صفحه نخست

سیاست

اقتصاد

جامعه

فرهنگ‌وهنر

ورزش

شهرآرامحله

علم و فناوری

دین و فرهنگ رضوی

مشهد

چندرسانه‌ای

شهربانو

افغانستان

عکس

کودک

صفحات داخلی

به رگبار بستن یک خانواده با کلاشنیکف در مشهد

  • کد خبر: ۳۹۰۶۷
  • ۲۶ مرداد ۱۳۹۹ - ۱۰:۵۹
تیم جنایی دادسرای مشهد، ۵۲ ساعت از آخر هفته گذشته، درگیر حل ۳ معما در ۳ پرونده جنایی شدند. پرونده‌هایی که تنها در یکی از آن‌ها متهم به قتل و انگیزه‌اش مشخص بود، هرچند که او هم با پریدن بر ترک موتور یکی از دوستانش از محل گریخته بود.
محمد جواد ابوعطا | شهرآرانیوز؛ ماجرای ۳ قتل غیرسریالی که از ساعت ۸ شب چهارشنبه شروع شده بود با سومین قتل در بامداد شنبه با دست و پا زدن‌های کم‌رمق یک جوان چاقو چاقو شده، در بیمارستان شهید کامیاب، به پایان رسید. جوانی بیست و سه ساله روستایی که تاوان بدمستی جوانی هفده ساله را داده بود.
تیم جنایی دادسرای مشهد، ۵۲ ساعت از آخر هفته گذشته، درگیر حل ۳ معما در ۳ پرونده جنایی شدند. پرونده‌هایی که تنها در یکی از آن‌ها متهم به قتل و انگیزه‌اش مشخص بود، هرچند که او هم با پریدن بر ترک موتور یکی از دوستانش از محل گریخته بود.


رازی مخفی در سینه مقتول خیابان رازی

ساعت ۸ شب چهارشنبه پیش (۲۲ مرداد) در خیابان رازی در منطقه قاسم‌آباد مشهد قتلی رخ داد که در این پرونده که هنوز متهمش دستگیر نشده است. مردی حدودا چهل‌و‌سه ساله در حاشیه خیابان با تلفن‌همراهش صحبت می‌کرده که مردی موتورسوار کنار او می‌ایستد. پس از دقایقی مرد موتورسوار با چاقویی به عابرپیاده حمله می‌کند و بعد هم سوار موتوری که شاهدان می‌گویند زهوار دررفته بوده می‌شود و می‌گریزد.

هنوز انگیزه قاتل مشخص نشده و هر چند مقتول پیش از رسیدن پیک اجل، به افراد حاضر در صحنه می‌گوید که گوشی‌اش را موتورسوار برده، اما تحقیقات جنایی موضوع سرقت گوشی را منتفی می‌کند و کارآگاهان به دستور قاضی احمدی‌نژاد، بازپرس ویژه قتل دادسرای ناحیه دو مشهد، تحقیقاتشان رابرای دستگیری متهم گسترش داده اند.


قتل بی‌ابهام در اَبرَش

در رسیدگی به پرونده بعدی، تیم جنایی نیمه‌شب به بیمارستان شهید کامیاب رسیدند، با جسد خونین مردی جوان روبه‌رو شدند که چاقو کشاله ران و پشتش را دریده بود. مرد جوان روی خون خودش خوابیده بود. هیچ شاهدی نبود که جزئیات بیشتری بدهد. تنها موضوعی که کارشناسان اورژانس اعلام کردند، نشان می‌داد که مرد جوان در روستایی در شصت‌کیلومتری نیشابور به نام اَبرَش در یک نزاع، جمعه چاقو خورده است.

جسد که دیگر حرفی برای زندگان نداشت. لاجرم دامنه تحقیقات همان نصف شب به سمت روستای اَبرَش کشیده شد. روستایی در منطقه بینالود و درست مقابل توربین‌های عظیم‌الجثه بادی. حرکت کند روستا در نیمه‌شب با جنجالی که ساعاتی قبل رخ داده بود، ریتمی تندتر پیدا کرده بود. همه اهالی روستا می‌دانستند، صاحب خون‌های ریخته شده روی زمین، مرده است و در انتظار مأموران بودند.

چراغ خودرو‌های غریبه که روستا را روشن کرد، بیشتر اهالی گرد خودرو‌ها جمع شدند. اظهارات همه یکسان بود و مشخص. ساعاتی قبل جوانی هفده ساله که کله‌اش داغ بوده، در وسط آبادی عربده می‌کشد. مقتول متوجه موضوع می‌شود، پا وسط می‌گذارد و وارد یک جدل لفظی با جوان مست می‌شود. دست به یقه شدن آن‌ها هم‌زمان می‌شود با سررسیدن یک موتورسوار که پسردایی جوان هفده ساله بوده است، آن‌ها وارد نزاعی سه نفره می‌شوند که ناگهان جوان مست چاقویی از جیب بیرون می‌کشد و چند ضربه به پیکر جوان معترض می‌زند. با سقوط جوان معترض، ضارب ترک موتور پسردایی‌اش می‌پرد و از روستا می‌گریزند. با اعلام موضوع از سوی اهالی به اورژانس پیکر نیمه‌جان مرد جوان به بیمارستان امدادی مشهد منتقل می‌شود، اما او کشته شده بود.


یک احتمال و یک فرضیه در معمای سوم

سومین پرونده جنایی در ۴ روز گذشته، شامگاه پنجشنبه در یک باغ شخصی در منطقه طرق مشهد رخ داد. پس از غروب ۴ عضو یک خانواده مشهدی برای تفریح و لذت از هوای خوش منطقه طرق، به باغی در، ولی عصر ۲۶ می‌روند.

شب‌نشینی آن‌ها تا پاسی از شب ادامه می‌یابد و بساط جوجه و مخلفاتش قرار بود که این شب را به یادماندنی کند. هرچند که نمی‌دانستند در حال عبور از تلخ‌ترین شب‌نشینی عمرشان هستند.
ساعت از یک بامداد گذشته و سکوت منطقه جایش را به سر و صدا و خوشی‌های زودگذر این افراد داده بود. نیم ساعت دیگر هم با شوخی و جدی‌های شوخی‌وارشان گذشت که ناگهان متوجه سایه‌ای شدند که مقابل در باغ ظاهر شد. پیش از آنکه فرصت کنند و ببینند چه کسی در چارچوب در ایستاده، رگباری ناگهانی از تفنگ فرد ناشناس به سویشان بارید. ۲۰ ثانیه، ۱۵ ثانیه، کمتر از ۱۰ ثانیه، روایت‌های متناقضی بود که شاهدان بعدا درباره مدت زمان تیراندازی اعلام می‌کردند.

حدود یک دقیقه از تیراندازی گذشته بود که یکی از افرادی که در پشت درختی سنگر گرفته بود، به خودش جرئت داد و سرش را کمی بیرون آورد. چارچوب خالی در باغ، جسارت را به او برگرداند. وقتی چشم چرخاند، پیکر سوراخ سوراخ ۲ نفر از هم‌نشینانش را دید که روی زمین در خونشان غوطه‌ور بودند.
هراس و وحشت جای ترس اولیه را در وجودش گرفت. کمی آن‌طرف‌تر یکی دیگر از آن ۴ نفر ناباورانه چشم به پیکر‌های غرق در خون، مبهوت مانده بود. آن‌ها چه فکر می‌کردند و چه شده بود.

تکنسین‌های اورژانس در کنار مأموران انتظامی، پیکر‌های خون‌آلود ۲ مرد جوان را روی برانکارد گذاشتند و به آمبولانس منتقل کردند و یک‌راست به سمت بیمارستان شهید کامیاب بردند. حضور ۲ جسد تیرخورده جای هرگونه، چون و چرا را از کادر درمان گرفته بود. بلافاصله پیکر‌ها معاینه شدند و یکی از آن‌ها راهی اتاق عمل و دیگری که دیگر جانی در بدن نداشت، تحویل نیرو‌های انتظامی مستقر در بیمارستان شد تا آن‌ها با صورت جلسه، اقدامات قانونی را انجام دهند.

گزارش قتل به تیم جنایی که رسید، قاضی ویژه قتل و کارآگاهان پلیس آگاهی نیمه‌شب به بیمارستان رفتند. بررسی تیر‌های فرورفته در جای‌جای بدن مقتول نشان داد که نوع اسلحه به کارگرفته شده در این جنایت کلاشنیکوف بوده و متهم سلاح را روی رگبار گذاشته است. فرد مصدوم نیز در اتاق عمل بود و برای زنده ماندن می‌جنگید.
تیم جنایی شبانه به محل وقوع جنایت رفتند، تحقیقات با وجود سرنخ‌ها در صحنه تا ۵:۳۰ صبح دیروز ادامه داشت. مقام قضایی متوجه شد که ضارب به صورت ناگهانی و بدون هیچ پیش‌درآمدی در باغ را گشوده و این افراد را به رگبار بسته است.

شاهدان هم این موضوع را با توجه به آنچه شنیده و دیده بودند، تأیید می‌کردند. ۲ فردی که از این حمله جان سالم به در برده بودند، چیز بیشتری برای گفتن نداشتند. آن‌ها هم به همان داستان حضور شبح در چارچوب در و به رگبار بسته شدنشان اشاره می‌کردند.
تسویه‌حساب در پی اختلافات قبلی مهم‌ترین فرضیه‌ای بود که مطرح شد، اما هیچ دشمنی‌ای که منجر به این حمله شود در ذهن حادثه دیدگان نبود. البته یکی از شاهدان هم مدعی شد که قرار بوده این حمله به او بشود که فرد مهاجم به اشتباه به این باغ آمده است. احتمالی که تیم جنایی آن را هم مورد بررسی قرار داد.


پایان غمگین ۴ روز خونین

پرونده قتل ۳ شهروند در ۵۲ ساعت، روز گذشته با آغاز بررسی‌های تخصصی به منظور شناسایی و دستگیری ضاربان وارد فاز تحقیقات تکمیلی شد، متهمانی که خودشان می‌دانند راهی برای فرار از سرنوشت محتومشان ندارند و دیر یا زود دستگیر می‌شوند و پای میز محکمه باید چاره‌ای برای قصاص احتمالی‌شان بیابند، اما داغ سترگ ۳ خانواده که عزیزانشان را از دست داده‌اند، شاید هیچ‌گاه التیام نیابد.
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.