صفحه نخست

سیاست

اقتصاد

جامعه

فرهنگ‌وهنر

ورزش

شهرآرامحله

علم و فناوری

دین و فرهنگ رضوی

مشهد

چندرسانه‌ای

شهربانو

افغانستان

عکس

کودک

صفحات داخلی

طلاق اجتماعی خطرناک تر است

  • کد خبر: ۵۰۰۸
  • ۲۴ شهريور ۱۳۹۸ - ۰۷:۵۹
حجت الاسلام محمدرضا زائری کارشناس مسائل فرهنگی

طبیعتِ زندگی بشر، اجتماعی است و اساسا تصور رشد و حیات انسان به صورت فردی و جدا از جمع دیگران ممکن نیست. لایه های گوناگون روابط اجتماعی از کوچک ترین سطح مانند همسر و فرزندان در خانواده هسته ای تا لایه های بعدی همچون خانواده گسترده و همین طور لایه های بعد با مجموعه ای از خصوصیات معنوی و فضایل اخلاقی، استحکام و سلامت می یابد و درواقع میزان قدرت ویژگی هایی نظیر محبت، بقای این روابط را تضمین می کند.
مؤلفه هایی چون دلسوزی و محبت، ایثار و ازخودگذشتگی، همکاری و مشارکت، کار جمعی و پذیرشِ تلاش گروهی برای هدف مشترک باعث می شوند که اصل این رابطه اجتماعی معنا پیدا کند و انسان بتواند زندگی اجتماعی خود را -در هر سطحی- سامان بخشد.
یکی از عناصر مهم برای ضمانت این روابط چه در سطح تعاملات خُرد خانوادگی یا شغلی و چه در سطح روابط گسترده تر مانند تعاملات انسانی شهروندان، «اعتماد» است.
تصور کنید اگر زن و شوهر یا والدین و فرزندان به هم اعتماد نداشته باشند یا این اعتماد متقابل به هر دلیل قدری آسیب ببیند، محیط کوچک خانواده چه وضعی پیدا خواهد کرد.
به عبارت دیگر، آنچه باعث می شود روحیه همکاری و همدلی بین اعضای یک خانواده حفظ شود و استحکام یابد، همین اعتماد متقابل است که هرچه آسیب و مشکل بیشتری پیدا کند، اصل رابطه اجتماعی خسارت بیشتری خواهد دید، تاجایی که ممکن است حتى رابطه به پایان برسد و با طلاق، اعضای خانواده ازهم جدا شوند.
حالا باید پرسید که درمقابل طلاق فردی -به معنای جدا شدن زوجین از هم- چه اتفاقی با زوال اعتماد متقابل در محیط های بزرگ تر اجتماعی نظیر یک شهر یا یک کشور رخ خواهد داد.
به وضوح می توان حدس زد و درک کرد که طلاق اجتماعی به معنای جدایی شهروندان از یکدیگر یا جدایی یک بخش جامعه از حاکمیت، چه زیان ها و مصیبت هایی را به دنبال خواهد داشت.
چند روز قبل یک راننده تاکسی می گفت نمی شود از تاکسی متر استفاده کنم؛ چون خیلی از مردم به تاکسی متر اعتماد ندارند و «می گویند» دست کاری شده!
کاملا تصورپذیر و قابل فهم است که وقتی شهروندان یک جامعه به یکدیگر اعتماد نداشته باشند، فضای روانی آن جامعه چگونه خواهد بود و چه مشکلات و بیماری های معنوی و روحی در چنین جامعه ای رواج خواهد داشت.
حال خطرناک تر از این بی اعتمادی میان فردی در جامعه، آن است که «اعتماد اعضای یک جامعه به نهادها و سازمان های رسمی و حاکمیتی شان» آسیب ببیند.
به یاد دارم در ماه رمضان گذشته، کسی در خیابان از زمان شب قدر پرسید و در توجیه تردیدش اضافه کرد که: «می گویند» قرار است شب قدر را به خاطر چهاردهم خرداد، یک روز زودتر اعلام کنند!
من البته برای او توضیح دادم که چرا اصلا چنین چیزی ممکن نیست، اما بعد از آن به فکر فرورفتم که چرا باید اعتماد یکی از شهروندان این اندازه آسیب ببیند؟
آیا کسانی از بزرگان و صاحبان تصمیم و تدبیر در کشور، هم نفس این مردم هستند و «می گویند»هایشان را می شنوند تا بدانند که دیوار شیشه ای اعتماد بسیاری از مردم، چه ترک های بزرگی برداشته است؟
چنین بدبینی و بی اعتمادی و سوء ظنی، به هر اندازه، اگر معالجه نشود و برای رفع آن تدبیری اندیشیده نشود، بسیار زودتر از آنکه تصور کنیم، جامعه را دچار فروپاشی و آسیب جدی خواهد ساخت.
در چنین جامعه ای مردم دیگر روحیه مشارکت و همراهی و همدلی نخواهند داشت و خود را بخشی از جامعه نمی دانند و امیدشان به آینده را از دست می دهند و درنتیجه یا به فکر مهاجرت و فرار می افتند یا اگر هم به ظاهر در محیط اجتماعی حضور داشته باشند، دلشان جای دیگر است و عوارضی از ابتدایی ترین سطوح مانند وندالیسم تا خودکشی، از ساده ترین پیامدهای این بی اعتمادی و احساس تعلق نداشتن و بیگانگی است.

ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.