ میلیون مین همچنان در انبارهای تسلیحاتی جهان موجود اند. از دهه هشتاد میلادی تا کنون یک میلیون کشته و معلول ناشی از مین و مواد منفجره بر جای مانده است که ده هزار نفر از آنان شهروندان ایرانی هستند. براساس آمار موجود، مینهای زمینی فقط در سال ۲۰۱۸، ۶۸۹۷ نفر بر اثر انفجار مین و مواد منفجره کشته یا معلول شده اند.
در این بین، ایران با شانزده میلیون مین پس از مصر دومین کشور آلوده به مین محسوب میشود. ۴۲۰۰۰ کیلومتر مربع از خاک ایران در پنج استان کردستان، کرمانشاه، خوزستان، ایلام، آذربایجان شرقی و غربی آلوده به مین است که به رغم خنثی سازیهای گسترده از پانزده ساله گذشته، آمارهای غیر رسمی سالیانه ۳۰۰ نفر کشته و معلول ناشی از مین را در ایران تخمین میزند. کشور همسایه، عراق، نقشههای میادین مین را در اختیار ایران به منظور تسریع در پاکسازی مناطق آلوده قرار نمیدهد و همین مسئله در کندی روند خنثی سازیها موثر بوده است.
در کنار عدم همکاری کافی از سوی عراق، مشکلاتی در داخل کشور وجود دارد که بیشتر از خنثی سازی مین، عرصه را بر قربانیان آن تنگ میکند. متاسفانه مرکز مین زدایی کشور به عنوان نهاد متولی، آمار رسمی از تلفات مین در ایران منتشر نمیکند و این در حالی است که هلال احمر و سازمان بهزیستی کشور در مقام پیشگیری و آموزش، دو نهادی هستند که خطرات مین را به همراه برخی از سازمانهای غیر دولتی برعهده دارند.
علاوه بر نکات فوق، افراد دارای معلولیت ناشی از مین در کمیسیونهای ماده دو فرمانداریها سرگردانند و برای تحت پوشش قرار گرفتن به عنوان جانباز با موانع بسیاری از سوی کمیسیونهای یاد شده و بنیاد شهید و ایثارگران مواجه اند. روند طولانی رسیدگی ها، نگاه مجرم محور به معلولین و معلولیت، عدم تبعیت بنیاد شهید و امور ایثارگران از تصمیمات کمیسیون ها، عدم حمایتهای توانبخشی و سلامتی به صورت کافی، موثر و فوری، از جمله مهمترین مشکلات افراد دارای معلولیت ناشی از مینها در ایران است.
مشکلات مطرح شده، در عرصه بین المللی نیز گریبان گیر قربانیان ایرانی مین گذاری است؛ به نحوی که ایران به کنوانسیون ممنوعیت استفاده، تولید انبار و نقل و انتقال مینهای ضد نفر و نابودی آنها نپیوسته است. از این رو، افراد دارای معلولیت ایرانی ناشی از مینها از ظرفیتهای مندرج در آن به ویژه دریافت خدمات سلامت و توانبخشی محروم مانده اند.
در پایان میتوان گفت که ایران در زمره کشورهایی است که بیشترین آسیب جنگی را در میان جنگهای به وقوع پیوسته در قرن بیستم دیده است. وجود جانبازان نخاعی، شیمیایی، قطع عضو، نابینا و مزمن روانی که حاصل جنگ تحمیلی رژیم بعث عراق به هم میهنان ما بود باعث شده است تا مکلات فراوانی برای جانبازان ایرانی پدید آید. با پایان یافتن جنگ، مینهای کارنکرده در میدانهای مین، هنوز کابوسی است که میتواند به شمار جانبازان ما بیافزاید؛ بنابراین کوشش گسترده در سطح دیلپماتیک، نظامی، مهندسی و تسلیحاتی و همچنین توانبخشی لازم است تا از افزایش این آمار، آن هم پس از گذشت ۳۲ سال از پایان جنگ جلوگیری شود.