صفحه نخست

سیاست

اقتصاد

جامعه

فرهنگ‌وهنر

ورزش

شهرآرامحله

علم و فناوری

دین و فرهنگ رضوی

مشهد

چندرسانه‌ای

شهربانو

افغانستان

عکس

کودک

صفحات داخلی

کارگردان سریال «غربت»: زنان برای پیروزی در جنگ سلاحی جز تحاد ندارند

  • کد خبر: ۲۹۴۵۰۹
  • ۲۵ مهر ۱۴۰۳ - ۰۹:۴۱
حضور پررنگ زنان و قصه‌های آن‌ها «غربت» را به عنوان سریالی زنانه در نظر مخاطبان جذاب کرده است.

به گزارش شهرآرانیوز، «غربت» سریال پرحاشیه نمایش خانگی است که پس از توقیف به دلیل حواشی ازجمله توهین به عرب‌زبانان کشورمان و اصلاحاتی که روی این سریال صورت گرفت، اکنون از نماوا پخش می‌شود. این سریال درام‌-اجتماعی با نام قبلی «مادرخوانده» و به کارگردانی امیر پورکیان تاکنون توانسته است مخاطبان خود را جذب کند. حضور پررنگ زنان و قصه‌های آن‌ها «غربت» را به عنوان سریالی زنانه نیز در نظر مخاطبان جذاب کرده است. حضور بازیگران محبوبی همچون آناهیتا درگاهی، آیدا ماهیانی، بهاره کیان‌افشار، پژمان بازغی و حسین مهری در این سریال، از جمله مواردی است که توانسته است توجه مخاطبان را به خود جلب کند. امیر پورکیان، نویسنده و کارگردان این سریال، در گفتگویی با شهرآرانیوز، از روند تولید این سریال و حواشی آن می‌گوید.

آقای پورکیان، سریال «غربت» پس از «ممنوعه»، دومین اثرتان در شبکه نمایش خانگی است که بعد وقفه هفت،هشت‌ساله ساخته شده است. کمی درباره روند ساخت این سریال توضیح دهید.

در کارگردانی دغدغه‌هایی دارم که در آثارم شاهد هستید. من به‌دنبال اثری خاص بودم. برای همین هر هفت،هشت سال یک بار یک سریال می‌سازم که معمولاً توقیف می‌شود. سریال دیگری به نام «مادرخوانده» قبل از «غربت» ساختم که نوع دیگری از یک اثر با مضمون زنانه است که اگر قبل از «غربت» توزیع می‌شد، اولین سریال زنانه من بود. به هر حال توزیع آن دست پلتفرمی افتاد که هنوز فعال نشده است.درگیر این دغدغه ذهنی بودم که ایده غربت از ذهنم عبور کرد و با برادران یاری مطرح شد، ایشان هم به دلیل سابقه موفق همکاری مشترک در ممنوعه تهیه کنندگی را پذیرفتند و قرار شد از بازیگرانی که در این فضا نبودند، استفاده شود که به نوعی ساختارشکنی هم بود.

به عنوان کارگردان، از چه شیوه‌ای برای بازی‌گرفتن از بازیگران جلوی دوربین بهره می‌برید؟

شیوه کارم این گونه است که یک‌بار در ذهنم قصه‌ای را می‌بندم. صبح سر  صحنه متنی که در ذهنم بستم، فقط دیالوگ‌های آن صحنه و لحظه را به بازیگر می‌دهم. شاید برای همین است که هر تهیه‌کننده‌ای به‌راحتی نمی‌تواند با من کار کند. باید اعتماد صد‌ به من داشته باشد؛ چون متن را تا قبل از ضبط به او نمی‌دهم. فقط قصه را تعریف می‌کنم تا بدانند چه لوکیشن‌هایی نیاز است و چه امکاناتی برای تولید نیاز داریم.

قصه را کامل نمی‌دهم و می‌گذارم برای روز‌های ضبط. مثلاً امروز رویارویی صنم و محبوبه گرفته خواهد شد و آنجا متن را می‌دهم. اصولاً روش کارم این است که بازیگر را در موقعیتی قرار می‌دهم که فقط یک‌ راه داشته باشد ؛ یعنی فرصت فکرکردن برای اینکه برود اتود‌های بازی دیگری بزند را نمی‌دهم، البته نه به آن معنی که دیکتاتوری باشد. من در لحظه، آن متنی را که می‌خواهم به بازیگرم می‌دهم و او فرصت اتودزدن ندارد.

البته با هر بازیگری نمی‌توان با این شیوه کار کرد و باید هوش بالایی داشته باشد که دقیق به آن بازی که کارگردان می‌خواهد، برسد. بعد من آنچه می‌خواهم را یک بار برایش اجرا می‌کنم و بازیگر آن اتود و بازی که می‌خواهم را ایفا می‌کند که کار بسیار سختی است. بازیگری که در لحظه، آنچه را کارگردان می‌خواهد خلق کند، بازیگر است وگرنه همه می‌توانند از قبل، تمرین کنند. به نظرم بازیگر باید آنچه را می‌خواهم، از فیلتر خودش عبور دهد و اجرا کند. 

هنگام نگارش فیلم‌نامه، بازیگرانتان را انتخاب می‌کنید؟ یعنی براساس بازیگران، نقش‌ها را پیاده می‌کنید یا برعکس؟

صددرصد. کارگردانی هستم که ابتدا باید به من بگویند بازیگرانت این‌ها هستند. من بر اساس شناختی که مثلاً از راه‌رفتن، مکث‌ها، حرف‌زدن، فکرکردن و... آناهیتا درگاهی دارم، می‌نویسم؛ برای همین است که روی آن شخصیت می‌نشیند.

با این حساب، بازیگرانی که از ابتدا و هنگام نوشتن فیلم‌نامه، آن‌ها را در نظر داشتید و جلوی دوربین بردید، باید درنهایت نظر شما را در خروجی کار تأمین کرده باشند.

در حد امکاناتمان همین اتفاق افتاده است. مثلاً سکانسی در قسمت ۴ داشتیم که شخصیت‌ها در حال فرار هستند و طنابی را می‌کشند. برای این سکانس یک شب فرصت داشتم که بالن بدهم، نور و جرثقیل بیاید و با توجه به زمان محدود یک پلان می‌توانستم بگیرم در صورتی که آن سکانس را باید در ۷ شب می‌گرفتم. بنابراین اولویت‌بندی کردم و یک لانگ‌شات گرفتم و کار را بستم؛ این در حد امکاناتم بود. البته این را نمی‌گویم که تهیه‌کننده کم‌کاری کرده چراکه محدودیت بودجه‌ای در نمایش خانگی وجود دارد و تهیه کننده من بخش خصوصی و مردمی ست- پس اولویت‌بندی می‌کنم و به فکر تهیه‌کننده و سرمایه‌دار هستم.

خودتان هم اشاره کردید که «غربت» سریالی زنانه است؛ بگویید که قصه‌گویی و فیلم‌نامه‌نویسی با محوریت زنان  چگونه تجربه‌ای برایتان بوده و اینکه آیا کار سختی است؟ 

اصلاً شما فکر کنید آن لوکیشن مثلا جایی منطقه مثل خاک سفید است. من خنده‌ام می‌گیرد از آن‌هایی که بعضی آقایان می‌پرسیدند «مگر چنین فضایی داریم؟»؛ بله داریم، شما ندیدید، چون جرئتش را ندارید پایتان را آنجا بگذارید. این چیزی که برای شما «آلیس در سرزمین عجایب است»، من، امیر پورکیان، زندگی کردم. این نمونه تهرانش است و نمونه شهرستانی‌اش هم با چشم دیده‌ام من بچه خوزستان هستم. وقتی جنگ‌زده شدیم در حاشیه مثلا شهر اصفهان با چشم نمونه هایی دیده‌ام.

با توجه به تجربه زیسته و اثر آن در این سریال که به آن اشاره کردید، احتمال دارد اسامی شخصیت‌های قصه‌تان هم بر اساس واقعیت باشد؟

همین طور است. این اسامی واقعیت دارند. من تجربه زیسته خود را به شکل‌های مختلفی از جمله قصه‌ها و اتفاقات و خاطراتی که از کودکی در ذهنم مانده، در فیلم‌نامه‌ام آورده‌ام. البته بسیاری از بخش‌ها هم بر اساس تخیلم است. بنابراین باید بگویم بی‌شک مجموعه زیست من در این اثر دخیل است، اما کلیت قصه زاییده ذهنم است.

بازیگران زن در اجرا و پرداخت محدود‌یت‌هایی دارند؛ آیا این محدودیت در فیلم‌نامه و کارگردانی هم وجود داشت و آیا شما در این‌باره با چالشی روبه‌رو بودید؟

خیلی کار سختی است اما به‌قول معروف، محدودیت خلاقیت می‌آورد. مثلاً رئالیتی‌شو‌ زنانه «جوکر» در نوع خودش اثری در خدمت زنان بود و به نظرم قدمی روبه‌جلو در کمدی زنان بود.ولی زنان همیشه در کمدی بودند و جوکر زبانش کمدی بود، اما برای اولین بار بود در سریال «غربت» که یک درام است و در انتها به تراژدی ختم می‌شود، هفت،هشت زن محور قصه باشند.

تک‌تک زنان قصه‌ام نماینده یک کهن‌الگو هستند؛ حرا، آرتیمیس و... . من برای اولین بار آمدم و می‌گویم‌ «زنان برای پیروزی در جنگ نیازی به سلاحی جز اتحاد ندارند.

در ادامه، درباره انتخاب مهدی حسین‌نیا به عنوان بدمن دوست‌داشتنی قصه‌تان بگویید.

شما بفرمایید با توجه به قصه‌ من، اگر «مهدی حسین‌نیا» را انتخاب نمی‌کردم، کدام بازیگر را انتخاب می‌کردم؟ البته این را هم بگویم من طرح اولیه را تعریف کردم و انتخابش قطعی شد و بعد بر اساس ویژگی‌های حسین‌نیا، خیلی از سکانس‌ها را نوشتم. اگر نقش درست درآمده، به همین خاطر است. انتخاب قطعی او برای این نقش، به ذهنم کمک کرده که بر اساس او بنویسم.

شما در «غربت» از جنوب شهر گفتید، اما به نظرم می‌توان «غربت» را یک قصه و سریال شهری هم دانست که در آن محیط و مناسبات شهری در بستر دراماتیک قصه قرار گرفته است.

این اشتباه را حل کنید. «غربت» صرفا جنوب شهر نیست، بلکه حاشیه شهر است؛ می‌تواند شمال شهر، جنوب شهر، مرکز شهر مثل خاک سفید باشد. «غربت» حاشیه‌نشینی عده‌ای است که در کنار شهر، کاوری برای خودشان درست می‌کنند که پلیس به‌راحتی نمی‌تواند آنجا برود. در خاک‌ سفید وقتی قرار بود دستگیری صورت بگیرد، از یک سال قبل پلیس خانواده‌هایی را به عنوان جاسوس می‌فرستد تا آنجا خانه اجاره کرده و زندگی کنند؛ در آن زیرزمین‌های پیچ‌در‌پیچ به‌هم‌پیوسته که موادمخدر کل تهران را تأمین می‌کرد. نفوذ در آن‌ها به این راحتی نبود.

این را هم به شما بگویم که آن‌ها فقیر نیستند، بلکه انتخابشان این بوده است. شخصیتی مثل «فری چزی» که خانواده و فامیل را زیر پرو‌بالش می‌گیرد و همه را مدیون می‌کند تا دو دفعه برایش مواد‌فروشی کنند و بعد از آن دیگر آلوده شان کرده و مجبورند ادامه دهند،حال این آدم‌ها تصمیم گرفته‌اند دیگر آنچه انتخابشان بوده، نباشند؛ کل داستان «غربت» این است.

از حواشی پیش‌آمده و توقیف نگفتید؛ در نهایت، ممیزی‌ها به روند قصه ضربه نزد؟

پاسخ سؤالتان را این‌گونه بگویم که هرجا بیننده احساس کرد ممیزی بود و از آن رنجشی پیدا کرد، خواهم گفت. تاکنون خدا را شکر روند روبه‌جلو پیش می‌رود و قصه آسیبی ندیده است. من می‌گویم گذر زمان مهم‌ترین و بزرگ‌ترین قاضی است. مردم با گذر زمان و دیدن سریال، قضاوت خواهند کرد که چرا «غربت» توقیف شد.

 

ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.