روابط ایران و عربستان در سالهای پس از پیروزی انقلاب اسلامی تاکنون، همواره دچار فراز و فرودهایی بوده است. شرایط داخلی این دو کشور و منطقه خاورمیانه، سبب شده است تا در دورهای شاهد تنش و در دورهای شاهد همزیستی مسالمت آمیز و حتی همکاری میان دو کشور باشیم.
علی قدیری - روابط ایران و عربستان در سالهای پس از پیروزی انقلاب اسلامی تاکنون، همواره دچار فراز و فرودهایی بوده است. شرایط داخلی این دو کشور و منطقه خاورمیانه، سبب شده است تا در دورهای شاهد تنش و در دورهای شاهد همزیستی مسالمت آمیز و حتی همکاری میان دو کشور باشیم. در دولت حسن روحانی نیز امید آن بود که همانند دولت هاشمیرفسنجانی، روابط میان دو کشور به همکاری بگراید و تنش دولت محمود احمدی نژاد فروکش کند، اما مجموعهای از حوادث داخلی، منطقهای و بینالمللی، درنهایت منجر به قطع کامل روابط دیپلماتیک میان عربستان و ایران شد، با این حال باوجود تنشهای موجود، گاه بارقههایی از امکان تغییر شرایط میان دو کشور دیده میشود. در تازهترین اظهارنظر در این زمینه، سردار حسین دهقان، مشاور مقام معظم رهبری در امور نظامی، در گفتگو با شبکه الجزیره، اعلام کردهاست: «بدون هیچ پیش شرطی آماده مذاکره با ریاض هستیم»، با این حال مذاکره با ریاض پیچیدگیهای زیادی دارد. دکتر روحا... اسلامی، عضو هیئتعلمی گروه علوم سیاسی دانشگاه فردوسی مشهد، در این زمینه معتقد است که با حمله آمریکا به افغانستان و عراق، نظم پیشین در منطقه خاورمیانه از بین رفته و منجر به یارگیریهایی در منطقه از جانب کشورهای قدرتمند نظیر ایران و عربستان شده است. اسلامی معتقد است که «این یارگیریها شکافهای تاریخی و موجود در منطقه را تشدید کرده است؛ شکاف میان اهل سنت و شیعیان که عربستان خود را نماینده اهل سنت در منطقه میداند و در مقابل ایران خود را نماینده شیعیان معرفی میکند و میان دو کشور برای نفوذ در کشورهای دیگر رقابتی جدی درمیگیرد؛ شکاف دولت انقلابی دربرابر دولت محافظه کار که دولت انقلابیِ ایران، علیه وضع موجود و خواستار بیرون راندن دولتهای قدرتمندِ مداخله گر در منطقه است، اما عربستان با سیاستهای محافظه کارانه، خواستار حفظ وضع موجود و تداوم حضور آمریکا در منطقه است. همچنین شکاف هویتی فارس و عرب که ریشههای تاریخی دارد و در دوره جدید بازتعریف شده است». وی به این نکته اشاره میکند که در سیاست خارجی و روابط میان ایران و عربستان، با دو دسته عوامل داخلی و خارجی مواجهیم؛ عوامل داخلی که مربوط به شرایط داخلی ایران و عربستان است و عوامل خارجی که مرتبط با شرایط منطقهای و بینالمللی است. اسلامی بر این نظر است که: «همواره گروههای مختلفی خواستار مداخله در سیاست خارجیاند و مداخله آنان وابسته به شرایط سیاست داخلی است. اگر تندروها در کشورها در نهادهای مختلف سیطره داشته باشند، به سبب جهانبینی ساده و درک نکردن مسائل تخصصی و پیچیدگیهای موجودِ مناسبات منطقهای و حقوق بین الملل، فکر میکنند که میتوانند سیاست خارجی را با اقدامات هیجانی و احساسی سامان دهند. برخی اقدامات نظیر حمله به سفارت و کنسولگری عربستان در ایران، در همین راستا تحلیلپذیر است که منجر به قطع روابط دو کشور شد». او همچنین به این نکته اشاره میکند که بسیاری از عوامل ازجمله شرایط داخلی عربستان در اختیار و کنترل ما نیست، ولی ما میتوانیم نگاه خود به عربستان را تغییر دهیم. اسلامی معتقد است: «ما در سیاست خارجی نگاه درستی به عربستان نداریم. به نظرم مهمترین عاملی که سبب میشود در رابطه با عربستان به دستاورد مهمی نرسیم، نبود نظام تصمیمگیری برپایه واقعگرایی است. در نگاه واقع گرایانه تأکید بر کیستی و چیستی بازیگران نیست و مهم نیست که دیگر بازیگران چه ساخت و هویتی دارند، بلکه مهم درک این اصل است که تمامی کشورها در محیط بین المللی، منافع ملیشان را دنبال میکنند و ما نیز در برابر آنها باید بتوانیم منافعمان را دنبال کنیم. مکانیسمهایی که نگاه واقعبینانه به کشورها توصیه میکند، نیز بسیار علمی است؛ به عنوان مثال در نگاه واقعبینانه در صورتی که موازنه میان کشورها برقرار شود، صلح حاصل میشود، بنابراین اگر ما در رابطه با عربستان تنها به دنبال بازی با حاصلجمع صفر باشیم که در آن عربستان حتما ضرر کند، منجر به نتیجه مطلوب نمیشود و ما تاکنون چنین عمل کردهایم».