به گزارش شهرآرانیوز؛ هواداران یونایتد این روزها وضعیت عجیبی دارند. آنها به شدت منتظر فینال لیگ اروپا مقابل تاتنهام هستند، اما میدانند که تیمشان در داخل زمین و همچنین خارج از آن در وضعیت فاجعهباری قرار دارد.
شباهتهای واضحی با ۲۰ سال پیش وجود دارد، زمانی که یونایتد خود را برای فینال جام حذفی مقابل آرسنال آماده میکرد و انتقال مالکیت این باشگاه به خانواده آمریکایی گلیزرها به تازگی نهایی شده بود.
یونایتد نسبت به سال ۲۰۰۵ در تنگناهای مالی بسیار بدتری قرار دارد و میراث مدیریت گلیزرها برای این تیم، بدهی در حدود ۹۷۰ میلیون دلاری بوده است، موضوعی که به چالشی بزرگ برای سر جیم راتکلیف، مالک تازه آنها هم بدل شده و دست او را برای تقویت تیم بسته است.
حقیقت ناخوشایند این است که فرگوسن با عصبانی کردن سهامداران قبلی باشگاه به دلیل اختلاف بر سر یک اسب گرفته تا عدم تلاش برای متوقف کردن معامله یا حتی صحبت کردن علیه آن، در آمدن گلیرزها به یونایتد و شروع دوران سقوط شیاطین سرخ نقش داشت.
در مقایسه با دوران گذار لیورپول پس از خروج یورگن کلوپ، بسیاری از کارشناسان فرگوسن را متهم میکنند که زمانی یونایتد را ترک کرد که خیلی از ستارههای این تیم در سالهای پایانی دوران اوجشان بودند و مهرههای جایگزین خوبی هم در باشگاه نبود. اشتباه دیگر فرگوسن، نقشش در انتخاب دیوید مویس به عنوان سرمربی بعدی شیاطین سرخ بود.
اما در این بین درگیری او با مالکان قبلی یونایتد بر سر یک اسب که در نهایت باعث باز شدن پای گلیزرها به این باشگاه شد، شاید اساسیترین تاثیر این مربی اسکاتلندی در وضعیت بد شیاطین سرخ باشد.
اسبسواری بزرگترین علاقه فرگوسن در خارج از فوتبال بود و چالشی که او بر سر یک اسب که از ۲ مالک سابق باشگاه هدیه گرفته بود، در نهایت منجر به شکایت این مربی از آنها شد. در پرونده آن شکایت درباره حق مالکیت آن اسب، فرگوسن موفق به گرفتن چیزی در حدود ۳.۳ میلیون دلار از مالکان سابق یونایتد شد، اما آنها انتقام خود را گرفتند و پس از افزایش سهام خود در باشگاه، آن را با سود ۱۳۲ میلیون دلاری به خانواده آمریکایی گلیزر فروختند و پای این مالکان جنجالی را به یونایتد باز کردند.
در سالهای گذشته بدون دانش و تخصص فرگوسن و در نبود یک مدیر ورزشی مناسب، یونایتد اشتباهات بیشماری در بازار نقل و انتقالات مرتکب شد و اغلب ستارههای در حال افول را با هزینههای هنگفت به خدمت گرفت. شاید سختگیرانه به نظر برسد که فرگوسن را مسئول سومدیریت باشگاه در سالهای گذشته نامید، اما در دوران طولانی حضور او، این مربی اسکاتلندی چنان شخصیت قدرتمندی بود که مسئولیت تمام جنبههای باشگاه از نقل و انتقالات، توسعه جوانان و حتی ارتباطات را بر عهده داشت و باشگاه در دوران طولانی او نتوانست مدرنسازی شود. این مربی درست زمانی که دیگر باشگاههایی که پس از یونایتد قرار داشتند، در حال مدرن شدن بودند و مدیران ورزشی و تحلیلگران داده را استخدام میکردند، یونایتد را ترک کرد، اما عادت مدیریت سنتی آنها تا مدتها ادامه داشت و یونایتد تازه در سال ۲۰۲۱ اولین مدیر ورزشی خود را استخدام کرد.
البته باید به این نکته هم اشاره کرد که باشگاه از زمان رفتن او ۱۲ سال فرصت داشته تا با دوران پس از فرگوسن کنار بیاید و این کار را نکرده است، اما فراموش کردن نقش فرگوسن در ایجاد مدل مالکیت گلیزر دشوار است. فقط تصور کنید که یونایتد چقدر میتوانست موفق باشد اگر میتوانست تمام پولی را که به دست میآورد به جای پرداخت بدهیهای ایجاد شده در دوران مالکیت این خانواده آمریکایی، در تیم سرمایه گذاری کند؟ یونایتد از سال ۲۰۰۵ هر سال به طور متوسط ۸۰ میلیون دلار بدهی پرداخت میکند، پولی که برای خرید یکی دو بازیکن خوب در هر فصل کافی بود.
اما واقعیت این است که فرگوسن مطمئن شد که یونایتد با وجود محدودیتهای مختلف، یک ماشین برنده باقی میماند. جانشینان او پول بیشتری برای خرید مهرههای موردنظرشان در اختیار داشتند، اما هیچ کدام به کسب عنوان قهرمانی در لیگ برتر یا قدرتنمایی در لیگ قهرمانان اروپا نزدیک نشدهاند.
یونایتد در سالهای گذشته میلیونها دلار را با خریدهای اشتباه هدر داده و مربیان مختلفی را امتحان کرده است، اما هیچ یک از آنها به دوران سلطنت باشکوه فرگوسن نزدیک نشدهاند شاید میراث شوم اسطوره اسکاتلندی عامل بخشی از مشکلات عمیق آنها باشد.