به گزارش شهرآرانیوز، سالهاست فضای نشر شعر به مرحلهای رسیده است که برخی آن را نشانه بحران در وضعیت شعر امروز تلقی میکنند. این وضعیت در حالی روزبهروز در حال گسترش است که نگرانیهای زیادی را در فضای ادبیات بهخصوص شعر به وجود آورده است؛ وضعیتی که دامان بسیاری از شاعران را گرفته و آثار آنها را در صف طویل نشر در انتظار گذاشته است. علیرضا بدیع، شاعر خراسانی، به عنوان یکی از فعالان حوزه شعر نیز در این رنج عظیم شاعران سهیم است. از این رو گپوگفتی کوتاه درباره وضعیت نشر آثار شاعران، با این شاعر ترتیب دادهایم که در ادامه میخوانید.
همانطور که میدانید در بازه دهساله، تیراژ چاپ کتابهای شعر از ۲۵۰۰، به ۱۰۰ تا ۵۰ رسیده است که شاید مخاطبان فکر کنند من دارم شوخی میکنم، اما این عدد نشان از وضعیت بحرانی توزیع و چاپ کتابهای ادبی و شعر از ناحیه ناشران دارد.
این سخن من به پایینبودن سرانه مطالعاتی مردم ارتباطی ندارد؛ چراکه اساساً شیوه مطالعه مردم تغییر کرده و غیررسمی شده است که در آمارها بیان نمیشود و به سمت فضای مجازی سوق دارد. نکتهای که میگویم بهنوعی رصدکردن فضای چاپ و نشر از زاویه دید ناشران است.
به عنوان مثال من کتابی را منتشر میکنم و بعد از دو الی سه سال به چاپ دهم میرسد، اما به یکباره این روند متوقف میشود و ناشر به منِ شاعر میگوید ما میخواهیم ۳۰۰ نسخه از این کتاب را منتشر کنیم. از اینکه چه قراردادهای نانوشته و چه زدوبندهایی در پشت صحنه اتفاق میافتد، اطلاعی ندارم، فقط در حد شنیده است و هیچ مدرکی برای اثبات آن ندارم.
از سوی دیگر، بعضی ناشران کتاب را در ابعاد و تیراژ بالاتر چاپ میکنند، اما در شناسنامه کتاب متذکر میشوند که مثلاً ۳۰۰ نسخه چاپ شده و صرفاً به همان تعداد به مؤلف هزینه تألیف را پرداخت میکنند و این کتاب میتواند تا چهارپنجسال بازار را اشباع کند.
موارد ذکرشده در فضای رسمی نشر کتاب، نگرانکننده است؛ چون هیچ نظارتی که قانونی باشد و این قوت قلب را به مؤلف بدهد که کتابش به همان تعدادی که با ناشر قرارداد بسته است، فروش میرود، وجود ندارد. این موارد را حتی از زبان خود ناشران نیز شنیدهام.
مجموعه شعر غزلیات جدید من اگر برای گرفتن مجوز به اداره ارشاد برود، اطمینان دارم که دچار ممیزی میشود، اما این بار قصد ندارم به خاطر چاپ کوتاه بیایم. در سالهای گذشته که جوانتر بودم دوست داشتم مجموعهشعرهایم زودتر به دست مخاطب برسد؛ به همین دلیل ممیزیها را میپذیرفتم.
در سالهای قبل میگفتند مثلاً این ۵ غزل حذف یا سانسور شود، گردن میگرفتم اما این بار کنار ایستادهام و کتاب را به هیچ ناشری ندادهام.
شاعری، فراق بال و آسودگی میخواهد که شاعر بتواند در خلوت خود اثر خلق کند. متاسفانه در کشور ما عنوانی به نام حرفه شاعری وجود ندارد؛ چراکه شاعر نمیتواند از طریق حرفه خودش امرار معاش کند و مجبور است دائما کارهای متفرقه انجام دهد.
قاعدتاً از شاعری که از ۲۴ ساعت شبانهروز، ۱۸ ساعت را کار میکند، نمیتوان توقع بهوجودآوردن شاهکار را داشت. هیچ آینده روشنی در انتظار شاعران نیست و سازمانهای متولی خودشان را از سرمایههای فرهنگی مبرا میدانند و فکر میکنند هیچ مسئولیتی ندارد.
دولتها در کشورهایی مانند فرانسه و انگلیس شرایط بسیار مطلوبی را برای سرمایههای فرهنگی خود فراهم کردند. آنها ۱۰۰ قدم در این مسیر از ما جلوتر هستند برای همین نمیتوانیم با آنها رقابت کنیم. جای خالی این سرمایهگذاری فرهنگی در کشور ما به چشم میخورد. به همین دلیل است که ما دیگر شاهد تولید شاهکارهای ادبی مانند آثار شاملو، فروغ و... در کشور نیستیم.
در تهران حلقهها و محافل ادبی متنوعتری وجود دارد و افراد صاحبنام بیشتری در این محافل دیده میشوند. طبیعتاً دیدن، همنشینی و نقدشنیدن از این افراد بیشتر میتواند در مسیر پیشرفت به شاعران جوان کمک کند.
در شهرستانها دوسه محفل بیشتر نیست و آنها نیز با هم موازیکاری دارند. پیشنهاد من این است که شاعران مبتدی حتماً فضای شعری تهران را تجربه کنند.