صفحه نخست

سیاست

اقتصاد

جامعه

فرهنگ‌وهنر

ورزش

شهرآرامحله

علم و فناوری

دین و فرهنگ رضوی

مشهد

چندرسانه‌ای

شهربانو

افغانستان

عکس

کودک

صفحات داخلی

نگاهی کوتاه به کتاب «آفتاب در حجاب»

  • کد خبر: ۴۰۲۳۱
  • ۰۳ شهريور ۱۳۹۹ - ۱۱:۰۲
برخی کتاب‌ها بی‌زمان‌اند. روضه‌ای همواره‌اند که هر سال می‌شود به سراغشان رفت و دوباره آن را خواند به جای هر کتاب دیگری. «آفتاب در حجاب» از همان کتاب‌هاست که محرم‌ها از قفسه بیرون می‌آید و می‌شود این داستان انسانی از زندگی تنها پیامبر زن را بار‌ها و بار‌ها خواند و با آن گریست.
الهام یوسفی | شهرآرانیوز - برخی کتاب‌ها بی‌زمان‌اند. روضه‌ای همواره‌اند که هر سال می‌شود به سراغشان رفت و دوباره آن را خواند به جای هر کتاب دیگری. «آفتاب در حجاب» از همان کتاب‌هاست که محرم‌ها از قفسه بیرون می‌آید و می‌شود این داستان انسانی از زندگی تنها پیامبر زن را بار‌ها و بار‌ها خواند و با آن گریست.

«آفتاب در حجاب» اثری است از سید مهدی شجاعی، نویسنده‌ای که قلمش عموما گرد اسوه‌ها و اسطوره‌های دینی می‌گردد و دست‌کم ۵ عنوان از آثار او به عاشوراییان اختصاص دارد، کتاب‌هایی مانند «پدر، عشق و پسر»، «سقای آب و ادب»، «مردان و رجزهایشان» و «از دیار حبیب» که هرکدام، هم زمزمه‌ای از تاریخ است هم عصاره احساس و عواطف انسانی به شخصیت‌هایی که زندگی‌شان یک تاریخ را ساخته است.

«آفتاب در حجاب» روایتی است خواندنی و تأثیرگذار از پیام‌آور عاشورا، حضرت زینب (س)، که به قلم شجاعی آمده است. اگرچه کتاب در هر فصل و هر صفحه گریزی دارد به صحرای کربلا، ویژگی آن در این است که تا حدی حجاب از آفتاب این زن بزرگ که پیام‌آور حادثه کربلا بود برمی‌کند تا بتوانیم بهتر فهم کنیم صبری را که زینب (س) را این‌گونه اسطوره می‌کند و دریابیم که گویا زینب (س) از همان روز اول قرار بود در نینوا زینبی کند و ما را در هر عصر و زمانه‌ای که باشیم، دعوت به صبر و خروش! تا بفهمیم او هم باید صبر دیدن این‌همه مصیبت داشته باشد و هم توان بیان آنچه دیده است. این کتاب، چون عموم کتاب‌های شجاعی که در این قالب قرار می‌گیرند، رفت‌وبرگشت‌هایی دراماتیک و نمایشی دارد و ما را از ادبیاتی دل‌چسب بهره‌مند می‌سازد.

«عجب سکوتی بر عرصه کربلا سایه افکنده است! چه طوفان دیگری در راه است که آرامشی این‌چنین را به مقدمه می‌طلبد؟ سکون میان ۲ زلزله! آرامش میان ۲ طوفان! یک سو جنازه است و خاک‌های خون‌آلود و سوی دیگر تا چشم کار می‌کند اسب و سوار و سپر و خود و زره و شمشیر، و این‌همه برای یک تن، امام که هنوز چشم به هدایتشان دارد. قامت بلندش را می‌بینی که پشت به خیمه‌ها و رو به دشمن ایستاده است، ۲ دستش را بر قبضه شمشیر تکیه زده و شمشیر را عمود قامت خمیده‌اش کرده است و با آخرین رمق‌هایش مهربانانه فریاد می‌زند: آیا کسی هست که از حریم رسول خدا دفاع کند؟ آیا هیچ خداپرستی هست که به خاطر او فریاد مرا بشنود و به امید رحمتش به یاری ما برخیزد؟ آیا کسی هست؟»

 
آفتاب در حجاب

نویسنده: سید مهدی شجاعی

ناشر: کتاب نیستان

تعداد صفحات: ۲۳۸
 
 
 
 
 
 
 
 
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.