کرونا را فراتر از یک ویروس بیماریزا، بلکه باید بهعنوان یک متغیر بزرگ و مؤثر در حوزههای گوناگون بهداشتی، فرهنگی، معرفتی، اقتصادی، اجتماعی و حتی سیاسی و امنیتی نگاه کرد؛ متغیری که خیلی از مؤلفههای ثابت را هم زیرورو کرده است. جامعه هم البته در مواجهه با این ویروس نوپدید خود را بهسرعت بهروزرسانی و رفتار خود را با شرایط جدید متناسب کرد. این متناسبسازی رفتاری باعث شد که از رهگذار این «آفت» بهنوعی «عافیت» هم برسیم. این درست که ویروس بهذات خود آلودهکننده و بیماریآفرین است، اما منشورهای رفتاری و قراردادهای بهداشتی باعث شد که بسیاری از دیگر بیماریها، با سپر بهداشتی و پیشگیرانه مواجه شوند و فرصت عرضاندام نیابند. حساسیت مضاعف، مردم را بهرعایت نظافت فردی و جمعی سوق داد تا بهفهمی تازه از «النظافه من الایمان» برسیم؛ ایمانی که نظافت، نظم و نسق را لازمه زندگی انسان و برهمخوردن این قاعده را با نابهسامانی در زندگی مساوی میداند. این نوخوانی حدیثی در زندگی به حوزه بهداشت محدود نماند، بلکه جامعه با مفاهیم غریبمانده دیگری هم دیدار تازه کرد؛ چون «مواسات» که خط تمیز اخلاق دینی از دیگر گونههای اخلاق انسانی شد و عیار بالاتر خود را بهنمایش گذاشت؛ چه اگر اخلاق همراه و دستگیر انسانی با کمکرسانی بههمنوعان، طلای ۱۸ عیار را بهمیدان آورد، اخلاق دینیانسانی که میراث رسول خدا (ص) و فلسفه بعثت ایشان بود، با غمخواری در دستگیری و تکریم در امداد و دلداری در نوعدوستی، طلای ۲۴ عیار و خالص را بهجامعه معرفی کرد تا با مؤلفهای در تراز احسان آشنا شویم و مردمی را ببینیم که «کار خوب» را به «خوبترین» شیوه انجام میدهند. بهدیگر عبارت، اگر دیگران کار خوب انجام میدهند بههر شکل، اینان کار خوب را به بهترین شیوه بهانجام میرسانند. اگر بخواهیم معادلسازی فقهی هم برای این رفتار اخلاقی داشته باشیم، میتوانیم کمک به دیگران را در قالب عبادات در ۲ نوع توصلی و تعبدی ببینیم. در واجبات توصلی، قصد قربت شرط نیست، مثل نجاتدادن فرد غریق. همین که برای نجاتش اقدام شود، نتیجه حاصل است، اما در برخی عبادات و واجبات، فرد مکلف، نگاهی فراتر از نتیجه مستقیم و عینی مد نظر دارد و با قصد قربت آن را انجام میدهد. از باب اینکه در مثل مناقشه نیست، من رفتار اخلاقیدینی ناظر به مواسات را پرتوگرفته از تعبدیات میدانم که فقط ایفای نقش اجتماعی نمیکند، بلکه در کنار ایفای این نقش در سطح عالی، باعث تعالی اخلاقی و معرفتی فرد کمککننده هم میشود. باری، کرونا در حوزه فرهنگ فردی و جمعی ما پیامدهای نمایانی داشت و دارد که اگر بدان متخلق شویم و این رفتار به ملکه نفسانی تبدیل شود برای مردم، آن وقت به نتیجه خوبی خواهیم رسید که از دل یک اتفاق بد ظهور میکند. این نیز میتواند ما را بهفهم تازه از «ان مع العسر یسرا» برساند که گشایش همپای سختیها میآید، نه بعد از سختیها. ما در کوران ترکتازی کرونا به گسترش اخلاق نوعدوستی رسیدیم. در اوج بیماری، امتداد پهلوانی اسطورهای ایرانیان را در شکوه نقشآفرینی پزشکان و کادر درمان دیدیم. ما کرامت و بخشندگی مردم را در فصل کوچکترشدن سفرهها تجربه کردیم و... این خود تجسم «ان مع العسر یسرا» است. با این نگاه است که میتوان متغیرهای پیامد کرونا را به عامل تغییر برای بهترشدن زندگی تبدیل کرد. دنیا، همه دنیا که امروزه پهنه عمل کروناست نیز اگر با این رویکرد رفتار خود را تنظیم کند، قطعا نسبت به قبل از کرونا از زیباییهای بیشتری برخوردار خواهد شد.