صفحه نخست

سیاست

اقتصاد

جامعه

فرهنگ‌وهنر

ورزش

شهرآرامحله

علم و فناوری

دین و فرهنگ رضوی

مشهد

چندرسانه‌ای

شهربانو

افغانستان

عکس

کودک

صفحات داخلی

کتاب‌درمانی، نسخه جدید درد‌های عمیق...

  • کد خبر: ۴۹۵۴۵
  • ۲۳ آبان ۱۳۹۹ - ۱۲:۴۲
می‌توان با کمک برخی کتاب‌ها به آدم‌ها یادآوری کرد که مفاهیم عمیق و ساده‌ای را از یاد برده‌اند که اصل زندگی است. باید این کتاب‌ها را مزمزه کرد، گذاشت که در ذهن جای بگیرند، ته‌نشین شوند و بعد مثل یک اکسیر اثر جادویی خود را روی روان ما بگذارند.
الهام یوسفی | شهرآرانیوز - همه ما برای زیستن به بهانه‌های ساده احتیاج داریم. ما در گیرودار زندگی‌های لبریز از مشغله و روزمرگی، در میان هیاهوی جهانی پر از عکس و استوری، مفاهیم ساده زندگی را فراموش کرده‌ایم و دچار سردرگمی غریبی شده‌ایم که هیچ‌کدام از اجدادمان آن را تجربه نکرده‌اند. گاهی این را می‌فهمیم و باز مجبوریم به زندگی به همان شکل همیشگی‌اش ادامه دهیم. می‌توان این متن را طور دیگری ادامه داد، با یک سؤال مهم: شما برای برگشتن به زندگی و به یاد آوردن مفاهیم عمیق آن چه می‌کنید؟ شاید با شنیدن یک قطعه موسیقی، دیدن یک فیلم، شاید با دیدن یک دوست قدیمی، شاید یک پیاده‌روی ناخواسته، آن هم زمانی که گوشی همراهتان را جا گذاشته‌اید و... شاید هم یک کتاب بتواند ما را به زندگی، آن‌چنان که باید باشد، برگرداند. بگذارید همه این چیز‌های ساده را به‌عنوان «عناصر زندگی‌بخش» نام‌گذاری کنیم و این‌بار فقط به سراغ کتاب‌ها برویم.
 
کتاب‌هایی که نمی‌توان از کنارشان به‌سادگی عبور کرد؛ کتاب‌های زندگی‌بخش! اگرچه ممکن است هرکس در زندگی‌اش تجربه منحصربه‌فردی از رابطه با یک کتاب داشته باشد. ممکن است کتابی به شما زندگی بخشیده باشد که برای دیگری یک اثر ساده و معمولی و حتی کسل‌کننده بوده است. این معجزه جهان ادبیات است. رویارویی هرکدام از ما یک تجربه زیستی کاملا شخصی و منحصربه‌فرد با ادبیات است. اما از حق نگذریم، برخی کتاب‌ها را می‌توان توصیه کرد، می‌توان با کمک کلمات، آدم‌ها را از سردرگمی دنیای معاصر‌شان نجات داد. ادعای بزرگی است! می‌توان با کمک برخی کتاب‌ها به آدم‌ها یادآوری کرد که مفاهیم عمیق و ساده‌ای را از یاد برده‌اند که اصل زندگی است. باید این کتاب‌ها را مزمزه کرد، گذاشت که در ذهن جای بگیرند، ته‌نشین شوند و بعد مثل یک اکسیر اثر جادویی خود را روی روان ما بگذارند.


۱. در ستایش اتلاف وقت

 

 
عنوان این کتاب کمی عجیب است. شاید به نظر برسد نویسنده می‌خواهد تنبلی و تن‌پروری را ستایش کند. اینکه لم بدهیم یک گوشه و اوقاتمان را به بیهودگی تلف کنیم! اینکه مدام تفریح کنیم و در کافه‌ها و کنار رفیقانمان وقت بگذرانیم. اشتباه می‌کنید! این کتاب می‌خواهد چیز عجیب و مهمی را به یادمان بیاورد. می‌خواهد به یادمان بیاورد که ما زمانی پیش از وجود داشتن اینترنت و فضای مجازی به طرز غریبی اوقاتی را برای خودمان صرف می‌کردیم. اوقاتی که به تابش نور خورشید که از لابه‌لای برگ درختان به زمین می‌تابید، چشم می‌دوختیم، به برگ‌هایی که باد تکان می‌داد، به حشره‌ای که روی تنه درختی آرام راه می‌رفت، به قدم‌زدن‌های طولانی و بدون اضطراب. زمانی که گوشی این همه دم‌دستمان نبود و این همه خود را به نگاه کردن پیام‌ها و باخبرشدن از جهان ملزم نمی‌کردیم. «در ستایش اتلاف وقت» می‌خواهد به ما بگوید بخشی از زندگی و دقیقا بخش زیبای زندگی همان تماشا کردن بود که ما از خودمان دریغ کردیم. «در ستایش اتلاف وقت» ما را به کودکی‌مان می‌برد. به ما می‌گوید خلاقیت از دل زمان‌هایی برمی‌خیزد که ما کاری نمی‌کنیم و فقط می‌نشینیم و فکر می‌کنیم، می‌نشینیم و نگاه می‌کنیم، تماشا می‌کنیم. فیزیک‌دان آلمانی، آلن لایتمن، وقتی این کتاب را نوشت، مثل بسیاری از ما مشغول اینترنت شده بود و زندگی را گم کرده بود. این کتاب به ما کمک می‌کند چیزی را که با زندگی دائم در فضای مجازی از دست داده‌ایم، پیدا کنیم و شاید برای بازگرداندن آن تلاشی بکنیم.


۲. همه می‌میرند...

 

 

این روز‌ها که جریان مرگ در همه زندگی ما گسترده شده است، اضطراب عمیق مردن و از دست‌دادن بیش از هر چیز روان ما را آزرده می‌کند و بیش از هر زمان این مفهوم به ما نزدیک است. شاید شب‌ها کابوس‌هایی ببینیم که مرگ در آن بازیگر نقش اول است. شاید هرروز صبح که بیدار می‌شویم و به سراغ تلفن همراهمان می‌رویم و خبر مرگ‌های تازه را می‌فهمیم، به خودمان بگوییم مرگ به‌زودی به ما هم می‌رسد! درحالی‌که هنوز بسیار کار داریم و بسیار مایلیم که زندگی کنیم. قصه ما و مرگ یک قصه تاریخی است. از همان روزی که به دنیا می‌آییم، مرگ متولد می‌شود و طبیعتا یک روز در میان روز‌های نوجوانی اضطراب مرگ و اضطراب از دست‌دادن عزیزان و این واقعیت که ما روزی خواهیم مرد، هیبت مرگ را برایمان هولناک می‌کند. ما هیچ وقت مرگ را به‌مثابه یک نعمت و مفهومی زندگی‌بخش نمی‌بینیم، اما سیمون دوبوار می‌بیند. او در کتاب «همه می‌میرند» تا حد زیادی مسئله ما و مرگ را حل می‌کند. پس از خواندن این کتاب شما با مرگ دوست خواهید شد و به او به‌مثابه یک مفهوم زندگی‌بخش نگاه خواهید کرد. حتی آن را موهبتی خواهید یافت که اگر نبود، زندگی معنایش را از دست می‌داد. شما پس از خواندن این کتاب جاودانگی را یک مصیبت و نفرین تلقی خواهید کرد.


۳. عکاسی، بالون‌سواری، عشق و اندوه

 

 

این روز‌ها حال بسیاری از ما خوب نیست. ممکن است یکی از عزیزانمان را از دست داده باشیم. ممکن است به سوگواری عمیقی فرورفته باشیم. همه ما دوست داریم به وقت اندوه و سوگواری، یک نفر که دردمان را می‌فهمد، بنشیند و برایمان حرف بزند. در کتاب «عکاسی، بالون‌سواری، عشق و اندوه»، جولین بارنز که پس از مرگ همسرش در سوگواری عمیقی فرورفته است، ما را در آغوش می‌گیرد و برایمان از زیبایی‌های جهان ناپایدار می‌گوید. او از دل سوگواری عمیقش چیزی بیرون می‌آورد که درخور تأمل است. بیش از هر کتاب فلسفی می‌تواند به‌واسطه سخن گفتن از عکاسی و بالون‌سواری درباره زندگی با شما حرف بزند. اندوه آقای بارنز شما را نجات می‌دهد. به شما می‌گوید اگر این بخش زندگی، یعنی غم و اندوه، نبود، زندگی ما چیز بزرگی کم داشت. پس از خواندن این کتاب، احساس سبکی خواهید کرد. احساس می‌کنید زندگی را بهتر می‌فهمید و ناکامی‌ها و سختی‌هایش را بیشتر درک می‌کنید. کتاب جولین بارنز قطعا یک کتاب زندگی‌بخش است.


۴. اضطراب منزلت

 

 

خودمان را با دیگران مقایسه می‌کنیم، در فضای مجازی می‌چرخیم، صفحه آدم‌های خوشبخت، ثروتمند، شیک‌پوش و شاد را می‌بینیم و حالمان بد می‌شود و به خودمان می‌گوییم چرا ما نتوانسته‌ایم در زندگی شبیه آن آدم‌ها کامیاب باشیم؟! و بعد مضطرب می‌شویم، قرص ضداضطراب می‌خوریم و دوباره در میانه آن صفحه‌ها به تماشای خوشبختی دیگران مشغول می‌شویم و این تکرار بیهوده ما را به یک چرخه غمگین‌کننده و اضطراب‌آور می‌اندازد. آلن دوباتن، فیلسوف معاصر، از این درد مشترک بیمارگونه در کتاب «اضطراب منزلت» سخن می‌گوید. شما می‌توانید در این کتاب با کلماتی ساده، جنس اضطرابی که این روز‌ها با آن درگیر هستیم را بفهمید. خاطرتان جمع باشد وقتی علت آن اضطراب را بدانید، حالتان بهتر می‌شود. می‌توانید به این فکر کنید که چگونه باید با آن روبه‌رو شوید. آلن دوباتن در فصل بعدی کتاب با عنوان راه‌حل‌ها، آن را به شما می‌گوید. به شما می‌گوید چیزی که شما را نجات می‌دهد چیست. کتاب «اضطراب منزلت» تلاشش را می‌کند تا بزرگ‌ترین بیماری عصر حاضر را به ما بیماران عصبی بشناساند. همین شناخت و آگاهی می‌تواند حالمان را خیلی بهتر کند. از همین رو این کتاب هم بی‌بروبرگرد برای این روز‌های ما زندگی‌بخش است.


۵. قدرت بی‌قدرتان

 

 

تاریخ خواندن فقط برای عبرت گرفتن نیست. تاریخ نوعی درمان زندگی‌بخش است. وقتی به گذشته جهان نگاه می‌کنیم، اندوهمان کوچک می‌شود. وقتی نویسنده‌ای از وقایع اجتماعی کشورش می‌نویسد، از رنج‌ها و درد‌های مردمش، و ما آن را می‌خوانیم و می‌فهمیم چقدر این تجربه‌ها به ما نزدیک است، درد‌هایمان کمی التیام می‌یابد. کتابی که بتواند شرایط کنونی ما را برایمان شفاف کند، گره‌های ذهنی ما را بگشاید و راه‌حل‌های ساده‌ای پیش پایمان بگذارد، کتابی زندگی‌بخش است و «قدرت بی‌قدرتان» دقیقا همین اثر را دارد. این کتاب ما را با تجربه زیسته‌ای در گوشه‌ای از جهان روبه‌رو می‌کند که نه‌تن‌ها عبرت‌آموز، بلکه بسیار آرام‌کننده است.
 
 
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.