صفحه نخست

سیاست

اقتصاد

جامعه

فرهنگ‌وهنر

ورزش

علم و فناوری

دین و فرهنگ رضوی

مشهد

چندرسانه‌ای

شهربانو

افغانستان

عکس

کودک

صفحات داخلی

شاه‌مقصود‌های فلکه دوم گلشهر

  • کد خبر: ۳۲۷۷۵۶
  • ۳۱ فروردين ۱۴۰۴ - ۱۶:۲۶
پاساژ مسجد ابوالفضلی، پاساژ بزرگی نیست؛ پانزده، بیست تا مغازه است که جا شده‌اند در زیرزمین پت و پهن مسجد.

پاساژ مسجد ابوالفضلی، پاساژ بزرگی نیست؛ پانزده، بیست تا مغازه است که جا شده‌اند در زیرزمین پت و پهن مسجد. مسجد ابوالفضلی، اما مسجد بزرگی است در حاشیه فلکه دوم گلشهر؛ آن‌قدر بزرگ است که بشود در زیرزمینش پاساژی نونوار بنا کرد با پانزده، بیست تا مغازه. مغازه‌های پاساژ مسجد ابوالفضلی، چیزی می‌فروشند که مسجدی‌ها هم مشتری‌اش هستند. مسجدی‌ها دو تا نشانه مهم دارند، تسبیح می‌چرخانند و انگشتر در دست دارند و در مغازه‌های پاساژ، دقیقا همین‌ها ردیف شده‌اند پشت ویترین‌ها. پاساژ مسجد ابوالفضلی، پاساژ دیدنی تسبیح و انگشتر است.

روزگاری نام گلشهر، با نام چند کار و کاسبی، پیوند داشت. یکی‌شان «تسبیح نخ کردن» بود. پیشه‌ای خانگی برای خانم‌ها با درآمدی مختصر. توی خانه بیشتر گلشهری‌ها دانه‌های زرد تسبیح و نخ‌های سبز، مهمان همیشگی بود. مرد‌های گلشهری یا کارگر بودند یا حلبی‌ساز یا حصیرباف، زن‌ها، اما تسبیح نخ می‌کردند. صبح تا شب، سی‌و‌سه تا

«دانه» نخ می‌کشیدند و یک «صلواتک» می‌انداختند. این‌طوری، دوک نخ‌های سبز، آرام آرام تبدیل می‌شد به توپ درشتی که تسبیح‌های آماده بود، قبل از بریده‌شدن و بافت‌خوردن و سیم‌کاری.

پاساژ مسجد ابوالفضلی، از آن تسبیح‌های ارزان‌قیمت، کم ندارد که در بسته‌های بیست‌تایی و صدتایی، آماده رفتن به فروشگاه‌های شیک‌و‌پیک بازار رضا (ع) و اطراف حرم است، اما تسبیح‌های گران‌تر هم فراوان دارد. از تسبیح‌های «سندلوس» تا «شاه‌مقصود»‌های قدیمی و جایی که تسبیح باشد انگشتر هم هست. در مغازه‌های پاساژ ابوالفضلی همه‌جور چنبره‌ای پیدا می‌شود و همه‌طور نگینی. چنبره‌ها حاصل هنر انگشترسازهاست و نگین‌ها، کار نگین‌تراش‌ها. «انگشترسازها» بیشترشان در خیابان میثم هستند و نگین‌تراش‌ها در کوی مهدی. تلفیق هنرشان، اما اینجا در پاساژ مسجد ابوالفضلی گلشهر، دست به دست می‌شود بین فروشنده‌ها و مشتری‌ها.

آخر پاساژ، یک کافه هم هست که از کافه بودن فقط اسمش را یدک می‌کشد. در عوض، تا دلتان بخواهد قهوه‌خانه است. از همان‌هایی که روزگاری در کوچه و خیابان‌های مشهد فراوان بوده‌اند. کافه، پاتوق انگشترفروش‌هاست. انگشترفروش‌هایی که مغازه‌ای ندارند، این‌جا سرِ میز‌ها نشسته‌اند و صندوقچه‌های چوبی‌شان را باز کرده‌اند روی میز، طوری که هر طرف سربچرخانی، فیروزه‌ها و عجمی‌ها و عقیق‌ها و دُرّ‌ها ردیف‌شده‌اند کنار هم، کنار تسبیح‌های ریز و درشتِ رنگ به رنگ، کنار استکان‌های کم‌رنگ چای و همهمه آدم‌های پرچانه‌ای که روز و روزگار، کشانده‌شان به بازار شلوغ انگشتر و تسبیح.

ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.