امروزه پس از تجربههای طولانی بشری در جنگوگریزها و بعد از کارنامهای خسارتبار از درگیریها و خشونتها، هرچه میگذرد، باور نخبگان و فرزانگان در کشورها و جوامع مختلف بیشتر حول محور ضرورت گفتوگو، یگانگی و همرنگی یافته است. شاید بتوان گفت که در دهههای اخیر آرامآرام صدایی واحد از اندیشمندان در همهجای جهان بهگوش میرسد و دیدگاهی مشترک از این باور شکل میگیرد که برای حل مشکلات و رویارویی با تهدیدها چارهای جز ارتباط مسالمتآمیز و تعامل انسانی مثبت نداریم و در نهایت بهتعبیر زیبای امامموسىصدر، «راهی جز گفتوگو نیست!» این حکم هم در روابط میان فردی و محدود خانوادگی و هم در روابط اجتماعی گسترده صادق است و همهجا اگر آداب تعامل و تفاهم را نیاموزیم، لاجرم به تنش و درگیری میرسیم و در چنان آشوبی هیچکس برنده نخواهد بود. از این رو باید مهارتهای گفتوگو را فراگرفت و برای پذیرش تفاوتها با دیگران تمرین کرد و روحیه تحمل و مدارا و همدلی و همراهی را پرورش داد.
بهنظر میرسد سه نکته مهم درباره گفتوگو وجود دارد که کمتر مورد توجه عموم قرار میگیرد و چهبسا بسیاری از ما این موضوعهای مهم را نمیدانیم و به آنها توجه نداریم:
۱- برخلاف آنچه در نخستین تصور بهنظر میرسد، گفتوگو راه فرار و ناشی از ناتوانی و ضعف نیست. بعضی بهغلط فکر میکنند که هر وقت درمانده شدیم و راه بهجایی نبردیم و زورمان به کسی نرسید، آن وقت چارهای جز گفتوگو نداریم و باید از موضع ضعف و ناتوانی به گفتوگو رو بیاوریم! درحالیکه برعکس، گفتوگو از سر انفعال نیست و انتخاب کسانی است که در موضع فعال هستند و از سر قدرت و موضع برابر با طرف مقابل بر سر میز گفتوگو مینشینند؛ نه خود را برتر میبینند تا طرف مقابل را هیچ و ناچیز بهشمار آورند و نه به دیگران اجازه میدهند که تحقیرشان کنند و بهحسابشان نیاورند.
۲- گفتوگوی ثمربخش و سازنده، نه نمایش گفتوگو و تظاهر به گفتوگو، هرگز کار آسانی نیست و آموزش و توانایی بسیار زیادی میخواهد. گفتوگو «جرئت» و قدرتی میطلبد که تنها از اعتمادبهنفس و استغنای درونی حاصل میشود، زیرا تا کسی بهخودش مطمئن نباشد و به کمال و اقتدار معنوی و روانی نرسیده باشد، نمیتواند گفتوگویی واقعی را رقم بزند. گفتوگو در حقیقت، انتخاب و گزینه آگاهانه و هوشمندانه افراد عاقل و قوی و زیرکی است که آینده را بهتر میشناسند.
۳- گفتوگو راهی برای خودشکوفایی و خودشناسی افزونتر خودمان است، زیرا من با خارجشدن از فضای بسته ذهن و زبان خویش، با گفتوشنود و در فضای تعامل و ارتباط، ویژگیها و ممیزههای خود را تقویت میکنم و تضمین بقا و مانایی خود را رقم میزنم. گفتوگو پیش از آنکه احترامی بهطرف مقابل و بهرسمیتشناختن او باشد و خدمتی به دیگران تلقی شود، در واقع کمک و خدمتی به خود ماست تا در جریان تعامل و ارتباط و گفتوگو، هم نقاط قوت خود را بشناسیم و برای بالندگی و رشد آنها بکوشیم و هم از نقاط ضعف خود باخبر شویم و آنها را ترمیم و بازسازی کنیم.
البته روشن است آنچه از گفتوگو و تعامل و ارتباط و احترام متقابل میگوییم، زمانی اعتبار دارد که هر دو طرف حسننیت داشته باشند و بخواهند رابطهای صحیح را شکل دهند و هنگامی از گفتوگو سخن میگوییم که دشمنی و تجاوز آشکار رخ نداده باشد و کسی حقوق رسمی و روشن را زیر پا نگذاشته باشد، زیرا در چنان وضعیتی خطقرمزها و اصول و ضوابط روشن است و در مقابل دشمن تجاوزگر چارهای جز مقاومت عزتمندانه نیست.