درباره چگونگی حضور در انتخابات آتی، میان چهرهها و احزاب اصلاحطلب، اختلافنظرهای جدی وجود دارد و بیش از هر زمان دیگر شورایعالی سیاستگذاری اصلاحطلبان، ناکارآمد جلوه میکند.
به اعتقاد غلامعلی رجایی درصورت تداوم وضعیت موجود، اصلاحطلبان شانسی برای انتخابات آینده ندارند.
علی قدیری/ شهرآرانیوز - تجربه انتخابات یازدهمین دوره مجلس شورای اسلامی و شرایط کنونی کشور، آینده سیاسی اصلاحطلبان را در هالهای از ابهام قرار داده است. اصلاحطلبان با تردیدهای بسیار، گوشه چشمی به انتخابات ریاستجمهوری ۱۴۰۰ دارند و میکوشند از این ظرفیت برای حضور و اثرگذاری در حاکمیت بهره ببرند، با این حال درباره چگونگی حضور در انتخابات آتی، میان چهرهها و احزاب اصلاحطلب، اختلافنظرهای جدی وجود دارد و بیش از هر زمان دیگر شورایعالی سیاستگذاری اصلاحطلبان، ناکارآمد جلوه میکند.
در همینباره در تازهترین اظهارنظر، محسن هاشمیرفسنجانی، رئیس شورای مرکزی حزب کارگزاران سازندگی، گفته است که «در انتخابات ۹۸، شورایعالی سیاستگذاری اصلاح طلبان، اثرگذاری خود را از دست داد و منجر به استعفاها شد. مسئله اصلی اصلاحطلبان در انتخابات ریاستجمهوری ۱۴۰۰، شورایعالی سیاستگذاری اصلاحطلبان نیست». وی همچنین به این نکته اشاره کرده است که: «اگر اصلاحطلبان نخواهند مانند انتخابات مجلس یازدهم، حضوری جدی و رسمی در انتخابات داشته باشند، طبیعتا از صحنه رسمی سیاست دستکم برای کوتاهمدت حذف میشوند». اما آیا اصلاحطلبی درصورت حضور یا غیبت در یک انتخابات، حذفشدنی است؟
غلامعلی رجایی، فعال سیاسی اصلاحطلب، در گفتگو با شهرآرا، به این نکته اشاره میکند که «تفکر اصلاحطلبی حذفشدنی نیست. تفکر اصلاحطلبی، تفکری ماناست که هر نظامی در پروسه زمانی مشخص به آن نیاز دارد؛ چراکه هر سیستم سیاسی در گذر زمان، نیاز به تجدیدنظرهایی برای تحول و بهبود دارد. اگر حتی در نظامی بهجز نظام اسلامی ما، اصلاح نگرشها و سیاستها وجود نداشته باشد، سیستم سیاسی و حاکمیت باید آن را خلق کنند؛ چراکه اصلاحطلبی به تعبیری، یک سیستم عیبیاب است و نقدهای مفیدی که مطرح میکند، زمینهساز اصلاح، بهبود و تقویت سیستم سیاسی میشود».
رجایی درباره تجربه انتخابات یازدهمین دوره مجلس شورای اسلامی و ردصلاحیت چهرههای شاخص اصلاحطلب، بر این نظر است که «به نظر میرسد نگاه به اصلاحطلبان یک نگاه واقعی نیست و بر همین اساس، نقش و ظرفیت آنان برای اداره کشور ازسوی برخی نادیده انگاشته شد. حال سوال این است که چرا باید آرای اصلاحطلبان در انتخابات، نادیده انگاشته و حذف شود؟ چرا برخی مردم که گرایش اصلاحطلبی دارند، باید از انتخاب گزینههای مدنظر خود محروم شوند؟ اگر اصلاحطلبان نتوانند ژنرالها و چهرههای برجسته خود را در انتخابات داشته باشند، حضور مردم هم در انتخابات کمرنگ خواهد شد؛ چراکه عدهای از مردم میخواهند به این افراد رأی دهند و میبینند که در انتخابات، امکان حضور ندارند و گزینه دیگری را هم پیشروی خود ندارند که به او رأی بدهند». وی معتقد است برای جلوگیری از تکرار اتفاقات مجلس یازدهم، «باید تذکر لازم به شورای نگهبان داده شود تا اصلاحطلبان هم بتوانند باتوان در عرصه انتخابات ریاستجمهوری حاضر شوند و همان حماسه سیاسیای که مدنظر رهبری است، محقق شود. اگر این فرصت در انتخابات ریاستجمهوری آتی برای اصلاحطلبان فراهم نشود، اصلاحطلبان حذف نمیشوند، اما باید به یک مرخصی کوتاهمدت بروند تا ببینند چگونه عرصه برای حضور آتی آنها در سیاست، فراهم میشود».
این فعال سیاسی به این نکته اشاره میکند که «برخی میخواهند در ادوار آتی انتخابات، تجربه انتخابات یازدهمین دوره مجلس شورای اسلامی را تکرار کنند؛ یعنی تنها اجازه حضور اقلیت مطلقی از اصلاحطلبان را در مجلس و دیگر عرصهها بدهند، بهگونهایکه فقط حضور داشته باشند و هیچ کاری نتوانند بکنند و فقط سنگ تعادل در ترازوی سیاست کشور باشند. اگر در انتخابات آتی همین اتفاق تکرار شود، اصلاحطلبان با یک دوگانه ناخوشایند مواجه میشوند؛ یا باید در انتخابات حاضر شوند و، چون چهرهای شاخص ندارند و مردم در انتخابات شرکت نمیکنند، تمسخر شوند که چه رأی ناچیزی دارند یا در انتخابات حاضر نشوند و از جانب حاکمیت نقد شوند که چرا در انتخابات شرکت نمیکنند. اما متأسفانه نگاه به اصلاحطلبان در شرایط کنونی کشور، یک نگاه حداقلی است». با این حال رجایی در برابر این پرسش که راهبرد اصلاحطلبان در شرایط کنونی کشور چه باید باشد، به این نکته اشاره میکند که «راهبرد اصلاحطلبان باید وحدت و بقا باشد». وی در ادامه میگوید: «البته در زمینه تعیین راهبرد مناسب، اکنون در شورایعالی سیاستگذاری اصلاحطلبان اختلافنظرهایی وجود دارد. اصلاحطلبان باید در چگونگی ایفای نقش خود در حاکمیت، تجدیدنظر کنند و با بررسی ضعفهای خود، به یک وحدت راهبردی برسند که به نظر من، آن راهبرد بقاست و آنان باید برای آن، راهکاری مشخص پیشنهاد کنند. اگر چنین نکنند و شرایط موجود استمرار داشته باشد، به نظر میرسد اصلاحطلبان شانسی در انتخابات ۱۴۰۰ نداشته باشند و مجبور شوند ریاستجمهوری و شوراهای شهر و روستا را به اصولگرایان واگذار کنند. اصولگرایان نیز چنانکه تاکنون نشان دادهاند، برنامه مشخصی برای برونرفت از مشکلات موجود در کشور ندارند و شیوه عمل آنان، سبب تغییرات ناخوشایندی در کشور میشود».