صفحه نخست

سیاست

اقتصاد

جامعه

فرهنگ‌وهنر

ورزش

علم و فناوری

دین و فرهنگ رضوی

مشهد

چندرسانه‌ای

شهربانو

افغانستان

عکس

کودک

صفحات داخلی

وفور معنادار «جو»

  • کد خبر: ۳۸۰۹۴۵
  • ۰۲ دی ۱۴۰۴ - ۲۲:۱۴
درنگی در باب جنجال یک کارشناس تلویزیون که مردم را به جایگزین کردن برنج دعوت کرد.
محمد عنبرسوز
نویسنده محمد عنبرسوز

بازار کالا‌های اساسی در ایران، در هفته‌های اخیر، وضعیت غم انگیزی را به خود دیده و آنچه امروز بر سفره‌های طبقات متوسط و فرودست می‌گذرد، نه یک نوسان مقطعی، بلکه نتیجه تورمی است که بی واسطه به معیشت روزمره هجوم آورده است.

در این میان، مسئولیت اصلی پاسخ گویی و تدبیر امور، بی تردید بر عهده دولتمردان است و رسانه‌ها موظف‌اند مسئولان را زیر فشار افکار عمومی بگذارند تا هرچه سریع‌تر راه حلی مؤثر برای این وضعیت بیابند، اما در شرایطی که کمر جامعه زیر بار فشار اقتصادی خم شده، رسانه ملی، به جای انجام وظیفه مطالبه گری، از کارشناسانی دعوت می‌کند که با جملات نسنجیده، نمک بر زخم مردم می‌پاشند؛ و حواشی آن حتی چند روز پس از انتشار آن پررنگ و ادامه دار است.

در ستایش سکوت

دعوت از یک مهمان ناشناخته در یکی از شبکه‌های تلویزیون و طرح این توصیه که «با توجه به گرانی برنج، مردم می‌توانند از جو استفاده کنند»، فراتر از یک لغزش لفظی، خطای تعجب برانگیز رسانه ملی بود.

خطایی که می‌تواند به نمادی از فاصله عمیق تلویزیون با واقعیت زندگی مردم بدل شد. در شرایطی که بسیاری از خانواده‌ها برای تأمین همان برنجِ همیشگی دچار مشکل هستند، طرح چنین پیشنهادی در یک رسانه با مخاطبان فراگیر، نه تنها راه حل نیست، بلکه پیامی است که از بالا به پایین مخابره می‌شود و حس تحقیر و نادیده گرفته شدن را به اقشار متوسط به پایین جامعه القا می‌کند. چیزی شبیه به توصیه دیگر مجری تلویزیون برای «جمع کردن و رفتن هر کسی که ناراضی است».

هجوم به روان جامعه

حتی به فرض عذرخواهی گوینده مطلب یا دست اندر کاران برنامه، این گونه اظهارات، صرفا یک نظر شخصی یا پیشنهاد غذایی ساده نیستند. از منظر اجتماعی و روانی، چنین جملاتی می‌توانند «کشنده» باشند؛ زیرا مستقیما سلامت روان جامعه را هدف می‌گیرند.

مردمی که هر روز با اخبار گرانی، کاهش قدرت خرید و آینده‌ای مبهم روبه رو هستند، وقتی از تریبون رسمی می‌شنوند که باید عادت‌های غذایی ریشه دار خود را کنار بگذارند، احساس می‌کنند که هیچ کس به فکرشان نیست.

منطق تغذیه

فارغ از بار روانی و اجتماعی موضوع، این توصیه حتی از منظر منطقی و علمی نیز محل پرسش است. الگو‌های غذایی یک جامعه، محصول عواملی همچون تاریخ، فرهنگ، اقلیم و اقتصاد آن زیست بوم هستند و در کوتاه مدت تغییر نمی‌کنند. ایده‌هایی از این دست، نه در ایران قابل اجرا هستند و نه نمونه موفقی در جهان دارند که بتوان به آن استناد کرد. به بیان ساده تر، مسئله مردم «چه بخوریم» نیست؛ مسئله این است که «چطور همان غذای همیشگی را تهیه کنیم؟»

حالا پرسش افکار عمومی این است که اگر فردای روزگار «جو» هم به شکل معناداری گران شد، چه باید کرد؟ این روند تا کجا می‌تواند ادامه پیدا کند؟

اشتباه تصادفی یا الگوی تکرارشونده؟

این نخستین بار نیست که در بزنگاه‌های حساس، اظهارنظری نسنجیده جامعه را به آستانه انفجار از شدت عصبانیت می‌رساند.

دست کم در رسانه‌ها و شبکه‌های اجتماعی، بار‌ها دیده‌ایم که یک کارشناس، سخنران یا مهمان یک برنامه تلویزیونی، با چند جمله، موجی از خشم عمومی ایجاد کرده و سپس، بدون هیچ پیگردی، صحنه را ترک کرده است. به نظر می‌رسد تکرار این وضعیت، حاصل دو عامل هم زمان است، از یک سو تمایل برخی افراد به خودشیرینی و مطرح شدن در قاب رسانه و از سوی دیگر، فقدان نظارت و قاعده مندی در دعوت از کارشناسان.

از سوء نیت تا سوء مدیریت

تجربه‌های این چنینی، چه از جانب صداوسیما و چه سایر تریبون‌های دیگر نشان می‌دهد که زنگ خطر دیگری به صدا درمی آمده است و فقدان یک شیوه نامه شفاف و حرفه‌ای برای انتخاب کارشناسان و مهمانان برنامه‌های گفتگومحور است.

ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.