صفحه نخست

سیاست

اقتصاد

جامعه

فرهنگ‌وهنر

ورزش

شهرآرامحله

علم و فناوری

دین و فرهنگ رضوی

مشهد

چندرسانه‌ای

شهربانو

افغانستان

عکس

کودک

صفحات داخلی

عزاداری اقوام در هیئت مشهد

  • کد خبر: ۴۶۷۶
  • ۱۶ شهريور ۱۳۹۸ - ۰۴:۳۳
  • ۲
نگاهی به آیین های عزاداری ماه محرم از دریچه اقوام ساکن مشهد

محبوبه عظیم زاده| چه تفاوتی می کند بگوییم محرم، کربلا، امام حسین (ع) یا عاشورا؛ وقتی هر کلمه هم سطح و هم ردیف دیگری می تواند با قدرت هرچه تمام تر پرتمان کند به یک برهه تاریخی مهم که سالیان دراز از وقوع آن گذشته اما همچنان درد و داغ آن نقطه اشتراک زندگی همه شیعیان است. این روزها بیشتر و بهتر از هر زمان دیگری، وفاق و انسجامی را به ما یادآوری می کند که مشابه آن در هیچ زمان و مکان دیگری تکرارشدنی نیست. در و دیوار شهر و پرچم های سیاه رنگ کوچک و بزرگی که از آن آویزان است حتما گواه و شاهد خوبی برای این یکپارچگی است. توفیری هم ندارد که اصل و نسبمان به کجا برمی گردد و مال کدام شهر و دیار هستیم و کدام آب و خاک. با هر ملیتی و هر قومیتی این روزها سرپناه همه ما شده است سایه بانی که با نام امام حسین (ع) گره خورده و سرزمین کربلایش. مشهد بدون شک گواه خیلی خوبی برای یادآوری این یک رنگی و همدلی است. گلشهر و ساکنان افغانستانی اش، شهرک شهید بهشتی و جنوبی های خون گرمش، نجفی ها و آذری ها و کرمانی ها و کرمانج ها که هرکدامشان هیئت های منحصر به خودشان را در شهر برپا می کنند، بهترین مهر تأیید برای این قضیه اند. تمامشان یک هدف دارند و آن زنده نگه داشتن یاد کربلا و صاحبان آن است اما هر کدام با شیوه و سبک و سیاق خویش. روایت های زیر ماحصل دیده ها و شنیده های ماست از نحوه عزاداری قومیت های مختلفی که ساکن مشهد هستند، از آداب و رسومی که برپا می کنند تا خوراکی ها و نوشیدنی هایی که با آن ها از مهمان هایشان پذیرایی می کنند.

 

هیئتٌ نجفی ها و آتشی که روی علم ها زبانه می کشد
این خاصیت آتش است؛ که شعله بکشد و نور ببخشد به تاریکی پیش رویش و گرما بدهد به سرمای اطرافش. شاید فلسفه آتش به دوش گرفتن در حسینیه نجفی ها در دل تاریکی شب های محرم نیز همین باشد. هرم آتش احتمالا بهتر و بیشتر از هر چیزی دیگری می تواند داغی و سوز و گداز صحرای کربلا را به رخ بکشد. این تنها مرتبه ای است که احساس سوختن با تماشا هم ممکن می شود. گذرتان به حسینیه نجفی ها، در خیابان چهارباغ که خورده باشد احتمالا بزرگ ترین چیزی که از نحوه عزاداری آن ها در یادتان مانده همین علم هایی است که شعله های آتش رویش زبانه می کشد. در واقع همان شکل و شمایل علم های آهنی را دارد با این تفاوت که جنسش از چوب است. آتش ها درون مشعل های تعبیه شده روی چوب در حال زبانه کشیدن و شعله افروختن هستند. حالا، این وظیفه مردان درشت اندام و پر قوت و چهارشانه ای است که شانه های خود را به احترام پایین بیاورند و علم را روی دوش بگیرند. شکوه و جذابیت بصری این حرکت، باعث شده است همین اتفاق در مقیاس کوچک تر برای بچه ها هم محقق شود. نوجوان های مشتاق هم می توانند همین علم های آتشین را در اندازه کوچک تر روی دوش بگیرند. این مراسم که با نام «مشعل داری» از آن یاد می شود از جمله مهم ترین آدابی است که نجفی های مقیم مشهد سه روز مانده به عاشورا آن را برگزار می کنند.
وقتی اردبیلی ها مهمان نجفی ها می شوند
یک شب که از سه شب مراسم مشعل داری می گذرد، مراسم مَشِق یا همان مشق شمشیر هم به جمع برنامه حسینیه نجفی ها اضافه می شود. مردم در قالب دسته های متعدد به صورت دایره وار و حلقه حلقه یا دسته های طویلی که با کنار یکدیگر ایستادن تشکیل داده اند، در حالی که در دستشان شمشیری گرفته اند (مشابه همان شمشیری که در رزم و بزم های قدیم استفاده می شده است.) با ذکرها و نوحه هایی که خوانده می شود دم می گیرند و رفته رفته به یکدیگر نزدیک تر می شوند. هرچه بیشتر به یکدیگر نزدیک می شوند صدای طبل ها و نوحه خوانی ها و همراهی مردم با آن ها هم اوج می گیرد. یک شب دیگر هم می گذرد و در این شب، هیئت اردبیلی ها مهمان هیئت نجفی ها می شوند. اوج عزاداری ها و شور غلیظی که در این شب دیده می شود را نمی توان در هیچ شب دیگری مشاهده کرد. غلغله ای می شود برای خودش. مفهوم صدا به شدیدترین شکل ممکن را می توان اینجا احساس کرد. مداح اردبیلی ها از یک سو به زبان ترکی می خواند و مداح نجفی ها از یک سوی دیگر به زبان عربی جواب می دهد. قطعا یکی از جذاب ترین و خاص ترین شکل و شمایل عزاداری را می توان همین جا مشاهده کرد. نجفی ها نیز عادت دارند با تلخی قهوه از مردم در مراسم سوگواری شان پذیرایی کنند.

محل برگزاری: خیابان چهارباغ

 

هیئت آذری ها و طنین نوای شاه حسین وای حسین
حتما شما هم به این قضیه اذعان می کنید که یکی از پرشور و حال ترین عزاداری ها متعلق به ترک زبانان است که محکم تر و پرقدرت تر از مداح، با تکرار ذکرها و جملات او را همراهی می کنند. یکی از این عبارت ها که اتفاقا خیلی هم مرسوم و مشهور است و در تمام مراسم عزاداری آذری ها دیده و شنیده می شود و دیگر به صورت یک آیین همیشگی درآمده است، عبارت «شاه حسین وای حسین» است. به گفته یکی از اعضای هیئت آذری های مقیم مشهد، این عبارت برای عرض ارادت به ساحت مقدس امام حسین(ع) به کار می رود و همچنین تجدید عهد و پیمان دوباره است با مولا و سرور شهیدان که همان شاهراه صراط مستقیم خوانده می شود. همین عبارت برای عرب زبان ها به شکل «یحسینی واحسینی» بیان می شود. همچنین، افرادی به صورت دسته بندی شده با در دست داشتن شمشیر، نیزه، گرز حرکت می کنند و رجز، شعر یا مارش های جنگی می خوانند.آن ها به صورت هماهنگ به ستون راست می روند و سپس دو قدم و سه قدم به یاد عمل حبیب بن مظاهر و هم رزمان باوفایش برمی دارند و برای تسکین قلب بانوان حریم عصمت، به عزاداری برای ساحت مقدس امام حسین(ع) می پردازند.
جدای از این سبک و سیاق عزاداری، مراسم تشت گذاری یکی دیگر از آیین های مرسومی است که آذری زبان ها در عزاداری های خود انجام می دهند و البته شاید نتوان همه جا آن را مشاهده کرد. به عنوان مثال آذری های مقیم کیش همیشه با فرارسیدن ماه محرم این آیین را برگزار می کنند. در این مراسم که به یاد شهیدان تشنه لب کربلا برگزار می شود تشت هایی را پر از آب می کنند که درواقع نمادی از فرات است. آن گاه آن ها را به حسینیه آورده و مقداری آب از دو کوزه بزرگ داخل تشت ریخته شده و مردم کمی از آب را به عنوان تبرک برمی دارند. این اقدام درواقع بیان کننده رفتار جوانمردانه امام حسین (ع) در مقابل سپاه حر است که حضرت اجازه می دهد تا سپاه و اسبان آن ها از آب سیراب شوند. حسینیه هیئت آذری های مقیم مشهد در خیابان شارستان رضوی، خیابان طبرسی قرار دارد.

محل برگزاری: خیابان طبرسی

 

محرم در افغانستان کوچک
اگر ماه محرم گذرتان به محله گلشهر افتاده باشد، هیئت های متعددی که در میدان دوم این محله به استقبال محرم می روند را دیده اید و احتمالا احساس کرده اید در یکی از شهرها و ولایت های افغانستان ایستاده اید. در افغانستان، محرم از شب پنجم شروع می شود و عزاداری ها تا شام غریبان یعنی شب یازدهم ادامه می یابد. افغانستانی ها همانند بسیاری از قومیت های دیگر، هر شب محرم را به نام یکی از شهدای کربلا اختصاص داده اند. به عنوان مثال شب پنجم متعلق به حضرت علی اکبر (ع) است، شب ششم متعلق به حضرت علی اصغر (ع) و شب هفتم متعلق به حضرت ابوالفضل (ع) که سوگواری در این شب به طور ویژه تر و پرشورتری برگزار می شود و علت آن هم برمی گردد به اینکه افغانستانی ها ارادت و اعتقاد بسیار زیادی به حضرت عباس (ع) دارند. آن ها در این شب آیین ها و مراسم به خصوصی را نیز انجام می دهند. یکی از این آیین ها مراسم علم کشی حضرت عباس (ع) است. البته علم های افغانستان یک تفاوت عمده با سایر علم ها دارد و آن هم سادگی اش است. یعنی برخلاف علم های دیگر که معمولا از آن پر و پارچه های زیادی آویزان است، ظاهر بسیار ساده ای دارد. معمولا تنها یک نماد دست در قسمت بالایی آن قرار می گیرد و خرده پارچه هایی هم به آن گره خورده است که نتیجه نذر و نیاز خانم هاست. شاید همین سادگی علم هاست که این اجسام آهنی را برای جماعت افغانستانی مقدس کرده است. تا حدی که نمی گذارند فرد غریبه ای به علم نزدیک شود و آن را لمس کند. این مراسم هر ساله بدون استثنا در گلشهر برگزار می شود و معمولا افرادی که نذری دارند، گوسفندی می خرند و آن را پای علم قربانی می کنند که همین گوشت قربانی غذای هیئت را تا پایان سوگواری ها مهیا می کند. پای منبر نشستن و خواندن مقتل حضرت عباس (ع) نیز از جمله رسومی است که بعد از مراسم علم کشی انجام می شود.
اصیل مثل عزاداری مردم افغانستان
شاید بهترین نکته ای که عزاداری مردم افغانستان را بتوان با آن توصیف کرد، پای بندی آن ها به اصول و سنت های قدیمی شان است. یعنی نوحه ای که امروز در مراسم و محافل خوانده می شود، همان نوحه ای است که در زمان های قدیم در این مراسم قرائت می شده است. همین قضیه باعث شده است سبک خاص و بعضا زننده ای که در خیلی از مراسم و روضه ها و نوحه های این دوره و زمانه به چشم می خورد و یک جورهایی ظاهر و باطن کلمات و مفهوم آن را زیر سؤال می برد، به هیچ وجه در عزاداری مردم افغانستان به چشم نخورد. در خود افغانستان البته همین اصالت چند برابر می شود. قندهاری ها نوحه خودشان را دارند، مردم مرکزی نوحه مخصوص به خودشان و کابلی ها نیز همین طور. با این همه، ذکری که در شب هفتم عزاداری خوانده می شود یکی است: «این علم از کیست که بی صاحب است/ این علم از ماه بنی هاشم است.»
منقبت خوانی و پذیرایی با حلوا
منقبت خوانی نیز یکی دیگر از آیین هایی است که در مراسم سوگواری مردم افغانستان انجام می شود. منظور از منقبت خوانی خواندن اشعار غرایی است که به منظور مدح شهدای کربلا انجام می شود. منقبت خوان ها نیز اصولا آدم های لوطی منشی هستند که با در دست داشتن یک عصا به خدا و پیامبرش درود می فرستند و قرائت اشعار را آغاز می کنند. پذیرایی در مراسم عزاداری افغانستانی ها نیز سبک و سیاق خاص خودش را دارد. به عنوان مثال معمولا مرسوم است که بعد از علم کشی، حلوا میان عزاداران توزیع می شود. علاوه بر این، غذای دیگری به نام شله کابلی نیز یکی از خوراکی های رایجی است که برای پذیرایی از عزاداران در این ایام از آن استفاده می شود. جالب است بدانید که شله کابلی چیزی است مشابه همان شله مشهدی خودمان که طعم آن البته به دلیل نوع ادویه اش، متفاوت است. مهاجران افغانستانی نیز همین رویه و همین عادت را، برخلاف ساکن شدن در یک کشور دیگر همچنان ادامه داده اند و رسم و رسومشان چندان عوض نشده است. اگر لابه لای همین روزهای سوگواری در ایام محرم گذرتان به گلشهر بیفتد، بدون شک می توانید خیلی از این مراسم را از نزدیک ببینید و تجربه کنید.

محل برگزاری: گلشهر

 

هیئت عرب ها ، کربلایی در دل مشهد
خونِ گرم جنوبی ها را اینجا و در دل عزاداری های ماه محرمشان می توان دید. اینجا که می گویم یعنی شهرک شهید بهشتی، شهرک جنگ زده ها یا همان شهرک عرب های خودمان. همین جایی که هنوز تمام و کمال پایت را نگذاشته ای داخل آن، سیاهی پرچم های آویخته شده از بلوک ها و در و دیوار شهر، کم کم عیان می شود و صدای نوحه و نواهای مختلف از موکب ها و چادرهای برپا شده به گوشَت می رسد. از همان ابتدای شهرک تا انتهایش هیئت های مختلف به طور مجزا اما با یک نظم جمعی، چادرهایشان را برپا کرده اند و سر در تمام آن ها پرچم های قرمز و سبز رنگی آویزان است که تمامشان به نام یادگارهای صحرای کربلا منقش شده اند؛ یا حسین (ع)، یا زینب (س)، یا قمر بنی هاشم (ع). حتی برخی از بلوک ها هم پرچم های بزرگ و سیاهی را آویزان کرده اند. اما بیشتر از اینکه تعدد این موکب ها و دسته های مختلف عزاداری به نظر برسد، یک نظم و انسجام واحد است که چشم را خیره می کند. هر روز دهه از ساعت های 6 و 7 بعدازظهر بساطشان را برپا می کنند، منقل هایشان را روشن می کنند و بساط چای و قهوه نذری شان را روبه راه می کنند و می دهند دست مردم. رفته رفته که به ساعت های پایانی شب نزدیک می شود آن قدر شلوغ می شود که جای سوزن انداختن هم نیست. نه تنها اهالی خود شهرک، بلکه از تمام نقاط شهر مشهد هم برای تماشای این شور و شکوه می آیند.
یک قهوه تلخ به یاد تلخی واقعه کربلا
یکی از رسوم جالب جنوبی ها در مراسم عزاداری شان پذیرایی با قهوه است. این انتخاب فلسفه دارد. یعنی اینجا دیگر قهوه، آن نوشیدنی خاص و شیک مختص بعضی از ذائقه ها نیست. فلسفه اش طعم تلخ آن است؛ یعنی کنار این همه چای شیرین لب سوز و لب دوزی که طعم عزا و روضه امام حسین (ع) را می دهد، یک مرتبه قهوه تلخ را سربکش تا طعم تلخ غربت و مظلومیت صحرای کربلا و شب و روزهایی که به اهلش گذشته است، هم به یادت بیاید. حالا، اگر گذرتان در این روز و شب ها به این شهرک خورد یا به هر ترتیبی برایتان مقدر شد که چند روزی از محرم را مهمان جنوبی ها باشید، حواستان باشد اگر قهوه ای به دستتان دادند، هنگام پس دادن فنجانش هم باید قائده خاص آن را رعایت کنید. اگر فنجان را با تکان دادن قسمت انتهایی آن به شخص مقابلتان تحویل بدهید یعنی متشکرم و دیگر میلی به خوردن مجدد ندارم. اما اگر این تکان انتهایی را فراموش کنید یعنی یک قهوه دیگر لطفا. جدای از این بحث، بد نیست بدانید که پذیرایی جنوبی ها در مراسم عزاداری شان نیز حسابی با خوی جنوبی شان گره خورده است. یعنی کنار آش و سوپ و برنج و خورش های نذری که در هیئت ها پخت می شود، سمبوسه و فلافل هم جزء جدایی ناپذیر سفره های آن ها در پذیرایی از عزاداران حسینی است.
عزاداری با سنج و دمامی که یادگاری از بوشهر است
احتمالا شما هم نوای پر غرور سنج و دمام را که می شنوید یاد جنوب می افتید. این صدای پر صلابت یادگار بوشهر است و حدود ده سالی می شود که پایش به شهرک عرب های مشهد هم باز شده و سمبلی از عزاداری جنوبی ها و سبک و سیاق خاص آن هاست. دسته های عزاداری که راه می افتد، سنج ها به هم می خورد و روی دمام ها ضرب می گیرد. جدای از صلابت و عظمتی که دارد حس غربت جنگ را هم تداعی می کند که فلسفه اش هم همین است، تا حال و هوای صحرای کربلا و غربتی که آن روز به اهلش گذشت را به اینجا بکشاند.حوالی ساعت ۹ که می شود کم کم صداهای جدید به گوش می رسد. تا اینجای کار صرفا صدای نوحه شنیده می شود و جنب و جوش عزاداران در پذیرایی. حالا کم کم جمعیت بیشتر و بیشتر و اصل داستان آغاز می شود. قبل از هر چیز شیپور می زنند، شیپوری که می گویند طبق آیین قدیم، نشانه ای است از آغاز نبرد در میدان جنگ و رزم. شیپور نواخته می شود و پشت بند آن صدای کوفتن دمام ها و برخورد سنج هاست که می پیچد، آن هم با یک ریتم جذاب و پر ضرب. هم ابهت دارد و هم شکوه و غرور و غربت. هرچه بیشتر پیش می رود صدای آن ها هم اوج می گیرد که این یعنی جنگ اوج گرفته است و غربت و مظلومیت بیداد می کند. این مراسم با صدای نواختن شیپور پایان می یابد. باز هم درست مشابه رزم و بزم قدیم که گویی دارد لحظات پایانی نبرد را اعلام می کند. یکی از بچه هیئتی ها با همان لهجه شیرین جنوبی اش می گفت: «هر کس این مراسم را دیده گفته که انگار در کربلاست، نه مشهد»

محل برگزاری: شهرک عرب ها

 

کرمانی ها، یکی از قدیمی ترین هیئت های ساکن مشهد
کرمانی های مقیم مشهد نیز یکی دیگر از اقوامی هستند که در روزهای محرم مراسم عزاداری پرشور و مخصوص به خودشان را برگزار می کنند. شاید شما هم نام حسینیه کرمانی ها (که به تکیه کرمانی ها هم معروف است) به گوشتان خورده باشد. این حسینیه یکی از قدیمی ترین حسینیه هایی است که در مشهد، خیابان شارستان رضوی و در نزدیکی خانه تاریخی داروغه بنا شده و سابقه آن به حدود 250 تا 300 سال پیش برمی گردد. علاوه بر این، جالب است بدانید که این حسینیه، بزرگ ترین حسینیه نزدیک به حرم مطهر است و نوع طراحی و معماری آن قتلگاه امام حسین (ع) را تداعی می کند. حکایتی که درباره نحوه شکل گیری این حسینیه و استقرار کرمانی ها در مشهد وجود دارد، به زمان های گذشته برمی گردد، آن زمان که کرمان به دست حاکمی مستبد اداره می شد که اجازه عزاداری را از مردم سلب می کرد. به دنبال این قضیه مردم کرمان تصمیم می گیرند به مشهد مهاجرت کنند و در یک فضای امن و آرام برای سرور و سالار شهیدان عزاداری کنند. آنان با مهاجرت به مشهد این حسینیه را پایه گذاری می کنند تا محلی برای برگزاری مراسم عزاداری خود داشته باشند.
شبیه خوانی به یاد شهدای کربلا
آداب رایجی مثل قرائت زیارت عاشورا، سخنرانی و سینه زنی همان طور که این روزها در شهرهای مختلف کشورمان برگزار می شود، در حسینیه کرمانی های مشهد نیز اجرا می شود. با این حال، آداب و رسومی هم وجود دارد که به طور ویژه با فرهنگ کرمانی ها گره خورده است. یکی از این آیین های کهن، مراسم شبیه خوانی است. در حسینیه کرمانی ها دو مراسم شبیه خوانی برگزار می شود. یکی در روز ششم ماه محرم که نام آن شبیه خوانی حضرت قاسم بن الحسن (ع) است و دیگری در روز سوم بعد از شهادت امام حسین (ع)، (یعنی 2 روز بعد از عاشورا). برپایی این مراسم مخصوص به حسینیه کرمانی هاست ولی از تمام مشهد و حتی شهرهای دیگر نیز برای تماشای آن به مشهد می آیند. هیئت یک دستی ها نیز نام یکی از هیئت هایی بوده که سابق در حسینیه کرمانی ها مراسم سوگواری منحصر به خودشان را برگزار می کردند و امروز منسوخ شده است. این نام را به دلیل نوع خاص نشستن و سینه زدن آن ها که تنها با یک دست صورت می گرفت به این مراسم اطلاق کرده اند. شهرت تکیه کرمانی ها البته فقط محدود به همین آیین ها نیست. ابزار و ادواتی هم که در اختیار این هیئت است ویژه است. به عنوان مثال علم مخصوصی که در مراسم عزاداری هایشان از آن استفاده می کنند، یکی از قدیمی ترین علم هایی است که در مشهد وجود دارد و قدمت آن به حدود 200 سال قبل برمی گردد. علاوه بر این، شبه علم دیگری که با نام «جریده» از آن یاد می شود از جمله اسبابی است که در مراسم هیئت کرمانی ها استفاده می شود. نکته جالب دیگری که درباره هیئت کرمانی های مقیم مشهد وجود دارد، بحث پذیرایی شان است، بر خلاف سایر مراسم روضه که موقع پذیرایی قند را در کنار چای برای مردم سرو می کنند، اینجا قند را داخل چای به همراه یک قاشق کوچک در اختیار مردم قرار می دهند. این چای معروف است به چای کرمانی ها.

محل برگزاری: شارستان رضوی

ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
نظرات بینندگان
انتشار یافته: ۲
در انتظار بررسی: ۰
غیر قابل انتشار: ۰
ناشناس
۱۷:۱۴ - ۱۳۹۸/۰۶/۲۴
سلام
دوست داری صفا بحت بدم..
حضرت مهدی. دوست داره شما را.
یا باب حوایج
ناشناس
۱۷:۰۹ - ۱۳۹۸/۰۶/۲۴
سلام
نوحه استکبارستیزانه یک مداح در مشهد  روز تاسوعا
من شکوح عظمت خدا میبینم..پیش ظالم سر خم نکردم