به گزارش شهرآرانیوز؛ روزی روزگاری در کوچهپسکوچههای خاکی مشهد با دیوارهای کاهگلی و خانههای تن داده به سایهسار بیدها، اقوام و ملیتهای مختلفی با ادیان متفاوت در کنار یکدیگر زندگی میکردند. این زیست و همسایگی اگرچه در صلح و صفا و بهشکل مسالمتآمیز بود، گاهی سبب بروز مشکلاتی میشد.
شاید برایتان جالب باشد که بدانید یکی از این مشکلات نبودن یک روز واحد برای تعطیلی آخر هفته در شهر بوده است. درواقع حدود نود سال پیش، سکونت شهروندان مسلمان، یهودی و مسیحی در شهر مشهد، سبب شده بود بازار در سه روز اول هفته تعطیل باشد تا شهروندان ادیان مختلف بتوانند به مناسک مذهبی خود بپردازند؛ جمعهها برای مسلمانان، شنبهها برای یهودیان و یکشنبهها برای مسیحیان.
البته منظور از این تعطیلی، تعطیل شدن بازار است، ولی، چون در گذشته بازار نقش بسیار مهمتری در زندگی مردم داشته و دادوستد و تأمین مایحتاج تنها در بازار اتفاق میافتاده، تعطیلی آن هم زندگی را به اصطلاح فلج میکرده است؛ همچنین ازآنجاکه در گذشته، بعضی صنفها منحصرا در دست یک ملیت خاص بوده، این رویه به یک مشکل بزرگ تبدیل شده بوده است.
تجارت در سه روز اول هفته رونقی نداشته است، مردم برای خرید برخی کالاها به مشکل میخوردهاند و از نظر اقتصادی هم این مشکل برای مشهد گران تمام میشده است. سرانجام این مسئله در سال۱۳۱۴ خورشیدی سبب اعتراض شد و والی وقت خراسان تصمیم گرفت با پیگیری این مشکل از وزارت کشور، یک روز واحد را برای تعطیل آخر هفته در شهر انتخاب کند.
مشکل دومی که بهدلیل همین تفاوت ملیت در مشهدِ یک قرن پیش رخ داده بود، ناهمگونی زبانی و نوشتاری تابلوی سردر مغازهها و دیگر تابلوهای شهری است، آنچنان که در هر محله براساس غلبه سکونتیِ یک ملیت، زبان و رسمالخطِ تابلوها هم متفاوت بوده است.
اینطور میشود که میبینیم در مشهد، چون روسها، انگلیسیها و آمریکاییهای بسیاری سکونت داشتهاند، تابلوی مغازهها هم بسته به اینکه صاحب آن اهل کجا بوده، عمدتا به این زبانها نوشته میشده است. چنین میشود که مجاوران و زائران، خاصه قشر کمسواد جامعه، وقتی به ارضاقدس میرسند، سردرگم میمانند. این مشکل نیز ذیل نامهنگاریها برای انتخاب یک روز تعطیل واحد برای مشهد، مورد پیگیری والی قرار میگیرد. سطرهای بعدی روایت تلاشها و پیگیریها برای رفع این دو مشکل است.
نامهنگاری ها برای حذف تعطیلات بیشمار مشهد
تورق اسناد باقیمانده از دوران پهلوی اول بیانگر آن است که ایالت خراسان، اول اردیبهشت ۱۳۱۴ خورشیدی نامهای به وزارت کشور نوشته و از این وزارت خواسته است تا درباره تصویب یک روز واحد تعطیل در مشهد و همچنین موضوع رسمالخط تابلوهای شهر نظر بدهد و قانونی صادر کند.
۲۲ روز بعد به این نامه پاسخ داده میشود؛ پاسخی که نشان میدهد با تغییر تعطیلات موافقت نشده است: «ایالت جلیله خراسان. موضوع مراسله ۱/۲/۱۳۱۴. راجع به ایام تعطیل و تابلوی مغازهها درخواستی داشتند که به عرض مقام ریاست جلیله وزرا رسید. تغییر عادات معموله در قسمت تعطیل هفتگی فعلا ضرورت ندارد.»
مشکل تعطیلی سهروزه بازار مشهد، اما به اینجا خلاصه نمیشود؛ زیرا که ما در همین دوران هم تعدادی تعطیلات رسمی کشوری داریم که همزمان با آنها، بازار مشهد هم تعطیل میشده و مشکل را چندبرابر میکرده است. برای نمونه در همین ایام (مرداد ۱۳۱۴) برابر اخبار جراید روز سهشنبهای که مقارن با سالروز پیروزی مشروطه در ایران بود نیز به صورت کشوری تعطیل شد.
چندی بعد هم برای مبعث حضرترسول (ص) تعطیل عمومی اعلام میشود و در ادامه هم تعطیلی به مناسبت تولد شاه، سان دیدن لشکر و مناسبتهایی از این دست، تعطیلی بازار مشهد را به چهار تا پنج روز در هفته میکشاند، اما همچنان وزارت کشور پاسخی به درخواست ایالت خراسان در این باب نمیدهد.
وزارت کشور، اما نسبت به یکسانسازی رسمالخط تابلوها با دید بازتری نگاه کرده و نوشتن فارسی را بر تابلوی سردرِ مغازهها اجباری دانسته است: «راجع به تابلوها هم نوشتن فارسی اجباری و نوشتن خطوط خارجه اختیاری است؛ همچنین تابلوها نباید فقط به خطوط خارجه باشد ولی اگر علاوه بر خط فارسی، خطوط خارجه هم نوشته شود، ضرری ندارد.»
پس از این پاسخ است که گویا بلدیه مشهد در یک مهلت کوتاه از همه حجرهداران میخواهد که خط تابلوهای خود را به فارسی تغییر دهند. چنین میشود که تا اول تیر همه تابلوهای دارای نوشته خارجی جمعآوری میشوند. روزنامه بهار در ۲ تیر ۱۳۱۴ خورشیدی در خبری چنین منتشر میکند: «برحسب دستور و مهلتی که از طرف اداره بلدیه داده شده بود، صاحبان مغازهها که تابلوی آنها با خطوط لاتینی نوشته بود، تابلوهای خود را عوض کرده و خطوط خارجی را تبدیل به خط فارسی نمودهاند.»
رئیسالوزرا، والی خراسان که میداند رونق اقتصادی و همچنین تهیه کردن برخی کالاها در چنین شرایطی با چه مشکلاتی همراه است، کوتاه نمیآید و چندی بعد نامه دیگری با این مضمون مینویسد: «وزارت جلیله داخله: بهطوریکه در مشهد مشاهده میشود، ایام تعطیل هفته در اینجا شکل منظم و مرتبی ندارد.
روزهای جمعه مسلمانها، شنبه یهودیها، یکشنبه مسیحیها، دکاکین خود را میبندند. این ترتیب علاوه بر مضرات اقتصادی یکی از یادگارهای ادوار کاپیتولاسیون است. سابقا در ترکیه نیز که کاپیتولاسیون بود، این ترتیب جاری و بعد از الغای آن موقوف و ممنوع شد و در سایر ممالک عالم هم روز تعطیل هفته منحصر به یک روز معین است.
عقیده دارم اگر در تمام نقاط ایران، روز تعطیل در هفته منحصر به جمعه شده و صاحبان ادیان دیگر حق بستن مغازههای خود را در ایام دیگر نداشته باشند، از هر حیث مناسب و مفید بوده و یکی از یادگارهای دوره کاپیتولاسیون نیز از میان برداشته خواهد شد.»
رئیسالوزرا در ادامه، بندی به نامه خود میافزاید که نشان میدهد موضوع رسمالخط یکسان تابلوها هم بهصورت کامل حل نشده و مکانهایی مثل سینماها و مغازههای آنتیکفروشی که منحصرا در اختیار یهودیان و ارامنه است، هنوز تابلوهای خود را تغییر ندادهاند؛ «همچنین به نظر اینجانب تابلوها و لوحههایی که روی مغازههای آنتیک و سینماها نصب میشود و بهطور مختلف با خطوط فرانسه، انگلیسی، ارمنی و ... نوشته میشود، چندان مناسب نیست و باید به فارسی نوشته شود. در صورت موافقت با این نظریه، البته دستور لازم صادر خواهند فرمود تا مقرراتی درمورد هر دو موضوع برای عموم مملکت وضع شود. والی ایالت خراسان.»
وزارت در پاسخ نامه دوم نیز همان جوابی را که به نامه نخست داده بود، تکرار میکند؛ زیرا که نگران است تعیین یک روز تعطیل واحد، سبب نارضایتی و خشم شهروندان دیگرادیان شود: «مستحضر هستید در قسمت تعطیل هفتگی فعلا ضرورت ندارد که عادات معموله تغییر داده شود.»
اعتراض در مشهد برای تعیین یک روز واحد تعطیل در حال بحرانی شدن است که وزیر معارف و اوقاف دستبهکار میشود و نامه دیگری به وزارت داخله مینویسد و از آنان میخواهد اگر درباره «موضوع ایام تعطیل مسلمین و ملل متنوعه» تصمیمی گرفته شده است، وزارت معارف را آگاه کنند.
رئیسالوزرا اینبار هم همان پاسخهای پیشین را با کمی تغییر تکرار میکند، اما در مردادماه تصمیم جدیدی وضع میشود و اعلان آن را بهصورت رسمی در جراید وقت اعلام میکنند. تصمیم مقامات بالادستی درباره تعطیلات عمومی در سراسر کشور است که شامل مشهد هم میشود. موضوع این نامه اگرچه زمان و ساعت در نقاط مختلف است، اما بندی بهنام تعطیلات نیز دارد که بهصراحت در آن بیان شده است که باید مطابق با تصمیمهای کشوری باشد.
روزنامه طوس این اعلان را چنین منتشر کرده است: «چون مطابق ترتیبی که تاکنون معمول بوده است اماکن و بلاد شاهنشاهی که در طولهای مختلف جغرافیایی واقع هستند، دارای ساعتهای مختلف بودند و مقتضیات زندگی ایجاب میکرد که کلیه نقاط مختلفه مملکت ساعتهای بالنسبه واحدی اختیار نمایند، علیهذا بهموجب تصمیم هیئت محترم دولت از این به بعد ساعت محل تهران برای تمام نقاط ایران مأخذ قرار داده خواهد شد و ساعت مذکور، سهساعتونیم قبل از ساعت گرینویچ است؛ البته لازم است مفاد متحدالمال فوق را در نظر گرفته و در تعیین ساعات رسمی و تعطیلات هفتگی بر طبق آن رفتار نمایند.»
با اینکه این خبر در جراید مختلف به شیوههای گوناگون منتشر میشود، پس از این دیگر نامهای به وزارت کشور منباب اعلام یک روز واحد در مشهد نوشته نمیشود و این موضوع گویا در لابهلای حوادثی، چون واقعه مسجد گوهرشاد، تغییر لباس مردان و کشف حجاب زنان مسکوت میماند و پس از جنگ جهانی اول با خروج قوای روس و همچنین مهاجرت بسیاری از اقوام به خارج از مشهد بهصورت غیررسمی رفع و تعطیلات سه روز بازار مشهد در همان روز جمعه خلاصه میشود و این ماجرا هم در تاریخ به دیگر خاطرهها میپیوندد.