زینب کبری موسوی دختر یخ نورد کشورمان از بی توجهیها دلسرد شده و میگوید: آرزوی من شرکت در المپیک و کسب سکو بود، ولی ببینید بی توجهی و دلسردیها یک ورزشکار را به کجا میرساند که با وجود آن همه انگیزه به جایی میرسد که از دنیای قهرمانی خداحافظی میکند!
سعیده فتحی/شهرآرانیوز، اینکه برای رسیدن به قهرمانی همهکار بکنی، ولی نه تجهیزات داشته باشی و نه جایی برای تمرین، کاری سخت است؛ این وضعیت زینب کبری موسوی است که حالا ترجیح داده است بهعلت بیتوجهیها از دنیای قهرمانی خداحافظی کند.
دختری که در مسابقات قهرمانی یخنوردی جهان ششم شد و آرزوی رفتن روی سکو را داشت. موسوی قهرمانی آسیا دارد و یکی از بهترین یخنوردان ایرانی است، در حدی که میگوید میتواند مدال جهانی هم بگیرد، اما مشکلی بزرگ وجود دارد، اینکه رسیدن به این سکو با جیب خالی نمیشود. هر چند مشکل زینب فقط پول نبود و در نهایت هم بهدلیل نتیجهنگرفتن در جام فجر از تیم ملی کنار گذاشته شد و به مسابقات جهانی هم نرسید. برای دختر یخی ایران که خودش را در حد قهرمانی جهان میبیند، سؤال است که چرا همه مسائل را خودش باید یکتنه حل کند و چرا تا به این اندازه به او بیتوجهی شده است. امروز با این دختر یخنورد ایران همصحبت شدیم تا متوجه شویم چرا او که هدفش کسب مدال جهان و حضور در المپیک بود، تصمیم به خداحافظی گرفت.
*زینب جان بهتر است مصاحبهمان را از خداحافظیات شروع کنیم. چه شد که به این نتیجه رسیدی و خداحافظی کردی؟
من در این چند سال با مشکلات روحی و تغییرات زیادی در زندگیام روبهرو بودم، ولی همیشه سعی کردم تمریناتم را ادامه دهم و برای رسیدن به هدفم که سکوی جهانی بود، آماده شوم. ایمان داشتم که امسال به هدفم میرسم، چون آمادگی لازم را داشتم، اما امسال در مسابقات دهه فجر متأسفانه نتوانستم روی سکو بروم. اعتراضاتی هم به نحوه برگزاری مسابقات داشتم که پاسخ قانعکنندهای به من ندادند و همین موضوع باعث شد که در تیم ملی اعزامی به کره جنوبی نباشم. برای فدراسیون تنها نتایج جام فجر مهم بود و تمام نتایج قبلی من را نادیده گرفتند. با هزینه شخصی به کمپ تمرینی رفته بودم و آمادگی خوبی داشتم، اما همه آنها را نادیده گرفتند و بهدلیل اتفاقاتی دیگر اعزامهای آزاد را هم لغو کردند و درعمل در سال۲۰۲۰ در هیچ مسابقهای نمیتوانستم شرکت کنم و همه اینها باعث شد که واقعا انگیزهای برای ادامه راه نداشته باشم. بهنظرم در جایی که برای تلاش و زحمات آدم ارزش قائل نمیشوند، دلیلی ندارد بمانم و ترجیح دادم از دنیای قهرمانی خداحافظی کنم.
*برای رسیدن به اینجا چه سختیهایی متحمل شدی؟
در این راه سختیهای زیادی را متحمل شدم، تهیهکردن تجهیزات ورزشی که در ایران پیدا نمیشود، بحث هزینهها و رساندن خودم به مسابقات جهانی و امکانات کافی که در باشگاههای ایران وجود ندارد. البته من تنها نیستم و خیلی از ورزشکاران در ایران با این مشکلات مواجه هستند.
*در فدراسیون شما بین ورزشکار زن و مرد عدالت برقرار نیست؟
در بیشتر فدراسیونها بهعلت نتایج، گاهی لطف مسئولان به آقایان بیشتر است و بیشتر مواقع اعزامهای آقایان دوبرابر خانمهاست. البته در فدراسیون ما خانمها نتایج خوبی کسب میکنند و من هم درباره تبعیض در اعزامها اعتراض داشتم. الان هم برای مسابقات کره جنوبی ۳ آقا و ۲ خانم اعزام شدند.
*در این سالها چه زمانی احساس سرخوردگی و ناامیدی بهت دست داد؟ چه اتفاقی افتاد که به این حس رسیدی؟
هیچوقت به من احساس سرخوردگی و ناامیدی دست نداده است و همیشه روحیه باجسارت و قدرتمندی داشتم، منتهی مقداری دلسرد شدم. سال گذشته خواهر جوانم را بهدلیل اشتباه پزشکی از دست دادم، اما حتی این غم بزرگ هم باعث نشد که دست از تمریناتم بکشم. حادثه بسیار تلخی بود و از لحاظ مالی هم زیر فشار بودم، اما خودم را به کمپ تمرینی رساندم، فقط برای اینکه نتیجه خوبی بگیرم و به دنیا نشان بدهم دختران ایرانی هم میتوانند در رشته سختی مثل یخنوردی مقام جهانی کسب کنند، اما متأسفانه مسابقات را از من گرفتند و دیگر انگیزه و عشقی را که برای جنگیدن برای کسب سکو داشتم، از دست دادم.
*این روزها صحبت از این میشود که مسئولان وزارت حتی بین ورزشکاران زن هم فرق میگذارند، فکر میکنی این درست است که مثلا به یکی مثل کیمیا علیزاده خیلی توجه میکردند و یکی مثل شما را نادیده میگرفتند؟
بحث کیمیا علیزاده متفاوت است. به هر حال اولین مدالآور ما در المپیک بود و حتی من فکر میکردم باید بیشتر از اینها به او رسیدگی میکردند. کیمیا چهره تأثیرگذاری بود و حتی بحث مهاجرت او نیز روی دیگر بانوان ورزشکار تأثیر گذاشته است، زیرا او بهشکلی الگو بود و وقتی میبینیم نفر اول ورزش بانوان تا این اندازه دلش پر است و احساس میکند مورد توجه قرار نگرفته است و رفتن را بر ماندن ترجیح میدهد، ما هم دلسرد میشویم و با خودمان میگوییم وقتی آینده او که مدالآور المپیک بود این شد، پس ما چه میشویم؟ اما بهنظر من رسانه هم تأثیر زیادی دارد که مسئولان به سمت دیگر رشتهها هم بروند و امتیازدهی را تا حدودی با عدالت تقسیم کنند و همه رشتهها را ببینند تا همه ورزشکاران دیده شوند و برای جنگیدن انگیزه داشته باشند.
*حالا چرا بین اینهمه رشته یخنوردی را انتخاب کردی؟
یخنوردی رشتهای بود که همه چیزهایی که از ورزش میخواستم را به من داد، فرصت صعود، تجربه سقوط، لذت پرواز و دورشدن از زمین را به من داد. یاد گرفتم برای رسیدن به هدفم سختکوش باشم.
*پشیمان نشدی از اینکه این رشته رو انتخاب کردی؟
اصلا پشیمان نیستم و عاشق این رشته هستم و همیشه یخنوردی را ادامه میدهم و هیچوقت هم این اتفاقات باعث نخواهد شد که از یخنوردی دور شوم.
*چه زمانی ترس رو واقعا احساس کردی؟
گاهی در صعود در مسیرهای طبیعت ترس را احساس میکردم، بهویژه مسیری که با درجه ۱۳ b داشتم که فکر میکنم در کل دنیا شاید ۱۰ خانم باشند که بتوانند این درجه را صعود کنند و در هنگام پایینآمدن کمی ترسیدم. شاید هم بهعلت اتفاقات گذشته بود و از لحاظ روحی اذیت شدم.
*چقدر از یخنوردی درآمد داری؟
از یخنوردی هیچ درآمدی ندارم و تنها برای عشقی که دارم آن را انجام میدهم.
*شنیدهام هزینه حضور در مسابقات و اردوها برعهده خودت است، این هزینهها را از کجا تأمین میکنی؟
بله. هزینههای شرکت در مسابقات و اردوها با خودم بوده و فدراسیون موظف است در مسابقات رسمی تیم اعزام کند و ما آنجا هزینه نمیکنیم، ولی در غیر این صورت هزینهها را خودم میدهم. گاهی خانواده کمک میکند و گاهی هم از پساندازهایم خرج میکنم.
*قبلا گفته بودی آرزو داری به المپیک بروی، چه شد که قید المپیک را زدی؟
آرزوی من شرکت در المپیک و کسب سکو بود، ولی ببینید بیتوجهی و دلسردیها یک ورزشکار را به کجا میرساند که با وجود آن همه انگیزه بهجایی میرسد که از دنیای قهرمانی خداحافظی میکند. من مسابقهدادن را فوقالعاده دوست دارم و از آن انرژی میگیرم، اما آنقدر اذیت شدم که الان از آن فاصله میگیرم و میگویم المپیک بروم برای کی؟ برای چی من باید آنقدر تلاش کنم که به المپیک برسم؟ ولی انشاءالله اتفاقات خوبی بیفتد. هر ورزشکاری که به المپیک برسد، من خوشحال میشوم. به هر حال ما جزو نسل اول یخنوردی بودیم و تلاش کردیم تا به این جایگاه برسد. خاطرم هست خیلی تلاش کردم تا ایران بتواند میزبانی مسابقات را بگیرد.
*غیر از یخنوردی چه رشتههای دیگری را امتحان کردی؟
من قایقرانی دراگون بت، اسکی کراس کانتری، بدنسازی و ژیمناستیک هم کار کردم.
*احتمال دارد سر از رشته دیگری در بیاوری؟
احتمال اینکه بخواهم با رشته دیگری شروع کنم، بسیار زیاد است، آنهم بهعلت اینکه آمادگی جسمانی بالایی دارم و خوب است که بتوانم حالا نتیجه فوقالعادهای در رشتهای دیگر بگیرم. خیلی دوست دارم اسکی را حرفهای دنبال کنم.
*احیانا فکر پناهندگی به کشور دیگری نداری؟
خیر، قصد مهاجرت ندارم و ترجیح میدهم در این شرایط سختی که کشورمان میگذراند در کنار مردم و خانوادهام باشم.
*فکر میکنی چرا آنقدر موج پناهندگی در بین ورزشکاران ایران بیشتر شده است و فکر میکنی از شرایطشان راضی هستند؟
ورزشکاران زیادی را دیدم که از ایران مهاجرت کردند و همه احساس رضایت داشتند از امکانات و شخصیتی که برایشان قائل هستند و از نظم و تمرینات خوبی که دارند صحبت میکنند. به هر حال در ایران به تلاش ورزشکاران آنطور که باید ارزش نمیگذارند و گاهی حق آنها در اعزامها هم خورده میشود. اینکه در کشور ما به ورزشکار حقوق خوبی داده نمیشود، بیمه، آینده و شغلی برای آنها وجود ندارد، باعث دلسردی میشود. در کانال کمیته ملی المپیک دیدم مسئولان به دیدار کشتیگیران پیشکسوت رفتند و لوحهای یادبودی به آنها داده بودند، خیلی از آنها در خانه مستأجری زندگی میکنند و اگر بیمار شوند شاید هزینه درمان نداشته باشند و همه اینها اتفاقات خوبی نیست و نمیتواند یک ورزشکار را دلگرم به ادامه راه در ایران کند.
از طرفی هم اوضاع اقتصادی و سیاسی کشور آنقدر بههم ریخته است که موج مهاجرت در بین کل مردم وجود دارد و ورزشکاران هم بخشی از همین مردم هستند. به هر حال بیتوجهی مسئولان به ورزشکاران باعث میشود تن به غربت و دوری از خانوادههایشان بدهند و گاهی با وجود میل باطنی مجبور میشوند برای پرچم کشوری که خاک آنها نیست، بجنگند. بهنظرم مسئولان ورزش مسئول تمام این اتفاقات هستند و درست مدیریتنکردن باعث بیانگیزگی بسیاری از ورزشکاران شده است که حالا عدهای از دنیای قهرمانی خداحافظی کردهاند و عدهای هم تصمیم به مهاجرت گرفتند.