صفحه نخست

سیاست

اقتصاد

جامعه

فرهنگ‌وهنر

ورزش

شهرآرامحله

علم و فناوری

دین و فرهنگ رضوی

مشهد

چندرسانه‌ای

شهربانو

افغانستان

عکس

کودک

صفحات داخلی

نمی‌توانم نفس بکشم!

  • کد خبر: ۲۸۶۱۶
  • ۱۲ خرداد ۱۳۹۹ - ۱۰:۵۷
سیداحمد فاطمی نژاد - استادیار روابط بین الملل دانشگاه فردوسی
آمریکا در هفته اخیر شاهد اعتراض‌های گسترده از نیویورک تا لس آنجلس، از دالاس تا آتلانتا و از شیکاگو تا میامی و... علیه نژادپرستی بوده است و این اعتراض‌ها هنوز هم ادامه دارد. این اعتراض‌هاپس از مرگ یک سیاه‌پوست به‌نام «جرج فلوید» به‌دست یکی از نیرو‌های پلیس آمریکا به‌نام «درک شووین» در شهر میناپولیس در روز دوشنبه گذشته شروع شد. سالانه بیش از هزار شهروند آمریکایی در جریان تعقیب و گریز و بازداشت از سوی پلیس آمریکا کشته می‌شوند که تقریبا اغلب آن‌ها سیاه‌پوست هستند، اما چرا مرگ جرج فلوید این گونه مورد اعتراض قرار گرفته و به شورش در بیش از ۳۰ شهر آمریکا منجر شده است؟
در پاسخ به پرسش بالا چند عامل را به‌طور ویژه باید در نظر داشت. نخست اینکه وجود تبعیض در ساختار اجتماعی ایالات‌متحده میان سفیدپوستان و رنگین پوستان همیشه وجود داشته و محملی برای اعتراضات ضدنژادپرستی بوده است. گاه این اعتراض‌ها مانند جنبش تحت رهبری مارتین لوترکینگ شهرت جهانی یافته و جامعه سیاسی آمریکا را تحت‌تأثیر قرار داده و در بسیاری از موارد نیز به بغض فروخورده شهر، محله، خانواده یا دوستان سیاه پوست قربانی خلاصه شده است. در چنین فضایی مرگ برخی قربانیان و شیوه انعکاس رسانه‌ای آن‌ها می‌تواند این آتش خشم را شعله ور کند که گویا خبر مرگ جرج فلوید در این زمینه مؤثر بوده است.
دوم اینکه ما‌ه‌ها محدودیت‌های ناشی از کرونا و گسترش فزاینده بیکاری در آمریکا به‌لحاظ روانی افراد را مستعد شورش و اعتراض می‌کند. البته آمریکا در ماه‌های گذشته هم شاهد اعتراض‌های فراگیر علیه محدودیت‌های کرونایی و مصائب اقتصادی آن بوده است، اما در حال حاضر انگیزه جدی‌تری برای اعتراض پیدا شده است؛ اعتراض علیه نژادپرستی؛ بنابراین نمی‌توان منکر رابطه میان فضای اجتماعی و روانی محدودیت‌های کرونایی و اعتراض‌های روز‌های اخیر در آمریکا شد.
سوم اینکه در اعتراض‌های جاری، فضای رسانه‌ای آمریکا به‌ویژه رسانه‌ها و چهره‌های طرفدار دموکرات‌ها سعی کرده‌اند که جمهوری‌خواهان به‌ویژه ترامپ را مقصر فضای نژادپرستانه حاکم بر آمریکا جلوه دهند. البته ترامپ با سخنانش در این زمینه بی‌تأثیر نبوده است و بیمی در استفاده از انشقاق میان سیاه‌پوستان و سفیدپوستان برای دستیابی به مقاصد سیاسی خود به‌ویژه پیروزی در انتخابات نوامبر ندارد، اما اینکه نژادپرستی موجود در فضای آمریکا را فقط به جمهوری‌خواهان محدود کنیم یا همه جمهوری‌خواهان را نژادپرست بدانیم، دور از واقعیت و انصاف است. در هر حال، ردپای مجادلات سیاسی میان دموکرات‌ها و جمهوری‌خواهان که در سال‌ها و ماه‌های اخیر شدت یافته، در اعتراض‌های جاری علیه نژادپرستی مشهود است.
چهارم اینکه به‌نظر می‌رسد در جوامع جدید برای هر پدیده‌ای باید رسانه‌ها و علت‌های رسانه‌ای را در نظر داشت. اعتراضات علیه مرگ جرج فلوید پس از پخش فیلم لحظات جان‌دادن وی آغاز شد و گسترش یافت. حسی را که یک کلیپ کوتاه منتقل می‌کند، شاید ده‌ها کتاب و سخنرانی منتقل نکند. بیهوده نیست که آخرین جمله جرج فلوید قبل از مرگ در زیر فشار پای پلیس، یعنی «نمی‌توانم نفس بکشم!» شعار اصلی معترضان در روز‌های اخیر شده است. به‌عبارت دقیق‌تر، یک جمله واقعی که بیان حال فلوید در لحظه جان‌دادن بوده، نماد وضعیت غم‌انگیز و تحت‌فشار سیاهان در آمریکا شده است. علاوه بر علل یادشده، بسیاری از موارد دیگر نیز در این جریان مؤثر بوده‌اند که از حوصله این نوشتار خارج است. اما نکته دیگری که لازم است به آن توجه داشت، واکنش دولت ترامپ و پیامد‌های داخلی و بین‌المللی این اعتراض‌ها برای دولت آمریکاست. این اعتراضات را می‌توان خشونت‌آمیزترین اعتراض‌ها از زمان روی‌کارآمدن ترامپ تلقی کرد که در لحظه‌ای حساس رخ داده است؛ لحظه‌ای که مدیریت دولت ترامپ در آستانه انتخابات ریاست‌جمهوری هم به‌خاطر بحران کرونا به‌شدت مورد انتقاد واقع شده و هم در معرض یک چالش جدید قرار گرفته است. در این فضا، نکات زیر شایان توجه است: نخست اینکه ماهیت دموکراتیک و قدرتمند دولت در آمریکا و بسیاری از دولت‌های توسعه‌یافته غرب به‌سبکی است که به‌راحتی نه‌تن‌ها دیدگاه‌های مخالفان، بلکه اعتراض‌ها و شورش‌های خشونت‌آمیز آن‌ها را هضم می‌کنند و از سر می‌گذرانند؛ هرچند همانند مورد اخیر، آمریکا از سرکوب خشونت‌آمیز و کاربرد تاکتیک‌های ضدشورش نظیر برقراری مقررات منع تردد، گاز اشک‌آور، ساچمه پلاستیکی و... نیز ابایی ندارد. در همین چارچوب، سال‌ها پیش هانتینگتون در تحلیل خود درباره قدرت دولت‌ها گفته بود که دولت‌ها در کشور‌های توسعه‌یافته به‌مراتب از دولت‌ها در کشور‌های درحال‌توسعه قدرتمندتر هستند، به‌نحوی‌که هرگز نمی‌توان انتظار داشت در کشوری مثل آمریکا انقلاب یا کودتا رخ دهد. دوم اینکه اعتراضات جاری در آمریکا نشان می‌دهد که در اغلب کشورها، شورش‌ها و واکنش دولت‌ها به آن‌ها از منطق واحدی پیروی می‌کند و صورت مشابهی دارد، به‌نحوی‌که در روز‌های اخیر شاهد رفتار‌های معمول در شورش‌ها نظیر خشن‌شدن اعتراض‌های مسالمت‌آمیز، درگیری پلیس با معترضان در شهر‌های نیویورک، میناپولیس، شیکاگو و...، به‌آتش کشیده‌شدن چندین بانک و ساختمان عمومی و... بوده‌ایم. در مقابل، ترامپ و دولتمردانش نیز معترضان را به‌عنوان «غارتگر»، «آشوبگر»، «رادیکال»، «اغتشاشگر» و... خطاب کرده، رفتار معترضان را اهانت به عدالت و نظم و خون جرج فلوید معرفی کرده و حتی در مورد خارجی‌بودن معترضان گمانه‌زنی کرده‌اند! سوم اینکه سطح خشونت و نوع برخورد پلیس و معترضان طی اعتراضات جاری در آمریکا زبان دولتمردان این کشور در انتقاد از رفتار بقیه کشور‌ها با معترضان نظیر رفتار چین در هنگ‌کنگ و... را می‌بندد، زیرا رطب‌خورده کی می‌تواند منع رطب کند؟ علاوه بر این، اعتراض‌هایی از این دست که البته کم نیستند، ضربه اساسی به وجهه سیاسی و قدرت نرم آمریکا در سطح جهان وارد می‌کنند و این اتفاق کار کاخ سفید را در پیشبرد اهداف خارجی‌اش سخت خواهد کرد.
در مجموع، باید در نظر داشت که وضعیت سیاه‌پوستان در آمریکا متفاوت با شرایط سفیدپوستان است. این مسئله از یک‌سو باعث نوعی نارضایتی پایدار و از سوی دیگر موجب شورش‌های مقطعی آنان شده است. با وجود این، شورش‌هایی از این دست چندان به قدرت دولت در آمریکا ضربه وارد نمی‌کند و پس از مدتی در ساختار سیاسی آن هضم و حذف می‌شود.
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.