صفحه نخست

سیاست

اقتصاد

جامعه

فرهنگ‌وهنر

ورزش

شهرآرامحله

علم و فناوری

دین و فرهنگ رضوی

مشهد

چندرسانه‌ای

شهربانو

افغانستان

عکس

کودک

صفحات داخلی

هیچ‌وقت علم را جدی نگرفتیم

  • کد خبر: ۲۶۵۲۴
  • ۲۲ ارديبهشت ۱۳۹۹ - ۱۰:۱۲
رسول جعفریان - عضو هیئت‌علمی دانشگاه تهران
در نوشته‌های انتقادی پیش از مشروطه و همین‌طور بعد از آن، تا دوره بیست‌ساله، به طور مرتب، از عوامل ترقی و رشد یاد و یکی از مهم‌ترین آن‌ها علم و پیشرفت‌های علمی ذکر شده است.‌ای کاش می‌شد روزی این مسئله را در آن متون دنبال کرد، اینکه بسیاری از کسانی که به مقایسه این طرف آب و آن طرف پرداختند، توصیه کردند که علم یکی از کلیدواژه‌های اصلی پیشرفت جوامع اروپایی است و ما هم باید همان راه را برویم.

این توصیه‌ها گهگاه مورد توجه سیاست‌مداران هم بود. طبعا وضعیت جامعه، از نظر تمدنی، توجه بسیاری را به مشکلات دیگری که اجرایی بود جلب کرد. همین‌طور مواجهه با استبداد قاجاری بسیاری را به سمت و سوی مسائل سیاسی و تحلیل آن‌ها و نیز بحث تئوری‌های حکومت کشاند؛ اما در لابه‌لای این‌ها، مسئله علم، دست‌کم یکی از مسائل مهم بود. نشریات دوره قاجاری در این زمینه بسیار از علم می‌نوشتند. بعد از مشروطه هم باز تلاش‌هایی شد. در سایه دارالفنون، همین‌طور در دارالترجمه‌های ناصری و ظل‌السلطانی، این بحث ادامه داشت. در حوالی سال ۱۳۰۰ و بعد از آن، این مسئله جدی‌تر شد، خیلی جدی. شواهد زیادی نشان می‌داد از نظر نویسندگان آن روز، مسئله ترقی با توسعه علمی همراه می‌شد.

بی‌شک پدید آمدن دبیرستان‌ها در ایران که با تلاش علی‌اصغر حکمت بود، و همین‌طور دانشگاه تهران، با همین انگیزه بود؛ حتی سنت‌گرایی مانند سید جلال‌الدین طهرانی، نیمی از گاهنامه خود، را به معرفی دانشمندان جدید اروپا و امریکا و نیمی را به معرفی عالمان قدیمی دنیای اسلام اختصاص می‌داد. به نظرم این حرکت، چندان ادامه نیافت. نه اینکه آن مقدار هم که توصیه می‌شد، ترویج علم به معنای اصیل کلمه بود، که اصلا چنین امری متصور و مورد انتظار و توقع هم نبود، اما همان مقدار اندک هم در توسعه علم دنبال نشد و تحقق نیافت. در دوره پهلوی دوم، به‌هیچ‌روی دانش جدی گرفته نشد و بیشتر همان رنگ و لعاب فرنگی‌مآبی بود. این روش حکومت بود. استفاده از فرنگی‌ها اصل بود. تحصیل‌کرده‌های جدید از‌غرب‌برگشته، دل در گرو آن طرف داشتند.

بسیاری از سیاست‌مداران طرح‌های اصلی را با کمک دانشمندان غربی و متخصصان آن‌طرف سامان می‌دادند. با‌این‌حال، مجلات علمی و مقالات مختلفی در سالنامه‌ها و نشریاتی که اندکی بعد تحت عنوان دانشمند و ... پدید آمد، وجود داشت. این سنت از دوره بیست‌ساله بود و سالنامه‌ها گواه است. در همین زمان، در عصر پهلوی دوم، از یک طرف چپ‌گرایی شدید مارکسیستی مسیر علم را تعطیل و همه نسل جدید را اهل سیاست و اقتصاد کمونیستی و ادبیات تند و تیز کرد، به‌طوری‌که ذهن جامعه را از علم دور می‌کرد و یک‌سره دنبال ایدئولوژی بود؛ از طرف دیگر، مذهبی‌ها هم دنبال اهداف خود بودند.

به نظرم اندک‌احساساتی که در مردم برای تغییر و پیشرفت بود، از مسیر علم دور ماند و جامعه ما به سمت‌و‌سوی دیگری رفت. دلم می‌خواهد این داستان به خوبی نوشته شود. مطمئنم تلاش‌هایی برای بررسی این مسیر شده است، از جمله کتاب راهی که رفته‌ایم. اما آن‌چنان که باید، مسیر علم در کشورما به صورت جدی از نظر بررسی موانع ذهنی و مفهومی دنبال نشده است. ما هیچ‌وقت علم را جدی نگرفتیم. شاید واقعا نمی‌توانستیم. یعنی در مقطعی از تاریخ بودیم که اصلا امکانش نبود.

از وقتی ژاپن، چین و دیگر‌شرقی‌ها به میدان آمده‌اند، قدری امیدوارتر شده‌ایم، اما هنوز معتقدم موانع آن‌قدر جدی و زیاد و در تمام بدنه جامعه ما حضور دارد که اصلا و ابدا امیدی نیست. ما البته می‌توانیم تا اندازه‌ای در صنعت فعال باشیم و در این زمینه، به هر دلیل پیشرفت‌هایی داشته باشیم، اما هیچ‌وقت علم جدید را درک نخواهیم کرد. اصلا دست خودمان نیست، جنس فکر ما این نیست.
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.