به گزارش شهرآرانیوز، چند روزی مانده بود به آغاز ماه مبارک رمضان، پسر داییام یدا... که در قلای فتحا... کابل (محلهای در مرکز کابل) مغازه لبنیاتی دارد و چند روزی بود داشت اجناس مناسب با ماه مبارک را برای مغازه خریداری میکرد گفت که نیاز به خرما دارد، کابلیها عادت دارند که روزه خود را با خرما باز کنند. من و حکمت رفتیم مندوی (بازار بزرگ شهر کابل) تا برای مغازه خرما خریداری کنیم.
در مندوی کابل که قدمتی بسیار دارد، هر صنف برای خود جایی دارد و ما مستقیم رفتیم سروقت خرمافروشها که در آستانه ماه مبارک رمضان بازارشان رونق یافته بود.
همین که وارد سرای خرمافروشها شدیم نامهای آشنای زیادی به چشمم خورد، خرمای زاهدی، رطب اعلای صادراتی، مضافتی بم و چندتایی نام دیگر. بازار خرمافروشهای مندوی کابل تنها جایی بود که همه اجناسش از یک مبدأ آمده بودند، ایران. در هر دکان کارتنهای شیک و خوشرنگوروی خرمای ایرانی قد کشیده بودند و مشتریها سرگردان در دکانهای مختلف برای یافتن خرمایی ارزان و باکیفیت. اما خرمای ایرانی موجود در بازار کابل در عین کیفیت و بستهبندی مرتبی که داشت، در مقایسه با بازار ایران قیمت بیشتری دارد. هرچند ارزش افغانی در برابر تومان هم بر روی این موضوع بیتأثیر نیست. اما مردم پایتخت افغانستان گزینه اول و آخرشان در خرما دسترنج کشاورزان ایرانی است. آنهایی که زیر آفتاب تیز، نخلها را همچون فرزندان خود تیمار میکنند تا برایشان دانههای شیرین به بار آورد.
احمد و ضیا دو برادری بودند که من و حکمت برای خرید پنج کارتن خرما با آنها توافق کردیم. هر کارتن خرما حدود هشت کیلو وزن داشت و ما برای هر کارتن نزدیک به هزار افغانی، یعنی یکمیلیون و ۳۰۰هزار تومان پرداخت کردیم. در واقع هرکیلو خرما برای ما چیزی در حدود ۱۳۰افغانی معادل ۱۶۹هزار تومان آب خورد.
۱۳۰افغانی در افغانستان امروز که از نظر شاخصهای اقتصادی تنها ارزش پولی بالایی دارد و دیگر موارد حرفی برای گفتن ندارد، پول زیادی است. این روزها در افغانستان با توجه به نبود کار، پیداکردن ۱۳۰افغانی کار سختی است و برای ما هم خرید خرما با این قیمت تصمیم آسانی نبود.
وقتی با احمد که برادر بزرگتر بود، حرف زدم و پرسیدم که آیا شما خودتان مستقیم از ایران خرید میکنید یا با واسطه؟
احمد شروع کرد سفر خرمای ایرانی تا مندوی کابل را برایم تعریفکردن. چند تاجر افغانستانی که دارایی قابل قبولی دارند با تولیدکنندگان خرما در شهرهای مختلف ایران رابطه کاری دارند.
آنها حجم زیادی از خرمای مطلوب خود را با در نظر گرفتن شاخصهایی که مهمترین آن قیمت تمامشده خرما برای مصرفکننده افغانستانی است، خریداری و به ماهیرود (مرز مشترک افغانستان و ایران) منتقل میکنند. از آنجا خرما به ولایت نیمروز افغانستان میرسد و تجارت خرما وارد مرحله جدیدی میشود.
تاجران کوچکتر از سراسر افغانستان به نیمروز در غرب افغانستان میروند، خرما را بررسی و در تناژ بالا خریداری میکنند.
در واقع خرمای ایرانی از ولایت نیمروز به سراسر این کشور ارسال میشود و در بازار مرکزی کابل، این خرمای ایرانی است که پادشاهی میکند.
یکی از ویژگیهای خرماهای ایرانی موجود در بازار افغانستان بستهبندیهای شیک و محکم خرما بود. بستهبندیهایی که نشان میداد، تولیدکننده هدفمند وارد بازار پرظرفیت کشور همسایه شده، بازاری که پتانسیل زیادی برای حضور دارد. از سوی دیگر کیفیت بالای محصولات ایرانی مهمترین انگیزه مصرفکننده افغانستانی است، انگیزهای که اعتماد را در میان مصرفکنندگان تقویت کرده است و آنها ترجیح میدهند از محصولاتی مصرف کنند که در همسایگیشان در شرایط بهداشتی مناسبی تولید شده است، موضوعی که محصولات پاکستانی موجود در بازار کابل، برای شما تداعی نمیکند. وقتی بازار پررونق خرما در مندوی کابل را دیدم به حکمت گفتم که این تنها بازار افغانستان نیست که در سلطه خرمای ایرانی است. امروز بازارهای زیادی در کشورهای مختلف جهان مملو از خرمای باکیفیت ایرانی است. بازارهایی که هیچکدامشان آغوش خود را برای محصولات ایرانی همچون افغانستان باز نکرده است.