صفحه نخست

سیاست

اقتصاد

جامعه

فرهنگ‌وهنر

ورزش

شهرآرامحله

علم و فناوری

دین و فرهنگ رضوی

مشهد

چندرسانه‌ای

شهربانو

افغانستان

عکس

کودک

صفحات داخلی

نگاهی به آثار شاخص سینمایی ایران که به نقد دولت‌ها پرداخته‌اند

  • کد خبر: ۴۰۵۴۹
  • ۰۶ شهريور ۱۳۹۹ - ۱۳:۰۳
به مناسبت فرارسیدن هفته دولت، نگاهی داریم به سه فیلمی که موضوعات مرتبط با دولت‌ها در آن‌ها به شکلی ویژه منعکس شده است، آثاری که از سوی سه نسل فیلم‌ساز و با سلایق مختلف ساخته شده‌اند، ولی موضوع خود را به دولت اختصاص داده‌اند.
محمدعنبرسوز | شهرآرانیوز- سینما همیشه به موضوعات سیاسی علاقه‌مند بوده و این گرایش در سال‌های اخیر با انفجار اطلاعات و هموار شدن زمینه انتقاد از دولت‌ها، در سرتاسر جهان، افزایش یافته است. در میان قوای سیاسی، معمولا دولت‌ها، به واسطه مسئولیت‌های اجرایی و تأثیر مستقیم عملکردشان بر زندگی مردم، بیشتر از دیگر نهادها، موضوع ساخت آثار نمایشی قرار گرفته‌اند.
 
توجه ویژه سینماگران به دولت‌ها در سطح جهانی کاملا محسوس است. از نمونه‌های شاخص این تمایل رو به افزایش، می‌توانیم به فیلم موفق «لینکلن» اثر استیون اسپیلبرگ، ساخت دو فیلم و یک سریال در پنج سال اخیر درباره وینستون چرچیل و سریال محبوب «خانه پوشالی» که تمام محتوایش به مراودات مسئولان دولتی آمریکا در کاخ سفید مربوط است، اشاره کنیم.
 
 
«دیدن این فیلم جرم است»

در ایران هم توجه به دولت‌ها در آثار سینمایی و تلویزیونی همواره پررنگ بوده و سینماگران، به شکل‌های مختلفی، عملکرد رؤسای دولت و دیگر اعضای کابینه را زیر ذره‌بین قرار داده‌اند. از فیلم کمدی «نان، عشق و موتور ۱۰۰۰» در اوایل دهه ۸۰ که جدال سیاسی و بیهوده دو شخصیت آن در نهایت به ملاقات با رئیس جمهور وقت می‌رسید گرفته تا «دیدن این فیلم جرم است» که هنوز هم درگیر اخذ مجوز اکران است.
 
 
 

در عرصه مستند، تعداد آثار مرتبط با دولت‌ها و عملکرد آن‌ها بسیار بیشتر است. «آقای رئیس جمهور» درباره شهید رجایی، «راه طی شده» با مضمون واکاوی شخصیت و افکار دکتر بازرگان، «هاشمی زنده است» و «شورش علیه سازندگی» در نقد سیاست‌های مرحوم هاشمی رفسنجانی و مستند جنجالی «من روحانی هستم» درباره رئیس جمهور کنونی ایران دکتر حسن روحانی، از نمونه‌های مهم مستندسازی با محوریت نقد رؤسای دولت در ایران به شمار می‌روند.

به مناسبت فرارسیدن هفته دولت، نگاهی داریم به سه فیلمی که موضوعات مرتبط با دولت‌ها در آن‌ها به شکلی ویژه منعکس شده است، آثاری که از سوی سه نسل فیلم‌ساز و با سلایق مختلف ساخته شده‌اند، ولی موضوع خود را به دولت اختصاص داده‌اند.



مشاور به جای رئیس جمهور

ابراهیم حاتمی‌کیا، کارگردان باسابقه و کاربلد سینمای ایران که به سینمای دفاع مقدس دلبستگی دارد و معمولا با مواضع سیاسی صریحش شناخته می‌شود، در برخی از آثار خود پیکان انتقادش را به سوی دولت‌ها نشانه گرفته است. حاتمی‌کیا معمولا به دولت‌های مستقر و عملکرد آن‌ها حساس است و این موضوع را در برخی فیلم‌های خود بازتاب می‌دهد. رویه‌ای که گاهی فیلم‌سازی او را با برخی حواشی و هجمه‌هایی از سوی گروه‌های مختلف روبه‌رو کرده است.
 
 
«آژانس شیشه‌ای»

نحوه پرداخت حاتمی‌کیا به دولت‌ها، گاهی با استفاده از شمایل نمادین یک شخصیت مصلحت‌اندیش و میانه‌رو که نماینده دولت مستقر محسوب می‌شود، در فیلم‌های او وجود دارد. شخصیت سلحشور (با بازی رضا کیانیان) در «آژانس شیشه‌ای»، به عنوان یکی از بهترین مکمل‌های تاریخ سینمای ایران و نیز شخصیت اشرفی (امیر آقایی) که در سکانس معروف عکس دو رئیس جمهور دهه‌۶۰ و ۹۰ در فیلم «بادیگارد» در ذهن مخاطبان ماندگار شده، از نمونه‌های همین نحوه پرداخت ضمنی حاتمی‌کیا به دولتی‌ها محسوب می‌شوند.
 
 
«بادیگارد»

با این حال، اوج تمرکز حاتمی‌کیا بر دولت و بازنمایی نگاه انتقادی او به این قوه، مربوط به آخرین ساخته او، یعنی «خروج»، است. این فیلم، هرچند از نظر برخی از منتقدان سینما اثر متوسطی محسوب می‌شود، اما از این نظر حائز اهمیت است که اساس درام خود را بر یک حادثه واقعی، یعنی تلاش گروهی از کشاورزان برای ملاقات با رئیس جمهور، استوار می‌کند. دقایق ابتدایی «خروج»، با صراحتی که در سینمای ایران کمتر سابقه داشته، یک نمای لانگ مهم از رئیس جمهور به مخاطب نشان می‌دهد. هرچند حاتمی‌کیا همواره برای ساخت آثارش از حمایت‌های دولتی بهره جسته و سازمان سینمایی اوج نیز تهیه‌کننده فیلم‌های سینمایی اوست، قابی که حاتمی‌کیا در سکانس یاد شده تصویر می‌کند براساس طراحی لباس و گریم آن کاملا روشن می‌کند مقصود کارگردان از رئیس جمهور در این فیلم، حسن روحانی است.
 
 
«خروج»

در سکانس، پیرمردی به نام رحمت از رئیس جمهور میزبانی می‌کند، اما بعدتر که در کنار دوستان خود با مشکل بزرگی روبه‌رو می‌شود، تصمیم به خروج از روستا می‌گیرد و با کاروانی از تراکتورها، به قصد ملاقات رئیس جمهور عازم تهران می‌شود. سکانس رویارویی نقش اصلی فیلم با مشاور رئیس جمهور حاوی نگاه انتقادی حاتمی‌کیا به دولت است که نام روستای این گروه از کشاورزان و نحوه پایان‌بندی فیلم این باور را تأیید می‌کند.



شهادت سران دولت

علاقه‌مندی به موضوعات سیاسی تاریخ معاصر ایران نسل نمی‌شناسد و فیلم‌ساز‌های متولد دهه‌های مختلف (حتی آن‌هایی که مستقیما تجربه‌ای از انقلاب و جنگ ندارند) ممکن است به اقتضای زیست فکری‌شان، به آن متمایل شوند. محمدحسین مهدویان، فیلم‌ساز جوان و محبوب سال‌های اخیر سینمای ایران که در دهه ۶۰ به دنیا آمده، به واسطه تجربه‌هایش در سینمای مستند، علاقه زیادی به سیاست از خود نشان داده و به واسطه همین نگرش، چند بار در آثارش به موضوعات مرتبط با دولت‌ها پرداخته است.
 
 
 

پس از فیلم تحسین شده «ایستاده در غبار»، دومین اثر او یعنی «ماجرای نیمروز»، قصه خود را بر مبنای یک واقعه هولناک تاریخی، یعنی حادثه تروریستی انفجار دفتر نخست‌وزیری در شهریور ۱۳۶۰، شکل می‌دهد و شهادت رئیس جمهور رجایی و نخست وزیر باهنر را به شکلی ویژه تصویر می‌کند. «ماجرای نیمروز» که به دلیل ساختار مستندگونه و انتخاب فرم مناسب، بسیار مورد توجه مردم و منتقدان قرار گرفت، با وجود فضای واقعی و پرهیز تعمدی از تلاش برای جریحه‌دار کردن احساسات مخاطب، موفق می‌شود این انفجار مهیب را به شکلی تاثیرگذار و تکان‌دهنده به تصویر بکشد. مهدویان در این فیلم، به روش خاص خودش، حادثه انفجار دفتر نخست‌وزیری را شروعی بر خشونت‌های ضدانقلاب در دهه ۶۰ معرفی می‌کند و با چیره‌دستی نشان می‌دهد که راه شهیدان رجایی و باهنر ادامه دارد.
 
 
«ماجرای نیمروز»

علاوه بر این، «ماجرای نیمروز» که حتی چهره شهید بهشتی را هم بازسازی کرده، پر از نام‌گذاری‌های دوپهلو و شخصیت‌پردازی‌های پر حرف و حدیث است که مدت‌ها مخاطبان را درگیر حدس زدن ماهیت شخصیت‌های فیلم، بر اساس شباهت ظاهری و رفتاری آن‌ها با شخصیت‌های واقعی عالم سیاست، کرده بود. شخصیت‌هایی که به نظر می‌رسید برخی از آن‌ها الهام گرفته از مسئولان دولت وقت هستند.



دولت مستقل قربانعلی

علی عطشانی، کارگردان نسبتا پرکار سینمای ایران، شاید جزو برترین فیلم‌سازان یک دهه اخیر سینمای ایران نباشد، اما هنرمندی باهوش است که موضوعات جذاب را به درستی برای تبدیل شدن به فیلم انتخاب می‌کند. عطشانی که معمولا در اجرا به اندازه ایده موفق نیست، پس از تجربه جالب «دموکراسی تو روز روشن»، سراغ سوژه عجیبی رفت و فیلم «تلفن همراه رئیس جمهور» را بدون اینکه شعار سیاسی پررنگی بدهد، جلوی دوربین برد.
 
 
«دموکراسی تو روز روشن»
 
فارغ از ضعف‌های اجرایی و هنری «تلفن همراه رئیس جمهور» که در جای خود باید بحث شود، این فیلم روایتی پراحساس و منصفانه از مسئولیت دولت ارائه می‌دهد. قصه درباره یک پیرمرد نسبتا کم‌بضاعت به نام قربانعلی است که از طریق باربری روزگار می‌گذراند. او یک سیم‌کارت می‌خرد، ولی خیلی زود می‌فهمد که این سیم‌کارت قبلا متعلق به رئیس جمهور بوده است. قربانعلی در مسیر تحول خود که اتفاقا خوب هم پرداخت شده، تحت‌تاثیر تماس‌های مکرر مردمی که او را رئیس جمهور می‌دانند، قرار می‌گیرد و مسیر زندگی‌اش تغییر می‌کند. او ابتدا به این تماس‌ها بی‌اعتناست، اما به مرور وجدان اخلاقی‌اش بیدار می‌شود و درمقابل برخی تماس‌های مردمی که مشکلات خود را با شخص اول دولت درمیان می‌گذارند و طلب مساعدت دارند، احساس مسئولیت می‌کند.
 
 
 
 
اهمیت «تلفن همراه رئیس جمهور» در رعایت انصاف و دیدگاه واقع‌گرایانه آن است که از یک طرف مشکلات پرتعداد دولت و ناممکن بودن رسیدگی موردی به این حجم انبوه از درخواست‌های مردمی را منعکس می‌کند و از سوی دیگر، در قالب قصه‌های فرعی و مشکلات مطرح شده از سوی مردم برای قربانعلی، دولت را هم مورد نقد قرار می‌دهد. بازی شاخص و اثرگذار مهدی هاشمی در این فیلم، از نقاط قوت آن است.
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.