بخش درخورتوجهی از انتخاب رشته دانش آموزان، سطحی است و منجر به نتایج منفی ازجمله استرس و اضطراب و بیکاری در آیندهای نزدیک میشود. به عنوان آینده سازان کشور، سلامت روانی دانشجویان بیش از پیش دارای اهمیت است. مطالعات گذشته (سال ۹۸، مجله طب نظامی) نشان داده است که عواملی ازجمله دور بودن از محیط خانواده، مشکلات و مسائل درسی و آینده کاری بر عملکرد تحصیلی و حرفهای دانشجویان تأثیرگذار است و اگر دانش آموزان به صورتی درست و متعادل به یک رشته خاص و هدفمند هدایت نشوند، موجب سرگردانی، اتلاف وقت و به هدررفتن منابع جامعه خواهند شد.
در تحقیقات دانشگاهی همچنین مشخص شده است که موقعیت جغرافیایی، پس زمینه خانواده، وضعیت اقتصادی خانواده، تعصبهای افراطی و اطلاعات نادرست در مورد رشته و بازار کار، تأثیر زیادی بر انتخاب رشته دانش آموزان میگذارد.
در ادامه به تأثیر خانواده و مشاور در انتخاب رشته تحصیلی میپردازیم.
خانواده به عنوان رکن مهم و تأثیرگذار در انتخاب رشته، ممکن است به یکی از روشهای ذیل عمل کند:
طبق مطالعات گذشته، تعداد زیادی از دانشجویان، رشتهای را ادامه داده اند که والدینشان از آن فارغ التحصیل شده اند. این مطالعات نشان دادند تجربه کار خانواده و ترجیح دانش آموز نقش مهمی در انتخاب رشته تحصیلی خواهد داشت، اما این ترجیح، لزوما مهارت و بازدهی فرد را در دانشگاه افزایش نداده است. طبق این تحقیقات، تأثیر دانش خانواده به طور غیرمستقیم میتواند بر عملکرد فرزند در رشته تحصیلی مرتبط، تأثیر بگذارد و مسیرهای شغلی را برای وی هموارتر کند.
برای آنکه همراه خوبی برای فرزندان در روزهای سرنوشت ساز زندگی باشیم، بهتر است به تجربیات شخصی خود به عنوان اولیا اکتفا نکنیم و از نتایج تحقیقات جدید پژوهشگران در این زمینه نیز بهرهمند شویم. خیلی از افراد، جبران ناکامیهای شغلی و اجتماعی خود را در نسل بعد جست وجو میکنند و در مواقعی حتی فرزندان خود را مجبور به انتخاب راهی میکنند که ممکن است هیچ گرایشی به آن نداشته باشند.
اکنون این سؤال مطرح میشود که آیا فرزندانی که راه خانواده را پیش میگیرند، بهتر عمل میکنند و زندگی بهتری دارند؟
تجزیه و تحلیلها نشان میدهد که برای رشتههای تحصیلی خاص، دانشجویان با والدینی که مدرک تحصیلی آنها در همان رشته تحصیلی است، درآمد بیشتری دارند درمقایسه با آنهایی که والدینشان چنین مدرکی را ندارند، اما نمرات و بازدهی در دانشگاه از این مقوله متأثر نبوده است.
«فرانک پارسونز» که وی را از مبتکران راهنمایی شغلی میدانند، راهنمایی شغلی را پویشی میداند که به جوانان در انتخاب شغل، آماده کردن آنها برای شغل انتخاب شده، رسیدن به آن و بالاخره خط مشی موفقیت آمیز کمک میکند. خانواده باید به دانش آموز کمک کند که پس از بررسی شرایط مشاغل و شناسایی خصوصیات شخصی، آگاهی کامل را پیدا کند تا به وسیله آن، بتواند آینده و شغل مناسبی انتخاب کند. والدین نقش مهمی در شناخت استعداد فرزندان و هدایت آنها دارند. تحقیقات قبلی (سال ۱۴۰۰، فصلنامه علمی رهیافتهای نوین در مطالعات اسلامی) نشان داد که سواد و شغل والدین، محل سکونت، میزان درآمد و رشته تحصیلی فرزند اول، تأثیر مستقیم بر انتخاب رشته تحصیلی دانش آموزان میگذارد.
مشاوران حوزه انتخاب رشته، خود به دو دسته کلی ذیل، تقسیم شدنی هستند:
در کشور ما به دلیل مسائل مالی در زمینه انتخاب رشته عده زیادی فعالیت میکنند که اطلاعات کاملی در زمینههای شغلی، آینده کاری و شناخت استعدادهای فرد ندارند و درنتیجه موجب سردرگمی بیشتر خواهند شد. تفاوت مهم بین مشاوران مؤثر و غیرمؤثر، در عقاید و خصایص شخصی خود آنان است.
نوجوانان در این دوره، آسیب پذیرتر میشوند و اگر به درستی نتوانند از این مرحله عبور کنند، در بزرگ سالی نیز دچار مشکلات شناختی خواهند شد که حل آن به مراتب دشوارتر خواهد بود. تعدادی از این مشاوران تنها بر مبنای تقاضای دانش آموز یا خانواده و بدون شناخت کافی و راهنمایی بهتر، انتخاب رشته را انجام میدهند و مقصود مهم آن ها، رضایت آنی والدین و دانش آموز است.
داشتن اطلاعات کافی در مورد رتبههای قبولی، شرایط دانشگاه ها، دورههای دانشگاهی، مشخصات و شیوه رفت وآمد به شهرهای اطراف محل سکونت، تغییرات دفترچه انتخاب رشته، بازار کار آینده و واقعیتهای مربوط به رشته خاص مدنظر از مواردی است که باید دانش آموز و اولیا به آن اهمیت بدهند.
هر انسانی از مجموعهای از تواناییها برخوردار است و با آگاهی از میزان این استعدادهاست که اهداف زندگی خود را تعیین میکند. اگر مشاور تحصیلی بتواند اثر کمال گرایی را در دانش آموز تقویت کند، باعث افزایش بازدهی آنها میشود؛ زیرا دانش آموزان کمال گرا تنها با کسب نتایج علمی، قانع نمیشوند و ممکن است به خاطر ترس از شکست، هیچ وقت سراغ مسئولیت خود نروند یا دچار افت تحصیلی شوند و با افزایش افسردگی و اضطراب، عملکرد تحصیلی و شغلی در آنها در آینده نیز کاهش پیدا کند.
متأسفانه تعداد زیادی از دانش آموزان به علت نداشتن نمره قبولی در یک رشته خاص به رشتههای دیگر روی آورده اند. نقش مشاور میتواند در این تصمیم تأثیرگذار باشد. بهتر است مشاور در ابتدای امر، سؤالات زیر را از دانش آموز بپرسد و با جوابهای دانش آموز و والدین به انتخاب درست و منطقی کمک کند.
سؤال اول: هدف شما از رفتن به دانشگاه چیست؟ اگر هدف بازار کار است، آیا از آینده این رشتههای انتخابی در ایران آگاهی دارید یا اگر هدف تحصیل است، آیا از آینده تحصیلی این رشته در دانشگاه مدنظر اطلاعاتی دارید؟
سؤال دوم: به چه رشتههایی علاقه دارید یا استعداد خود را در چه رشتهای میبینید؟
سؤال سوم: در صورت لزوم چقدر حاضرید پشت کنکور بمانید یا از آسیبها و نکات مثبت این انتخاب آگاهی دارید؟
سؤال چهارم: در انتخاب رشته و شهر برای رفتن به دانشگاه، کدام اولویت بیشتری برای شما دارد و آیا از نحوه رفت وآمد از محل زندگی تا محل تحصیل خود، اطلاع کامل دارید؟
سؤال پنجم: اگر انتخاب شما به دلیل نداشتن نمره مناسب در یک رشته خاص و گرایش به رشتههای دیگر است، آیا پارامترهای هوش، آینده شغلی و استعداد خود را در نظر گرفته اید؟
سؤال پنجم را باید مشاور، آگاهانه برای دانش آموز تبیین کند تا رشته انتخابی فقط از روی اجبار نباشد.
در انتها باید اضافه کرد که تعداد زیادی از دانشجویان و فارغ التحصیلها به دلیل نداشتن اطلاعات کافی وارد یک رشته خاص شده اند یا سالها پشت کنکور مانده اند و در ادامه با مشکلات زیادی از جمله نبود علاقه، نبود کشش کافی در به اتمام رساندن رشته یا نداشتن بازار کار کافی مواجه شده اند. همچنین تحقیقات گذشته (سال ۹۸، مجله پژوهشی در برنامه ریزی درسی) نشان داده است که در ۷۳ درصد موارد میتوان با توجه به هوشهای چندگانه گاردنر پیش بینی کرد که فرد در کدام گروه برای انتخاب رشته قرار دارد.