صفحه نخست

سیاست

اقتصاد

جامعه

فرهنگ‌وهنر

ورزش

علم و فناوری

دین و فرهنگ رضوی

مشهد

چندرسانه‌ای

شهربانو

افغانستان

عکس

کودک

صفحات داخلی

احتیاط! مشغول شهرتکانی هستیم

  • کد خبر: ۳۲۰۳۸۰
  • ۱۶ اسفند ۱۴۰۳ - ۱۵:۵۶
قدیم‌ها خاطرم هست که پاکبانان برای جمع‌آوری زباله با گاری یا فرغون کوچکشان در تک‌تک خانه‌ها را می‌زدند و مردم هر محله پاکبانشان را دوستانه می‌شناختند.
شبنم کرمی
نویسنده شبنم کرمی

قدیم‌ها خاطرم هست که پاکبانان برای جمع‌آوری زباله با گاری یا فرغون کوچکشان در تک‌تک خانه‌ها را می‌زدند و مردم هر محله پاکبانشان را دوستانه می‌شناختند. گاهی هم صاحب‌خانه‌ها به یک استکان چای یا هر کمکی از دستشان برمی‌آمد، میهمانشان می‌کردند. اما پس از اینکه بسیاری از خانه‌های حیاط‌دار قدیمی تبدیل به آپارتمان شد و محلات تقریبا از صمیمیت قدیم تهی شدند، شیوه جمع‌آوری زباله و پاک‌سازی شهر‌ها هم تغییر کرد.

ساعت از ۱۲ نیمه‌شب گذشته و صدای خش‌خش جاروی پاکبان شریف و غریب محله در سکوت خیابان تاریک، طنین‌انداز است. گاهی هم صدای کشیده‌شدن گاری زباله به گوش می‌رسد. در حال مطالعه به صدا‌های بیرون گوش می‌دهم و با خودم فکر می‌کنم بعضی شغل‌ها چقدر سخت و چه اندازه مهم هستند!

تصور می‌کنم این شب‌ها که سوز سرمای زمستان بدجوری پوست آدم را می‌درد و حتی توان این را دارد که از لباس‌های ضخیم هم بگذرد و لرز به جانمان بیندازد، ممکن است این پاکبان عزیز سردش باشد. شاید هم در اثر تحرک، سرما را خیلی حس نکند.

به تنهایی او در میانه شب تاریک و خطر‌هایی مانند احتمال تصادف یا سرقت یا هر خطر دیگری فکر می‌کنم که سرما و گرمای هوا در برابرش به چشم هم نمی‌آید. بار‌ها خبر برخورد خودرو‌های بی‌احتیاط با پاکبانان در حال کار و فوت یا ازکارافتادگی برخی از آنان را شنیده‌ایم و غمگین شده‌ایم. اما جز اظهار اندوه کاری هم کرده‌ایم؟ تصور اینکه حتی اگر یک روز این عزیزان نباشند این کوچه و خیابان به چه شکلی درمی‌آید هم آزاردهنده است!

آن روز که باران می‌بارید و خیابان‌ها خیس و گل‌آلود بودند، یک‌باره یک پلاستیک پر از زباله‌تر که روی صندوق‌عقب یک خودرو درحال حرکت گذاشته شده بود، سر خورد و پخش زمین شد. خودرو بدون توجه به این جریان، سرعتش را بیشتر کرد و رفت. خودرو‌های عبوری دیگر نیز همان‌طور با سرعت از روی زباله‌ها رد می‌شدند و چنان چهره ناپسندی از این اتفاق به‌جا ماند که فقط ذهنم را درگیر یک موضوع کرد؛ چه‌کسی زیر این باران تند و در میان دید کم رانندگان از پشت شیشه‌های خیس ماشین‌هایی که با سرعت و برخی بی‌توجه به لغزنده‌بودن معابر در حال گذر هستند، باید این ناپاکی را از چهره خیابان بزداید؟

واقعا دلیل این حرکت ناپسند برخی رانندگان چیست؟ باور کنید که با برخی بی‌توجهی‌هایمان ممکن است جان عزیزانمان را به بازی بگیریم، خانواده‌ای را گرفتار و بی‌سرپرست کنیم، انسان‌هایی را از نان‌خوردن بیندازیم و باعث‌وبانی هزارویک مشکل و مصیبت دیگر شویم.

حقیقتا اگر خودمان دقایقی تحمل بوی ناخوشایند زباله تولیدی‌مان را نداریم، چرا به دیگرانی که هر روز بار پاکیزه و زیبا نگاه‌داشتن چهره شهرمان را به دوش می‌کشند، زحمت مضاعف جمع‌آوری و پاک‌کردن آن را از وسط خیابان‌های شلوغ و پرتردد روا می‌داریم!

این روز‌ها در جای‌جای شهر، بنر‌های «احتیاط! مشغول شهرتکانی هستیم» توجهمان را جلب می‌کند. پاکبانان عزیزی را می‌بینیم که در حال رنگ‌آمیزی جدول‌ها، گل‌آرایی باغچه‌ها یا پاک‌سازی آلودگی‌ها و زباله‌هایی هستند که ما به فراخور طبیعت ذاتی‌مان عامل تولیدش بوده‌ایم. این مردان بی‌ادعا در کمال مسئولیت‌‎پذیری و متواضعانه چه حقوق و مزایایی گرفته باشند چه نه، چهره شهر و محله‌هایمان را از زشتی پاک می‌کنند و طراوت و پاکیزگی را سخاوتمندانه هدیه می‌دهند. بیایید به نعمت حضور مؤثر این عزیزان، در عمل و به شایستگی قدردان و همراه باشیم.

ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.