صفحه نخست

سیاست

اقتصاد

جامعه

فرهنگ‌وهنر

ورزش

شهرآرامحله

علم و فناوری

دین و فرهنگ رضوی

مشهد

چندرسانه‌ای

شهربانو

افغانستان

عکس

کودک

صفحات داخلی

فن شعر، فهم کرونا

  • کد خبر: ۲۳۶۵۰
  • ۲۵ فروردين ۱۳۹۹ - ۱۲:۵۴
امیراطهر سهیلی کارگردان سینما
در کتاب بوطیقا، یا همان فن شعر، ارسطو کشمکش را ۳ گونه می‌شمارد: کشمکش انسان با دیگری، کشمکش انسان با طبیعت و کشمکش انسان با خودش. ارسطو حد اعلای هنر را کشمکش انسان با خودش می‌داند. در طول تاریخ و با گذشت زمان این سخن هماره تأیید شده است. اینک هنرمندان هم به این آموزه باور دارند و برای رساندن اثر هنری خود به حد اعلای هنر، حتی در موضوعاتی که به کشمکش انسان با دیگری یا انسان با طبیعت مربوط است کمی به چاشنیِ کشمکش انسان با خودش می‌افزایند؛ از «پرندگان» هیچکاک گرفته تا «پدرخوانده» فورد کاپولا. درگیری و کشمکش انسان با طبیعت همیشه دغدغه بسیاری از اهالی هنر بوده است و از فجایع اکوسیستمی تا غرایب زیست‌محیطی موضوعاتی‌اند که مخاطبان و هنرمندان علاقه وافری بدان داشته‌اند؛ مثلا همین فانوس دریاییِ رابرت اگرز. درگیری انسانی با تصادمی که هیچ نقشی در آن نداشته (یا نقش کم‌رنگی در آن داشته است) و پیروز شدن در آن و در این مسیر کشف خود، کشف هدف بودن و دریافت تازه‌ای از هستی. گیرم که، چون فانوس دریایی بهایش عذابی باشد، چون عذاب پرومته و هرروز مرغی دریایی سینه‌اش را بدرد و او تا ابد زنده‌زنده خورده شود و درد بکشد که دانستن همیشه بها دارد. اما در ارتباطِ هنر با زندگیِ روزمره یا بازخورد اجتماعی هنر ۲ رویکرد رایج است؛ یا هنر را آینه اجتماع می‌دانند یا راهبر و راهنمای جامعه. به بیانی دیگر یا هنر در پی اجتماع است یا جلودار. هیچ فرقی نمی‌کند که کدام نظریه و تعریف را پیرو باشیم و با کدام نگاه موافق. مسئله اصلی این است که هنر را در تطبیق با زندگی خود چگونه می‌بینیم و اکنون که همه درگیر درامی هستیم که با پیرنگ کشمکش انسان و طبیعت جلو می‌رود و تلخی یا شیرینی پایانش مشخص نیست، مهم این است که چگونه خود را به انتهایش می‌رسانیم. این داستان را یک اثر قهرمانانه می‌پنداریم که یک نفر ظاهر می‌شود و همه‌چیز را ختم به خیر می‌کند یا خودمان را به سطح اعلای درام زندگی‌مان می‌رسانیم و از کشاکش این تراژدی به یک خودشناسی تازه می‌رسیم، به بینشی فراتر از این دل‌سوزی سانتیمال عده‌ای در زندگی‌های لوکسشان که برای حاشیه شهری‌ها و فقرا استوری دل‌سوزی می‌گذارند و از کمبود ضدعفونی‌کننده در مناطق محروم گله می‌کنند، مناطق محرومی که آمار مرگ و میرشان بیشتر از گرسنگی است تا کرونا. این تراژدی باید از دل کشمکش ما با طبیعت برسد به کشمکش ما با خودمان. تا برسد به بینشی در درونمان، بینشی که ما را از آنچه که قبل از ویروس بوده‌ایم بیرون بکشد و به مایی عمیق‌تر و عظیم‌تر برساند.
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.